صفحه رسمی علی اکبر خاکی
صفحه رسمی علی اکبر خاکی

صفحه رسمی علی اکبر خاکی

سید علی خمینی


سید علی خمینیمتولد 21فروردین ماه و کوچکترین فرزند سید احمد خمینی و داماد سید جواد شهرستانی است که خود داماد آیت‌الله سیستانی، از مراجع تقلید شیعه‌است. او دارای یک فرزند پسر به نام محمد علی است .عمده سرشناسی وی به دلیل وجود تصویری از وی با سید روح‌الله خمینی در اواخر عمر او است.[۱] وی متولد سال ۱۳۶۴ و روحانی بوده و در حوزهٔ علمیهٔ قم مشغول تحصیل و تدریس است. وی اگرچه برای مناسبت‌های گوناگون در نقاط مختلف کشور سخنرانی می‌کند اما کمتر از برادرانش به مسایل سیاسی داخل می‌شود. عمده سرشناسی وی به دلیل وجود تصویری از وی با روح‌الله خمینی در اواخر عمر و علاقهٔ وافر بنیانگذار جمهوری اسلامی به اوست به حدی که در نامه‌ای در مورد سید علی نوشته: در صورت او نور و نور علی نور می‌بینم<صحیفهٔ امام جلد ۲۱ اهدای صحیفهٔ سجادیه به سید علی خمینی.[۲] برخی خبرگزاری‌ها گزارش داده بود که علی خمینی حضور در تظاهرات حامیان حکومت جمهوری اسلامی در ۹ دی ۱۳۸۸ اعلام حمایت خود از حکومت جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرده‌بود. همچنین در مراسم بزرگداشت این روز در ۹ دی ۱۳۸۹ با حضور مردم در مهدیه تهران انجام شده بود، از اعلام مواضع وی تقدیر شده و از وی به عنوان یادگار واقعی امام خمینی یاد شد.[۳] اما دفتر آیت‌الله خمینی حضور او در مراسمی در تهران در روز ۹ دی ۱۳۸۹ را تکذیب کرده‌است. و اعلام کرد:«جناب آقای سید علی خمینی روز پنج شنبه نهم دی ماه ۱۳۸۹ در شهر مقدس قم بوده‌اند و مصاحبه‌ای نیز با هیچ یک از رسانه‌های خبری نداشته‌اند»

سید مصطفی خمینی

سید مصطفی خمینی.jpg
شناسنامه
نام کامل سید مصطفی مصطفوی[۱]
ملقب به سید مصطفی خمینی
زادروز آذر ۱۳۰۹
زادگاه قم، ایران
تاریخ مرگ ۱ آبان ۱۳۵۶
محل مرگ نجف، عراق
آرامگاه حرم علی ابن ابی‌طالب
نام همسر معصومه حائری یزدی[۲]
فرزندان سید حسین خمینی
سیده مریم خمینی
دین اسلام
مذهب شیعه

سید احمد خمینی


احمد خمینی و فرزندش یاسر
زادروز ۲۴ اسفند ۱۳۲۴
قم
درگذشت ۲۵ اسفند ۱۳۷۳
تهران
آرامگاه آرامگاه روح‌الله خمینیبهشت زهرا تهران
محل زندگی تهران و قم
ملیت ایرانی
نام‌های دیگر نام شناسنامه‌ای: سید احمد مصطفوی با نام شناسنامه‌ای سید احمد مصطفوی
پیشه سیاسی
لقب یادگار امام، مونس امام، فرزند انقلاب
مذهب شیعه
همسر فاطمه طباطبایی سلطانی
فرزندان حسن
یاسر
علی
والدین روح‌الله خمینی. خدیجه ثقفی
احمد خمینی
احمد خمینی و فرزندش یاسر
زادروز ۲۴ اسفند ۱۳۲۴
قم
درگذشت ۲۵ اسفند ۱۳۷۳
تهران
آرامگاه آرامگاه روح‌الله خمینیبهشت زهرا تهران
محل زندگی تهران و قم
ملیت ایرانی
نام‌های دیگر نام شناسنامه‌ای: سید احمد مصطفوی با نام شناسنامه‌ای سید احمد مصطفوی
پیشه سیاسی
لقب یادگار امام، مونس امام، فرزند انقلاب
مذهب شیعه
همسر فاطمه طباطبایی سلطانی
فرزندان حسن
یاسر
علی
والدین روح‌الله خمینی. خدیجه ثقفی

جمعه سیاه


شاه کوشید تا با دادن امتیازات بیشتر به مخالفان چون عفو ۲۶۱ زندانی دیگر، بیرون بردن نیروهای نظامی از دانشگاه‌ها و وعده انتخابات آزاد، از شدت بحران بکاهد. او برای جلب نظر روحانیون، جعفر شریف امامی را به نخست وزیری تعیین کرد. در دوران تصدی دولت شریف امامی که «دولت آشتی ملی» نام گرفته بود، آزادی مطبوعات بیشتر شد و احزاب و تشکلهای سیاسی قدیمی به صحنه بازگشتند. همچنین تقویم شاهنشاهی لغو گردید، بیشتر روحانیون عالی رتبه از زندان آزاد شدند و ۵۷ قمارخانه تعطیل گشت. شریف امامی پس از توافق با رهبران میانه رو مخالفان، مانند سنجابی، بازرگان و فروهر، اجازه راهپیمایی عید فطر را صادر کرد و از آنان قول گرفت که از شعار دادن علیه شخص شاه و دعوت به تظاهرات بیشتر، خودداری کنند. در مراسم عید فطر تقریباً در همه شهرها شمار بسیاری از قشرها مختلف مردم شرکت کردند.[۱۱۴][۱۰۹] گرچه در روز عید فطر مشکلی پیش نیامد، طی سه روز پس از آن بحران شدت گرفت. خمینی در اعلامیه شب عید فطر خود، به عنوان وظیفه‌ای برای همه مسلمانان، خواستار عدم سازش با شاه و ایستادگی در مقابل او تا زمان اخراجش از کشور شده بود. علی‌رغم فراخوان مخالفان میانه‌رو در خودداری از تظاهرات، شمار جمعیت تظاهرکننده بیشتر و بیشتر شد چنان‌که در ۱۶ شهریور در تهران، بیش از نیم میلیون نفر به تظاهرات پرداختند و ضمن سر دادن شعار «حسین سرور ماست، خمینی رهبر ماست» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» برای نخستین بار خواستار برقراری حکومت جمهوری اسلامی شدند و خواسته مخالفان میانه‌رو مبنی بر اجرای قانون مشروطه، تحت‌الشعاع قرار گرفت. شاه برای حفظ تسلط خود بر اوضاع، کوشید تا قاطعانه عمل کند از اینرو با ممنوعیت تظاهرات خیابانی برای نخستین بار پس از سال ۱۳۴۲، در تهران و یازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرد. صبح روز بعد، جمعه ۱۷ شهریور، درگیریهای شدیدی در جنوب تهران رخ داد، کارگران ضمن سنگربندی در خیابان، به سوی کامیونهای ارتش کوکتول مولوتف پرتاب می‌کردند و در میدان ژاله، حدود پنج هزار نفر - اغلب دانشجو - که بسیاری از آنان از اعلام حکومت نظامی در سحرگاه آن روز خبر نداشتند، به صورت نشسته به تظاهرات پرداختند.

حضور فقرای شهری، نسبت به دیگر طبقات در تظاهرات این روز بسیار چشمگیر بود و برای پراکنده کردن مردم در محله‌های پرجمعیت جنوب شهر از هلیکوپترهای جنگی استفاده شد. در میدان ژاله نیز کماندوها و تانکها به سوی جمعیت شلیک کردند. در شب همان روز، مقامات نظامی، شمار کشته شدگان را ۸۷ و شمار زخمی‌ها را ۲۰۵ نفر اعلام کردند. اما مخالفان شمار کشته‌ها را بیش از ۴۰۰۰ نفر دانستند. (پس از انقلاب، در تحقیقات به عمل آمده، اما رسماً منتشر نشده توسط بنیاد شهید، تعداد کشته‌شدگان شناسایی شده، ۸۸ نفر اعلام شد)[۱۱۵][۱۱۶][۷۰][۱۱۷]

صحنه‌ای از حوادث ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ معروف به جمعه سیاه.
حادثه ۱۷ شهریور که به جمعه سیاه معروف شد تأثیری بسیار نهاد و دریایی از خون بین شاه و مردم پدید آورد. با تحریک احساسات عمومی و تشدید نفرت، تنها یک راه‌حل روشن یعنی یک انقلاب بنیادی باقی‌ماند. شاه به این موضوع پی برد که مخالفان میانه‌رو و غیرمذهبی، پیروان شخصی و سازمانهای سیاسی لازم را برای جلوگیری از شور و احساسات مردمی ندارند. دیگر آنکه، تظاهرات پی در پی، صحنه سیاست را از برنامه‌ریزی و میزهای مذاکره به خیابانها و محله‌های فقیرنشین پرجمعیت کشانده بود و با هر کشتار، فرصت دست‌یابی به سازش از راه گفتگو کاهش می‌یافت. برای ساکنان محلات فقیرنشین و حلبی‌آبادهای تهران که همگی دهقانان مهاجری بودند که به تازگی زمین خویش را از دست داده بودند، مذهب، احساس همبستگی گروهی و اجتماعی را فراهم می‌کرد. آنان مذهب را جانشین جامعه روستایی از دست رفته‌شان قلمداد می‌کردند و با اشتیاق در مساجد شهری، به سخنان روحانیون گوش می‌سپردند. با افزایش شدید محبوبیت خمینی در سالهای ۵۶ و ۵۷ و شدت گرفتن شور و تحرکات انقلابی، سخنان او در خصوص سازش ناپذیری با رژیم و حل مشکلات با بازگشت به اجرای کامل احکام اسلامی، با استقبال بسیاری از سوی توده‌های مسلمان و فقرای شهری روبرو شد و موجب از دست رفتن تأثیر سخنان دیگر روحانیون محبوب مثل شریعتمداری و طالقانی که خواستار اجرای کامل قانون مشروطه بودند، گشت

آغاز به کار دولت کودتا و انقلاب سفید


محمدرضا شاه به همراه علی امینی نخست‌وزیر و حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی، در حال اعطای سند مالکیت زمین‌ها به کشاورزان، به عنوان آغاز برنامه اصلاحات ارضی.

در دهه نخست پس از کودتای ۲۸ مرداد، محمدرضا شاه آنچه را که پس از برکناری پدرش، رها شده بود، ادامه داد. او با شتاب هر چه تمامتر، سه ستون حافظ حکومت خویش، «ارتش»، «نظام حمایتی مالی دربار» و «دیوانسالاری» را گسترش داد و به یاری افزایش چشمگیر درآمد نفت، موفق شد تا رؤیای رضاشاه در خصوص ایجاد یک ساختار دولتی عظیم را، تحقق بخشد.[۱۸] شاه نخست رهبران کودتا را به مقامهای کلیدی گمارد، کمکهای مالی از آمریکا دریافت کرد و از همکاریهای فنی سازمان اطلاعات اسرائیل و آمریکا (موساد و سیا) و اف‌بی‌آی پلیس آمریکا، برای تشکیل پلیس مخفی جدیدی در سال ۱۳۳۶، با عنوان ساواک (مخفف سازمان اطلاعات و امنیت کشور)، بهره برد.[۱۹][۲۰] اما در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲، اقتصاد ایران که مبتنی بر کشاورزی بود، با بحران شدیدی روبرو شد و ایران را به کمکهای خارجی محتاج کرد. دولت وقت آمریکا به ریاست جان اف کِندی، پرداخت وام‌های آینده را به اجرای اصلاحات ارضی و لیبرالی که آنرا بهترین سد محافظ در برابر وقوع انقلاب کمونیستی می‌دانست، مشروط کرد. در نتیجه شاه، علی امینی شخص مورد اعتماد آمریکا را به مقام نخست وزیری رساند و وزیر کشاورزی امینی، حسن ارسنجانی، برنامه اصلاحات ارضی را با هدف از بین بردن اتکای ایران به کشاورزی و ایجاد طبقه کشاورزان مستقل به پیش برد.[۲۱][۲۲] هر چند اصلاحات ارضی از اقدامات دولت امینی بود، شاه پس از تعدیل آن، اصلاحات را ابتکار خود معرفی کرد و با بوق و کرنای تمام آنرا در منشور شش ماده‌ای جنجال برانگیز خود موسوم به «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» منظور نمود. پنج ماده دیگر آن شامل، ملی کردن جنگلها، فروش کارخانه‌های دولتی به بخش خصوصی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها، اعطای حق رای به زنان و ایجاد «سپاه دانش» می‌شد.[۲۳]

طرحهای انقلاب سفید، با مخالفتهایی از سوی جبهه ملی و همچنین محافل مذهبی، روبرو شد. در فاصله کمتر از یک دهه پس از کودتا، روابط شاه و روحانیون، مسالمت‌آمیز بود، ولی اتخاذ این طرحها و همچنین به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط حکومت وقت، بر این دوره کوتاه از روابط حسنه شاه و علما، مهر پایان گذاشت. در میان معترضان، چهره مخالف جدیدی به نام روح‌الله موسوی خمینی خود را در اذهان، مطرح ساخت. این روحانی مجتهد که در مدرسه معروف فیضیه قم به تدریس فلسفه و فقه می‌پرداخت، سخنرانیهای انتقادی خود را از سال ۱۳۴۱ آغاز کرده بود و در آن هنگام بیش از شصت سال داشت. خمینی ضمن دوری جستن از طرح موضوعاتی چون اصلاحات ارضی و حق رای زنان که موضوع اصلی مورد مخالفت دیگر روحانیون بود، به مسائلی می‌پرداخت که بیشتر، توده مردم را خشمگین می‌ساخت و مرکز ثقل مخالفتش با شاه بر سر نفوذ آمریکا در ایران بود. اعتراضات که در خرداد ۱۳۴۲، در شهرهای بزرگ ایران به وقوع پیوست، با دستور شاه و توسط ارتش، با سرکوبی خونین پایان یافت. پس از قیام ۱۵ خرداد، رهبران جبههٔ ملی دستگیر و خمینی به ترکیه تبعید شد که پس از چندی از آنجا به عراق رفت

انقلاب 1357 ایران

انقلاب ۱۳۵۷ ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی با مشارکت طبقات مختلف مردم، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف حکومت پهلوی، روشنفکران، دانشجویان و روحانیون شیعه در ایران انجام پذیرفت، و نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روحانی شیعه، روح‌الله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و شخصیت‌های اسلامی، در این انقلاب ضدسلطنتی حضور برجسته‌ای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.[۱] این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته می‌شود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، محمدرضا شاه به تثبیت قدرت خود پرداخت و طرح‌های جنجال‌برانگیز موسوم به انقلاب سفید که محور اصلی آن را اصلاحات ارضی تشکیل می‌داد، به اجرا گذاشت. اجرای این طرح‌ها و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، موجب توسعه اقتصادی و دگرگونی ساختار اجتماعی ایران و در عین حال افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ گشت. شاه با معطوف کردن اقدامات امنیتی و اطلاعاتی خویش بر سرکوب طبقه متوسط جدید و احزاب سکولار، خود را در مقابل روحانیون و تفکرات مبارز جدید اسلامی آسیپ‌پذیر ساخت. اصلاحات او و نیز جانبداری وی از دولتهای آمریکا و اسرائیل، با مخالفت روحانیون به ویژه خمینی روبرو شد. در این دوران شماری از روشنفکران ایران (از همه مهمتر علی شریعتی) بر احیای تفکر سیاسی شیعه تأثیری عمیق نهاده و تفسیری انقلابی از شیعه را به عنوان یک ایدئولوژی رهایی‌ساز، در اذهان مردم به ویژه محصلان و دانشجویان به جای گذاشتند. خمینی نیز در سالهای تبعید خود، هر چند خواهان ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری فقها به جای سلطنت موروثی بود، بیشتر به طرح نقطه ضعفهای رژیم و مسائلی می‌پرداخت که موجب نارضایتی توده مردم مسلمان ایران می‌شد. در این دوران همچنین شماری سازمانهای چریکی مارکسیست و اسلام‌گرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژیم اعتقاد داشتند. نهایتاً با سیاست‌های نادرست حزب دولتی رستاخیز در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه ۱۳۵۰، بازاریان و روحانیون محافظه کار و غیر سیاسی نیز به عنوان دو متحد تاریخی، به صفوف مخالفان پیوستند.

تنش‌ها و نارضایتی‌های مذکور، با بازتر شدن فضای سیاسی در سال ۱۳۵۶ که به دلیل فشارهای دولت آمریکا و نهادهای مدافع حقوق بشر صورت پذیرفته بود، از پاییز و زمستان همان سال، به صورت تظاهرات خیابانی خود را نشان داد. معترضان برای برگزاری راهپیمایی، از سنت‌های شیعی چون مراسم چهلم جانباختگان اعتراضات، استفاده سیاسی به عمل آوردند.[۲][۳][۴] رویدادهایی چون فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، کشتار معترضان در تعدادی از تظاهرات‌ها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه)، و امتیازهای دیرهنگام شاه به مخالفان، موجب تشدید اعتراضات و از دست رفتن امکان مصالحه شد.[۵] رکود اقتصادی به وقوع اعتصابات گسترده و پیوستن طبقه کارگر به تظاهرات‌ها و در نتیجه فلج شدن اقتصاد کشور انجامید. با پیوستن کارگران و همچنین تهیدستان شهری به تظاهرات‌ها، دامنه اعتراضات از ده‌ها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن رسید.[۶] سرانجام با خروج شاه از کشور، عدم موفقیت دولت نخست وزیر ملی‌گرا شاپور بختیار، دو روز نبرد مسلحانه سازمان‌های چریکی و هزاران داوطلب مسلح با گارد شاهنشاهی و اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب به پیروزی رسید.[۷][۸] متعاقب آن، نظام «جمهوری اسلامی» در قالب حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید

مراسم دهه فجر


هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می‌شود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگ‌ها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات می‌پردازد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی ایران ثبت شده‌است، راهپیمایی حامیان حکومت ایران در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شود.

وقایع ۲۲ بهمن



۲۲ گل لاله به پاسداشت ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روی سکه ۲۰ ریالی ضرب شده در سال ۱۳۶۰ به مناسبت سومین سالگرد انقلاب ۱۳۵۷ ایران
در مرکز سکه نوشته شده است: جمهوری اسلامی ایران
۳ گل لاله به پاسداشت سومین سالگرد انقلاب ۱۳۵۷ ایران پشت سکه ۲۰ ریالی ضرب شده در سال ۱۳۶۰
در حاشیه سکه نوشته شده است: سومین سالگرد پیروزی خون بر شمشیر
در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.[۹] در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.

وقایع ۲۱ بهمن


روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشکر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشکر گارد حکم جهاد خواهد داد.[۷] در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت‌وآمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.[

وقایع ۲۰ بهمن


در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند

راه‌پیمایی ۱۹ بهمن


روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت.[۴] در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد

وقایع ۱۸ بهمن


  1. آیت الله خمینی در دیدار با روحانیون شهر اهواز گفت: ادامه نهضت یک تکلیف است.
  2. فرماندار نظامی تهران به این دلیل که مردم به مقررات حکومت نظامی اهمیت نمی‌دهند، ساعات منع عبور و مرور را کاهش داد.
  3. سیزده نفر دیگر از نمایندگان مجلس استعفا دادند.
  4. مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اوضاع ایران اظهار نگرانی کرد.

وقایع روز 17 بهمن


  1. خمینی در سخنان خود گفت: کار عاقلانه و مفید به حال کشور این است که بختیار و ارتش در مقابل انقلاب ۱۳۵۷، عکس‌العملی مثبت داشته باشند.
  2. در پاسخ به پیام‌های تشکر از سوی مردم و یا شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف به مناسبت ورود خمینی به کشور، از سوی او پیام تشکری خطاب به عموم انتشار یافت.
  3. بازرگان موقتاً از رهبری نهضت آزادی کناره‌گیری نمود و به مدرسه علوی نقل مکان کرد.

تذکر: در حکم نخست وزیری خمینی از وی خواسته شده بود تا بدون واسبتگی حزبی و گروهی به پست نخست وزیری اشتغال یابد.

  1. دکتر سعید، رییس مجلس شورا، در جلسه امروز مجلس اظهار داشت: بازگشت خمینی، مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و عموم نمایندگان خوش‌آمد می‌گویم.
  2. دلوایح محاکمه وزرای سابق و انحلال ساواک، در جلسه مجلس شورا به تصویب رسید.
  3. در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشکده افسری، افسران جوان از سوگند وفاداری به شاه معاف شدند.
  4. فلسفی پس از هشت سال ممنوعیت از سخنرانی، در حضور خمینی و مردم دیدار کننده با او، سخنرانی کرد.

وقایع ۱۶ بهمن


تعیین دولت موقت

خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است

وقایع ۱۵ بهمن


۱- خمینی طی یک سخنرانی جوانان را به ادامه تظاهرات و اعتصابات فرا خواندند.

۲- وزرای خارجه آمریکا و انگلیس طی دیدار دیوید اوئن از ژاپن، در مورد اوضاع ایران به گفتگو نشستند. بغداد نیز با اعزام هیأتی به عربستان، به بررسی اوضاع ایران و منطقه پرداخت.

۳- ژنرال هایزر، فرستاده ویژه آمریکا به ایران، با اتمام مأموریت حساس خود و مذاکرات مکرر با مقامات ایرانی، عازم آمریکا شد. سخنگوی وزرات خارجه آمریکا گفت: هایزر سعی کرد تا نظامیان ایران از بختیار حمایت کنند. وی به این علت ایران را ترک کرد که اقامت وی به احساسات ضد آمریکایی در ایران دامن می‌زد.

۴- همافران نیروی هوایی در بهبهان به عنوان طرفداری از خمینی، دست به راهپیمایی زدند.

۵- سیدمحمدباقر صدر با ارسال نامه‌ای از عراق برای خمینی، از اعتراضات ایران حمایت کرد.

۶- به مناسبت ورود خمینی به ایران، از سوی مرعشی نجفی تلگرافی برای او ارسال شد.

تذکر: برژنف از سیزدهم تا هفدهم ژانویه ۱۹۷۹، مطابق با بیست و سوم دی ماه ۱۳۵۷، در بلغارستان بسر می‌برده‌است.

۷- جواد شهرستانی، شهردار تهران در حضور خمینی استعفا کرد. خمینی سپس وی را مجدداً به عنوان شهردار منصوب کرد. جواد شهرستانی از سوی دولت بختیار ممنوع‌الخروج شد.

۸- گروهی از نمایندگان مستعفی مجلس شورا با خمینی دیدار کردند.

رویدادهای ۱۴ بهمن


ساعت ۹ بامداد روز شنبه ۱۴ بهمن در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به ۳۰۰ خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:

کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هر چه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد

رویدادهای ۱۳ بهمن


خمینی در جمع روحانیون سخرانی کرد. او در بخشی از این سخنرانی گفت: رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بود... هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند.

همچنین رادیو مسکو گزارش کرد که دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا علیه مداخله آمریکایی‌ها در امور داخلی ایران، در برابر کاخ سفید تظاهرات کردند.

بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

در روز ۱۲ بهمن بزرگترین استقبال در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۲۷ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. او پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم قبرستان بهشت زهرا شد و در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.

دهه فجر

دهه فجر
Imam Khomeini in Mehrabad.jpg
خمینی در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده می‌شود.
برپایی توسط جمهوری اسلامی ایران
اهمیت گرامیداشت بازگشت سید روح‌الله خمینی به ایران و پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران
جشن‌ها
آغاز ۱۲ بهمن
پایان ۲۲ بهمن
مرتبط به روز جمهوری اسلامی

خاطرات خواندنی قرائتی از سیلی امام(ره) و نماز شهید بهشتی

سال ۵۸ در خدمت شهید بهشتى بودیم، عدّه‌‏اى از مهمانان خارجى هم حضور داشتند و با وی گرم صحبت بودند. تا صداى اذان بلند شد، شهید بهشتى از حضّار معذرت‌خواهى کرد و گوشه‌‏اى سجّاده‌‏اش را انداخت و مشغول نماز شد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، کیهان بخشی از خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر کرده است  که  در ادامه  از نظر  خوانندگان  عزیز  می‌گذرد.                 

*شهید بهشتی و نماز اول وقت مقابل مهمانان خارجی ‏
سال 58 در خدمت شهید بهشتى بودیم، عدّه‌‏اى از مهمانان خارجى هم حضور داشتند و با وی گرم صحبت بودند. تا صداى اذان بلند شد، شهید بهشتى از حضّار معذرت‌خواهى کرد و گوشه‌‏اى سجّاده‌‏اش را انداخت و مشغول نماز شد.

*اُسراء و شکنجه آنان به خاطر خواندن نماز
یکى از آزاده‏‌ها مى‏گفت: روزى پس از اذان ظهر، افسر اردوگاه همه را به محوطۀ باز اردوگاه فراخواند و تا نزدیک غروب همه را نگه‌داشت. چون وقت نماز ‏ گذشت یکى از برادرها گفت: اللَّه‌اکبر. او را بردند و کتک زدند. برادرى دیگر گفت: اللَّه‌اکبر. او را هم زدند؛ همین طور تعدادى از برادرها به خاطر نماز شکنجه شدند.
بالاخره دوستان تصمیم گرفتند به صورت نشسته و آهسته و به طورى که افسران عراقى متوجّه نشوند، نماز ظهر و عصر را بخوانند.

*شیوه ای که طلبۀ نجفی را به درجۀ اجتهاد رساند!‏
از یکى از مجتهدین نجف که هزاران طلبه نزد او درس خوانده‌‏اند، پرسیدم: شما چگونه مجتهد شدید؟. گفت: در محلۀ ما آقایى بود که شب‌ها براى دو سه نفر طلبه، درس شبانه داشت. من هم روزها کار مى‌کردم و شب ها نزد وی مى‌‏رفتم. این عالم بزرگوار ابتدا براى ما یک قصه مى‏‌گفت و سپس درس را شروع مى‌کرد. این گونه ما عاشق حوزه و دروس دینى شدیم.

*شما ده میلیون دادى تا صد میلیون بگیرى!
یکى ‏از ثروتمندان براى عالمى پولى آورده بود تا در راه فقرا خرج کند، ولى هنگام خداحافظى گفت: قطعه زمینى دارم در فلان جا که سندش مشکلى پیدا کرده و اگر شما ...!!. عالم گفت: شما ده میلیون دادى تا صد میلیون بگیرى، پولت را بگیر و برو.

*مرگ در کنار‏ میلیون‌ها تومان پول
مناسبتى بود و چند روز تعطیلى. یکى از سرمایه‌داران تهران به دور از چشم دوستان و بدون اطلاع خانواده، به حجره‌اش آمده بود تا سرمایه‌اش را حساب کند. پس از آنکه در قسمت عقبى حجره اسناد را بررسى کرد، خواست بیرون بیاید که دید کلید را داخل حجره جا گذاشته و در را به روى خود بسته است. هر چه فریاد زد چون بازار تعطیل بود، صدایش به جایى نرسید، آنقدر فریاد زد که از حال رفت. چون کسى از محل او خبر نداشت پس از چند روز او را در حالى پیدا کردند در کنار میلیون‌‏ها تومان پول، جان سپرده بود.

*علامه امینی و اثبات خواندن هزار رکعت نماز در شب
یکى از فضائل امیرالمؤمنین(ع) این است که شبى هزار رکعت نماز مى‌خواند. افراد زیادى مى‏‌گویند: مگر مى‌شود در یک شب هزار رکعت نماز خواند؟!.
علامّه امینى (ره) صاحب کتاب شریف «الغدیر»، ماه رمضانى به مشهد مشرّف شد و هر شب هزار رکعت نماز در حرم مطهر خواند تا امکان این امر را اثبات کند.

*سیلی امام (ره) بر صورت مأمور فحاش در مدرسۀ فیضیه
به مرحوم آیت‌‏اللَّه بهاء الدینى(ره) گفتم: ما هر‌چه شنیده‏‌ایم، از میانسالى امام شنیده ‏ایم، شما که در جوانى با امام دوست بوده‌‏اید آیا خاطره‌‏اى از جوانىِ امام به یاد دارید؟. ایشان گفتند: خاطرات بسیارى به یاد دارم از جمله اینکه در زمان رضاشاه، در مدرسه فیضیه نشسته بودیم که یکى از ماموران شاه وارد مدرسه شد و شروع به فحّاشى و قُلدرى کرد. من شاهد بودم حضرت امام که بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلى بر صورت او نواخت که برق از گوشش پرید.

*شیراز ، شهر ملا صدرا
شهید مطهرى(ره) مى‌گفتند: من دوست دارم هواى شیراز را تنفّس کنم. گفتند: چرا؟. جواب داد: چون ملاصدرا در این شهر نفس کشیده است.

*مساحت سرم که زیاد نشده!
شیخ انصارى(ره) در زمان گمنامى که به سلمانى مى‌رفت و یک قِران مى‌داد. بعد هم که مشهور شد به همان سلمانى مى‌رفت و یک قِران مى‌‏داد. پیرایشگر گفت: زمانى که ناشناخته بودید یک قِران مى‏‌دادید، حالا هم یک قران؟!. شیخ گفت: نامم مشهور شده، مساحت سرم که زیاد نشده است!.

* نگاه معرفتی یک جانباز هنگام قطع شدن دستش
به ملاقات یکى از مجروحین و جانبازان جنگ رفتم که ترکشى به دستش اصابت کرده بود و مى‏خواستند دستش را قطع کنند. از من پرسید: وقتى دست‏ راستم قطع شد، باز به خاطر گناهانى که با دست چپم انجام داده‌‏ام، کیفر خواهم شد و دست چپم علیه من در قیامت، شهادت خواهد داد و یا اینکه خداوند مرا خواهد بخشید؟با خود گفتم: به راستى خداوند چه اولیائى دارد!

*خدمت به انقلاب حتی در بستر بیماری‏
در دوران هشت سال دفاع مقدّس روزى به منزل مرحوم کوثرى، از منبرى‏‌هاى قدیمى و مرثیه‌خوان حضرت اباعبداللَّه ‌الحسین(ع)، رفتم تا از پدرش عیادت کنم. پیرمرد به صورت مشتى استخوان در گوشه‌‏اى قرار داشت، ولى مى‌گفت: من فکر کردم که باید کارى براى انقلاب بکنم و سهمى در جنگ داشته باشم. لذا شب‏‌ها که خوابم نمى‌‏برد، شبى چند ساعت رادیو عراق را خوب گوش مى‏‌دهم و وقتى مصاحبه اسراى ایرانى را پخش مى‌کنند، مشخّصات آنها را یادداشت مى‌کنم و روز بعد به خانواده‌‏شان در هر شهرى که باشند تلفن مى‌کنم و آنها را از نگرانى درمى‏‌آورم. مدت‏‌هاست که چنین کارى را انجام مى‌دهم.

*مغز من ارز است نه این طلا!
یکى از دانشمندان ایرانى از رفتار بعضى مسئولین رنجیده بود و تصمیم گرفت به خارج از کشور برود. اموالش را به طلا تبدیل کرد و عازم سفر شد. در فرودگاه از رفتن او ممانعت کرده و گفتند: طلا مثل ارز است و خروج ارز از کشور ممنوع است. او اشاره به مغزش کرد و گفت: آقا! واللَّه این ارز است!. البته پس از مدتى وسایل برگشتِ او به کشور فراهم شد و مشغول فعالیّت گردید.

*آیا امام حسین(ع) این نوع حجاب و پوشش را دوست دارد؟
خانمى با حجابِ نامناسب وارد ماشین شد و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. راننده دید با آن قیافه زیارت عاشورا مى‏خواند. پرسید: زیارت عاشورا مى‌خوانید؟. خانم گفت: بله، راننده گفت: آیا امام حسین(ع) این نوع حجاب و پوشش را دوست دارد؟ خانم یکّه خورد و گفت: مرا به خانه برگردانید؛ به منزل رفت و لباس مناسبى پوشید و از راننده تشکّر کرد. راستى علاقه به امام حسین(ع) چه مى‌کند.

*عشق به خمینى‏ یک سودانی در حج
در مراسم حج دیدم یک سودانى، پیرمردى ایرانى را که خسته و ناتوان شده بود به دوش گرفته تا به مقصد برساند. به او گفتم: به چه انگیزه‌‏اى یک ایرانى را به دوش گرفته‌اى؟ گفت: به عشق خمینى!

*همان سیدی که برای شما بلند نشد!
پس از قیام پانزده خرداد، شاه به اسداللَّه عَلَم، وزیر دربار گفت: این خمینى کیست که آشوب به راه انداخته است؟ عَلَم گفت: یادتان هست وقتى شما به منزل آیت‌‏اللَّه العظمى بروجردى(ره) در قم وارد شدید همه علما بلند شدند، امّا یک سیدى بلند نشد؟. شاه گفت: بله، عَلَم گفت: این همان است!

*امر به معروف با چاشنی سوهان و شیرینی
در زمان طاغوت دوستى در قم داشتم که مى‌گفت: وقتى مى‌خواهم به مسافرت بروم، مقدارى سوهان و شیرینى مى‌خرم و همین که وارد اتوبوس شدم به راننده و شاگرد راننده تعارف مى‏‌کنم. در بین راه یا موسیقى روشن نمى‌کند و یا اگر روشن کرد با تذکّر من خاموش مى‌کند.

*قطع سخنرانی مدیرکل در موقع اذان
یکى از مدیران کل آموزش و پرورش مشغول سخنرانى بود که صداى اذان بلند شد؛ گفت: آقایان! اگر رسول‌اللَّه(ص) الآن زنده بود چه مى‏‌کرد؟ نماز مى‌‏خواند یا سخنرانى مى‌کرد؟ لذا سخنرانى را قطع کرد و شروع به اذان گفتن کرد و پس از اقامه نماز، سخنرانى را ادامه داد.

*نماز در بیابان و مسلمان شدن پروفسور فرانسوی
آیت‌اللَّه مصباح یزدى مى‌گفتند: در فرانسه از پروفسور مسلمانى پرسیدم: شما چطور مسلمان شدید؟ گفت: در یکى از جاده‌هاى الجزایر در حال سفر بودم، کنار جاده، مردى را دیدم که خم و راست مى‌شود. ماشین را نگه داشتم و از او پرسیدم چه‏ مى‏‌کنى؟ گفت: من مسلمانم و این مراسم دینى من است. گفتم: آخر در بیابان آن هم تنها. گفت: خدا همه جا هست. همین ماجرا جرقّه‌‏اى شد تا من دربارۀ اسلام تحقیق کنم و خداوند لطف کرد و مسلمان شدم.

*نظم دقیق شهید بهشتی
در زمان طاغوت قرار ملاقاتى با شهید بهشتى داشتم، براى اینکه بیشتر با ایشان صحبت کنم، ده دقیقه زودتر رفتم. وقتى در زدم؛ خودش در را باز کرد و گفت: قرار ما با شما ساعت 4 بود، الآن ده دقیقه به چهار است؛ شما تشریف داشته باشید من دَه ‏دقیقه دیگر مى‌‏آیم.

* چرا از همسایه‏‌ات خبر نداشتی!
سید بحرالعلوم(ره) یکى از مراجع نجف، شبى خادم خود را به منزل آیت‌اللَّه سید جواد عاملى فرستاد که زود تشریف بیاورید. بلافاصله سید جواد عاملی خودش را به خانه سید رساند. سیّد بحرالعلوم فرمود: هیچ مى‌دانید که همسایه شما هفت روز است، چیزى ندارد بخورد و از کاسب محل نسیه مى‌گیرد. امشب بقّال به او خرماى نسیه نداده و او با دست خالى و روى شرمسار به خانه برگشته است؟. آیت‌اللَّه عاملی گفت: خبر نداشتم! سید فرمود: اگر خبر داشتى و بى‌‏اعتنا بودى که مىگفتم کافر شده‌اى، من ناراحتم که چرا خبر نداشتى؛ بعد فرمود: این غذا را خادم من مى‌‏آورد تا پشت درب منزل آن فقیر، آنگاه شما غذا را به خانه او ببر و بگو مى‏‌خواهیم امشب با هم شام بخوریم.
مرد فقیر پس از دریافت غذا گفت: احدى از ماجراى من خبر نداشت شما چطور خبردار شدید که ما چیزى براى خوردن نداریم.

* هشت بار زایمان در یک سال
مرجع تقلید آیت‌اللَّه سید ابوالحسن اصفهانى، نسبت به خانواده‌هاى بى‌‏بضاعت خیلى حسّاس بود و هر یک از آنان که صاحب فرزند مى‌‏شد یکصد تومان براى خرج زایمان همسرش به او مى‌‏داد.
مردى نزد خود گفت: آقا سنّش زیاد شده و هوش و حواس درستى ندارد و می‌توانم پول بیشتری از او بگیرم. اعیاد مذهبى که مى‌‏رسید در شلوغى خدمت آقا مى‌رسید و مى‌گفت: دیشب خداوند بچه‌‏اى به ما داده است، آقا هم صد تومان به او مى‌داد. آن مرد به دوستانش گفت: نگفتم آقا توجّه ندارد. دوستانش گفتند: آقا توجّه دارد، ولى براى حفظ آبروى تو تغافل مى‌کند.
بالاخره وقتى براى گرفتن صد تومان هشتم خدمت آقا رسید، آقا پول را به او داد و آهسته کنار گوشش فرمود: قدر خانمت را داشته باش که در یک سال هشت بار برایت زایمان کرده است!!

* حفظ آبرو
مرجع تقلید شیعه حضرت آیت‌اللَّه سید ابوالحسن اصفهانى(ره) نماینده‌‏اى را به یکى از شهرها اعزام کرد. پس از مدّتى مرتّب شکایاتى از او مى‌‏رسید. عدّه‌‏اى از مردم خدمت آقا رسیده و از عملکرد بد نماینده سخن گفتند. آقا فرمود: مىدانم. گفتند: اگر مى‌دانید پس چرا او را عوض نمى‌کنید؟. فرمود: این آقا قبل از اینکه نماینده من بشود یک کیلو آبرو داشت، پس از حکم من آبرویش ده کیلو شد، حالا باید من بگونه‌‏اى او را عوض کنم که آبروى خودش حفظ شود.

* منظور از واجبات
در یکى از کوچه‌هاى کاشان دو تا خانم به هم رسیدند؛ یکى از آنها به دیگرى گفت: من تمام واجبات دخترم را درست کرده‌‏ام. عالِمى از آنجا مى‌گذشت پیش خود گفت: من که این همه درس دین خوانده‌‏ام نتواسته‌‏ام تاکنون واجباتم را درست کنم، این خانم چگونه موفّق شده است؟. در این هنگام شنید آن زن به دیگرى مى‏‌گوید: برای دخترم لحاف دوخته‌‏ام، سرویس چینى خریده‌‏ام و... مرد عالم گفت: حالا فهمیدم منظور از واجبات چیست.

* کمک همسر به شوهر در مسائل فقهی
علامه مجلسى(ره) دخترى به نام آمنه داشت؛ همچنین شاگرد خوش استعداد فقیرى به نام ملاصالح مازندرانى داشت. ملاصالح به‌قدرى فقیر بود که در پرتو نور چراغ مستراح مدرسه درس مى‌‏خواند.
روزى علامه به دخترش گفت: آیا مایل هستى با طلبه فقیرى ازدواج کنى؟ دختر که خود دانشمندى فرزانه بود، گفت: فقر عیب نیست. سرانجام ازدواج صورت گرفت. ملاصالح مى‌گوید: گاهى در مسائل فقهى در مى‌‏ماندم، از همسرم آمنه کمک مى‏‌گرفتم و او حل مى‌کرد.

* این گونه پیام تسلیت بنویسید!
مادرِ یکى از مسئولین فوت کرده بود. دفتر یکى از علما تسلیت‌نامه‌‏اى تنظیم کرده و نوشتند: بسیار متأسّفیم. وقتى جهت امضا خدمت آن عالم بردند، فرمود: کلمه بسیار را حذف کنید، دروغ است. بعد فرمود: کلمه متأسّفم را نیز حذف کنید. همین اندازه طلب مغفرت کنید، کافى است. ما نباید دروغ بنویسیم.

* دعا نویسی علامه امینی و کمک امام علی(ع)
مرحوم علامه امینى مى‏‌گوید: وارد جلسه‌‏اى در شهر بغداد شدم که دانشمندان بزرگ اهل سنت‏ شرکت داشتند. وقتى وارد شدم هیچ کس به من اعتنا نکرد و من نزدیک در و کنار کفش‌کن نشستم. پسرى وارد شد تا به من رسید گفت: «هذا هو» این همان است. نگران شدم نکند توطئه‌‏اى باشد. پرسیدم قصه چیست؟. گفتند: نگران نباشید!. مادر این بچه مبتلا به بیمارى حمله و غش بوده، عالمى برایش دعا نوشته و خوب شده است؛ حالا دعا گم شده و مادر دوباره به حال بیمارى برگشته است، پسربچه تا شما را دید فکر کرد شما همان عالم دعانویس هستید؛ چون عمّامه شما شکل عمّامه اوست. حالا ممکن است شما دعایى بنویسید. علامه مى‌فرماید: من در تفسیر و تاریخ و ... وارد بودم، امّا در عمرم دعا ننوشته بودم. کاغذ خواستم و آیه‌اى از قرآن را در آن نوشتم، همین که دعا را بردند، عبایم را جلوى چشمانم انداختم و از همان مجلس بغداد، به نجف سلامى دادم: «السلام علیک یا اباالحسن یا امیرالمؤمنین» و بعد گفتم: آقا! یک حواله دادم آبروى ما را حفظ کن. لحظاتى بعد پسربچه به وسط سالن پرید و گفت: مادرم خوب شد! مادرم خوب شد! قصه که به اینجا رسید مرا با سلام و احترام در بالاى مجلس نشاندند.

*اذان با صدای بلند در‏ وقت نماز
یکى از ویژگی‌های شهید بزرگوار سید مجتبى نواب صفوى این بود که به هنگام نماز هر کجا بود اذان مى‌گفت و به یاران و طرفدارانش هم سفارش کرده بود وقت نماز هر کجا بودید با صداى بلند اذان بگویید.

* گویا مردم این شهر هیچ دینى ندارند!
شخصى وارد شهرى شد، روز شنبه بود و بازارها باز. گفت: الحمدللّه در این شهر یهودى نیست. فرداى آن روز، یعنى یکشنبه به بازار آمد، دید بازار باز است. گفت: الحمدللّه، در این شهر مسیحى هم نیست. روز جمعه شد، دید مغازه‏‌ها باز است! گفت: گویا مردم این شهر هیچ دینى ندارند!

* راز نیامدن عمدی استاد در درس!
استادم آیت‌‏اللّه رضوانى مى‌‏فرمود: نزد آیت‌‏اللّه فکور درس مى‌خواندم. چند روزى که از درس گذشت استاد نیامد. به خانه‌‏اش رفتیم و علّت غیبت وی را جویا شدیم. گفت: راستش را بخواهید ترسیدم درسم را نپسندید و براى شما قابل استفاده نباشد؛ لذا دو سه روز غیبت کردم تا اگر علاقه‌مند نیستید راحت به درس نیایید.

*‏ منتظر صد تومانِ شما هستم!
یکى از طلبه‌هاى ایرانى که در نجف درس مى‌خواند، وضع معیشتى سختى پیدا کرده بود. به حرم امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام مشرّف شد و گفت: یاعلى! دستم به دامانت، شما آن امام مهربانى هستى که به فقرا سر مى‌زدى، من هم در آتش فقر مى‌سوزم؛ آقایى بفرما، لطفى کن تا همین لحظاتى که در حرم هستم یک نفر صدتومانى به من بدهد!
دقایقى نگذشته بود که تازه واردى از ایران او را دید و سلام و علیک کردند. پرسید از ایران چه خبر؟ زائر گفت: روز آخرى که مى‌آمدم پدرت مرا دید و صد تومان برایت فرستاده است. طلبه ایرانى صدتومان را گرفت و به کنار ضریح آمد و عرض کرد: یاعلى! این صد تومان از پدرم مى‌باشد، منتظر صد تومانِ شما هستم. وقتى به منزل رسید متوجّه شد صد تومانى نیست، به سمت حرم دوید دید حرم بسته است. فرداى آن‏ روز به کفشدارى‏ها و مغازه‏‌ها اعلام کرد، ولى خبرى از صدتومان نشد. ماجرا را براى استادش تعریف کرد. استاد گفت: تو به مولایت توهین کرده‌‏اى. گرچه صدتومان را پدرت فرستاده بود، ولى هزار شرط لازم داشت تا او در همان ساعت تو را پیدا کند و به دستت بسپارد. وضو بگیر و براى عذرخواهى به حرم برو.
طلبه به حرم آمد و عذرخواهى کرد. در همان حال زن عربى جلو آمد و گفت: من چند شب پیش به حرم مى‌آمدم که مبلغى پول پیدا کرده‌‏ام. طلبه نشانى پول خود را که داد، زن پول را به او داد. پس‌از دریافت پول در حالى که از مولا تشکّر مى‌کرد، از حرم خارج شد.

*شکست دانشمند در دو رشته شغلی
پدر داروین پزشک بود و به داروین گفت: دوست دارم تو نیز پزشک شوى. او هم دنبال پزشکى رفت، ولى شکست خورد و از طرف خانواده‌‏اش مورد سرزنش قرار گرفت. این دفعه به پیشنهاد خانواده‌‏اش تصمیم گرفت، روحانى کلیسا شود، باز هم شکست خورد و دوباره سرزنش شد. بعد از دو مرتبه شکست به سراغ رشته علوم طبیعى‏ رفت و صاحب نظریه‌‏اى مشهور شد.آرى بسیارند کسانى که در رشته‌‏اى شکست مى‏‌خورند، ولى اگر تغییر شغل، حرفه و رشته علمى بدهند، موفّق مى‌شوند.

انتهای پیام/ 

منبع:تسنیم

سخنان امام خمینی (ره) در مورد پیروزی انقلاب اسلامی

سخنان امام خمینی,سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب اسلامی,دهه فجر

سخنان امام خمینی (ره)

 

سخنان امام خمینی (ره) در مورد پیروزی انقلاب اسلامی

 

پیروزی نهایی وقتی است که اسلام، به همه ابعاد و به همه احکامش در ایران پیاده شود؛ وپیروزی بالاتر آن که در همه اقطار عالم، اسلام حکومت کند .اسلام مایه سعادت بشر است.

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر •. •. •. •. •. •. •. •

 

حفظ این پیروزی از اصل پیروزی مشکل تر است .

 

سخنان امام خمینی,سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر,پیروزی انقلاب اسلامی

 

پیروزی انقلاب رهین همه ملت است . امام خمینی(ره)

 

سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی,دهه فجر

 

جاوید باد پرچم پر افتخار الله اکبر، که رمز پیروزی معجزه آسای ملت بزرگ ایران است . 

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب •. •. •. •. •. •. •. •

 

این پیروزی ارتباط به من نداشت، من یک طلبه هستم و نباید این را به من منتسب کنید! پیروزی ارتباط به ملت هم نداشت، این پیروزی مربوط به خدا بود .

 

سخنان امام خمینی,سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن,انقلاب اسلامی

 

این پیروزی انقلاب ما پیروزی بود که به برکت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد الله اکبر به دست آمد . امام خمینی(ره)

 

پیروزی انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی,22 بهمن

 

تا روحیه شما توجه به آن مبدأ قدرت دارد پیروزید، از آن منفصل نشوید .

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر •. •. •. •. •. •. •. •

 

پیروزی آن است که مورد توجه حق تعالی باشد، نه اینکه کشوری را بگیرید .

 

پیروزی انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر,امام خمینی

 

کمی عده، با اینکه قدرت روحی در کار باشد و انسجام در کار باشد و تعهد به اسلام در کار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد .

 

دهه فجر,انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی

 

شما پیروزید، برای اینکه اسلام پشتیبان شماست . امام خمینی(ره)

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب •. •. •. •. •. •. •. •

 

شما پیروزید، برای اینکه خدا با شماست .

 

سخنان امام خمینی,پیروزی انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر

 

کسی که با خدا باشد خدا با اوست، و پیروزی با اوست .

 

سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن,سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب اسلامی,دهه فجر

 

اگر تمام عالم هم به ضد ما قیام کنند و ما را هم نابود کنند، ما پیروزیم . امام خمینی(ره)

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن •. •. •. •. •. •. •. •

 

ما ترس نداریم، برای اینکه ما حقیم.وقتی حق هستیم، غالب هم بشویم ما حق هستیم، مغلوب هم بشویم ما حق هستیم .

 

سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن,سخنان امام خمینی,دهه فجر

 

این طور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم.اولاً که شکست نمی خوریم، خدا با ماست؛ و ثانیاً بر فرض این که«شکست صوری» بخوریم «شکست معنوی» نمی خوریم ،و پیروزی معنوی با اسلام است، با مسلمین است .

 

انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی,پیروزی انقلاب اسلامی

 

شما حق هستید و در مقابل باطل ایستاده اید؛ و حق پیروز است . امام خمینی(ره)

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر •. •. •. •. •. •. •. •

 

کشوری که تمام قشر هایش اینطور مُهیّا برای فداکاری هستند، این کشور پیروز است.

 

سخنان امام خمینی,دهه فجر,سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن

 

شما حق هستید، در مقابل باطل ایستاده اید.استقامت می خواهد؛ تا استقامت در کار نباشد نمی توانید به پیروزی نهایی برسید .

 

انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی,دهه فجر

 

ما با دست خالی بر این قدرت فوق العاده شیطانی، که همه قدرتها دنبال او بودند، غلبه کردیم . امام خمینی(ره)

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن •. •. •. •. •. •. •. •

 

پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد .

 

انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب اسلامی,دهه فجر

 

مادامی که در مسیر حق باشیم پیروزیم .

 

دهه فجر,انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی

 

ما می خواهیم به همه دنیا نشان دهیم که قدرتهای فائقه را هم می توان به نیروی ایمان شکست داد .

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب •. •. •. •. •. •. •. •

 

ملتی اگر قیام کرد، با حفظ قدرت ایمان، هیچ قدرتی، در مقابل آن نمی تواند بایستد.

 

سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب اسلامی,دهه فجر,امام خمینی

 

جمعیتی که پشتوانه اش خداست شکست ندارد .

 

پیروزی انقلاب اسلامی,سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر,سخنان امام خمینی در مورد 22 بهمن

 

مقصد که الهی شد دنبالش پیروزی است .

 

•. •. •. •. •. •. •. • سخنان امام خمینی در مورد دهه فجر •. •. •. •. •. •. •. •

 

با رفتار و اخلاق اسلامی، این قدرتی که شما را به پیروزی رسانده است حفظ کنید .

 

سخنان امام خمینی،سخنان امام خمینی در مورد پیروزی انقلاب اسلامی,دهه فجر

 

برادران من! با اتکا به ایمان و اسلام بود که ما پیروز شدیم . امام خمینی (ره)

 

پیروزی انقلاب اسلامی,دهه فجر,سخنان امام خمینی

انقلاب اسلامی ایران و بیداری جهانی

انقلاب اسلامی,پیروزی انقلاب اسلامی,دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران

انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن

 

درباره انقلاب اسلامی ایران:

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همان‌گونه که بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کرده‌‌اند، انقلاب اسلامی از دیدگاه آنان زلزله‌ای ویرانگر برای جهان غرب بود.

 

گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرایط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست می‌‌داد امواج انقلاب اسلامی رژیمهای وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود.

 

دستاوردهای انقلاب اسلامی

یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی این بود که پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت درآمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.

 

در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب اسلامی ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.

 

پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و غرب تقسیم شده بود و سازمان‌های نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمی‌یافت.

 

اینک انقلابی در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. انقلاب اسلامی ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیست‌ها را در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح می‌کرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان
عاملی حرکت‌زا در پهنه مبارزات ملتها مطرح می‌ساخت.

 

با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی.

 

به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع پیروزی انقلاب اسلامی ایران را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.

 

درباره انقلاب اسلامی ایران,پیروزی انقلاب اسلامی,انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است

 

چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از انقلاب اسلامی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند.

 

نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضد انقلاب اسلامی داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد.

 

اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب اسلامی را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.

 

ثمرات انقلاب اسلامی

نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است.

 

به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران که غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب اسلامی، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب اسلامی و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند.

 

نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در صحنه‌ بین‌المللی تاکنون به قرار زیر بوده است:

 

1. تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
2. مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
3. تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
4. احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
5. احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
6. احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
7. منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها.

 

از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد.

شهیدی که فقط 14 بهار سن داشت(شهیده سیده طاهره هاشمی)

                                    

سیده طاهره هاشمی در یکم خرداد سال 1346 در شهرستان آمل و در روستای شهید آباد ( شهربانو محله ) و در خانواده‌ای متدین، مذهبی و طرفدار انقلاب به دنیا آمد و تحت تربیت پدر و مادری بزرگوار که هر دو از سادات منطقه‌ی هزار جریب ساری بودند، رشد و پرورش یافت.
وی از کودکی با قرآن، نهج‌البلاغه و سایر کتب روایی شیعی انس و الفت پیدا کرد و به دلیل جو فرهنگی و مذهبی خانواده روح تشنه‌اش با عمیق‌ترین مفاهیم دینی و معنوی سیراب شد.
او دختری مهربان، دلسوز و دانش‌آموزی نمونه و موفق و درسخوان بود. هرگز در ادای تکالیف واجب دینی، کوتاهی نمی‌کرد و مستحبات را تا جایی که می‌توانست، به جا می‌آورد. در کارهای هنری چون خطاطی، طراحی، گلدوزی، نگارش مقاله، تهیه‌ روزنامه دیواری و نیز اداره‌ی برنامه‌های فرهنگی مدرسه بسیار موفق بود و بسیاری از برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی و حرکت‌های سیاسی مدرسه بر عهده‌ او بود. در برخورد با دانش‌آموزانی که تحت تأثیر تبلیغات گروهک‌های منحرف قرار گرفته بودند، بسیار مهربان، باحوصله و دلسوز بود و از فرط مهر و دوستی، آن‌ها را به خود جذب می‌کرد.
و سرانجام در غروب روز ششم بهمن‌ سال 1360 در حالی که 14بهار بیشتر از عمر کوتاهش نمی‌گذشت، در حالی به کمک نیروهای مدافع شهر شتافته بود ، در درگیری خونین گروهک‌های معاند انقلاب با نیروهای بسیجی و مردمی، با اصابت دو گلوله به فیض شهادت رسید