صفحه رسمی علی اکبر خاکی
صفحه رسمی علی اکبر خاکی

صفحه رسمی علی اکبر خاکی

گویشهای ایرانی

 

در اسناد تاریخی

 

در آثار مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی، گذشته از فارسی دری که زبان رسمی و اداری کشور ایران بوده است و پهلوی جنوبی (پارسیک) که تا سه چهار قرن بعد از اسلام زبان دینی ایرانیانی شمرده میشد که به آئین زرتشتی (زردشتی) باقی مانده بودند؛ از چندین گویش دیگر که در نقاط مختلف این سرزمین پهناور متداول بوده، ذکری آمده و گاهی نمونه های کوتاه، یا به نسبت بلندتر، از بعضی آنها ثبت شده است.

 

در این کتب که از اواخر قرن سوم تا قرن دهم هجری تألیف یافته به بیش از چهل گویش ایرانی اشاره شده است که فهرست آنها را در ذیل می آوریم:

 

1. ارانی: گویش ناحیه اران و بردع در قفقاز بوده است. اصطخری و مقدسی از آن یاد کرده اند. مقدسی درباره آن مینویسد: «در اران سخن می گویند و فارسی ایشان قابل فهم است و در حروف به خراسانی نزدیک است.»

 

2. مراغی: حمدالله مستوفی مینویسد: «تومان مراغه چهار شهر است: مراغه و بسوی(؟) و خوارقان و لیلان... مردمش سفید چهره و ترک وش می باشند... و زبانشان پهلوی مغیر است.»

 

در نسخه دیگر "پهلوی معرب" ثبت شده و محتمل است که در این عبارت کلمه معرب تصحیف مغرب باشد، یعنی گویش پهلوی مغربی. زیرا که در غالب آثار نویسندگان بعد از اسلام همه گویشهای محلی را که با زبان فارسی دری متفاوت بوده به لفظ عام پهلوی یا فهلوی میخواندند.

 

3. همدانی و زنجانی: مقدسی درباره گویش این ناحیه تنها دو کلمه ذیل را ثبت کرده است: "واتم" و "واتوا". شمس قیس رازی یک دو بیتی را در بحث از وزن فهلویات آورده و آن را از زبان "مردم زنگان و همدان" می شمارد. حمدالله مستوفی درباره مردم زنجان مینویسد: زبانشان پهلوی راست است.

 

4. کردی: یاقوت حموی قصیده ای ملمع از یک شاعر کرد به نام نوشروان بغدادی معروف به "شیطان العراق" در کتاب خود آورده است.

 

5. خوزی: گویش مردم خوزستان که در روایات حمزه اصفهانی و ابن الندیم نیز از جمله زبانهای متداول در ایران ساسانی شمرده شده است. اصطخری درباره گویش این ناحیه مینویسد: «عامه ایشان به فارسی و عربی سخن میگویند، جز آنکه زبان دیگری دارند که نه عبرانی و نه سریانی و نه فارسی است.» و ظاهراً مرادش گویش ایرانی آن سرزمین است. مقدسی نیز درباره گویش مردم خوزستان نکاتی را ذکر می کند که گویا مربوط به فارسی متداول در خوزستان است، نه گویش خاص محلی.

 

6. دیلمی: اصطخری درباره این ناحیه مینویسد: «زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است» و مقدسی میگوید: «زبان ناحیه دیلم متفاوت و دشوار است».

 

7. گیلی یا گیلکی: ظاهراً گویشی جداگانه از دیلمی بوده است. اصطخری مینویسد: «در قسمتی از گیلان (جیل) تا آنجا که من دریافته ام طایفه ای از ایشان هستند که زبانشان با زبان جیل و دیلم متفاوت است.» و مقدسی میگوید: گیلکان حرف خاء (یا حاء) به کار می برند.

 

8. طبری یا (مازندرانی): این گویش دارای ادبیات قابل توجهی بوده است. میدانیم که کتاب "مرزبان نامه" به گویش طبری تألیف شده بود و از آن زبان به فارسی دری ترجمه شده است. ابن اسفندیار دیوان شعری را به زبان طبری با عنوان "نیکی نامه" ذکر می کند و آن را به اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین مؤلف "مرزبان نامه" نسبت میدهد. در "قابوس نامه" نیز دو بیت به گویش طبری از مؤلف ثبت است. ابن اسفندیار از بعضی شاعران این سرزمین که به گویش طبری شعر میگفته اند یاد کرده و نمونه ای از اشعار ایشان را آورده است. در "تاریخ رویان" اولیاءالله آملی نیز ابیاتی از شاعران مازندرانی به گویش طبری ضبط شده است.

 

اخیراً چند نسخه خطی از ترجمه ادبیات عرب به گویش طبری و نسخه هایی از ترجمه و تفسیر قرآن به این گویش یافت شده که از روی آنها میتوان دریافت که گویش طبری در قرنهای نخستین بعد از اسلام دارای ادبیات وسیعی بوده است. مجموعه ای از دو بیتی های طبری که به "امیری" معروف و به شاعری موسوم به "امیر پازواری" منسوب است، در مازندران وجود داشته که "برنهارد درن" خاور شناس روسی نسخه آنها را به دست آورده و زیر عنوان "کنزالاسرار" در سن پطرز بورگ (یا - سن پطرز بورغ) با ترجمه ترجمه فارسی چاپ کرده است. مقدسی می نویسد که زبان طبرستان به زبان ولایت قومس و جرجان نزدیک است، جز آنکه در آن شتابزدگی هست.

 

9. گشتاسف: درباره مردم این ناحیه (در قفقاز کنار دریای خزر میان رودهای ارس و کر) حمدالله مستوفی مینویسد: «زبانشان پهلوی به جیلانی باز بسته است.»

 

10. قومس و جرجان (گرگان): مقدسی در ذکر زبان مردم این دو ناحیه مینویسد: «زبانشان به هم نزدیک است. میگویند "هاده" و "هاکن" و شیرینیی در آن هست.»

 

11. رازی: مقدسی درباره اهل اقلیم الجبال مینویسد: زبانهای گوناگون دارند. اما در ری حرف "راء" را به کار میبرند. میگویند: راده و راکن. از زبان رازی در جاهای دیگر نیز اطلاعاتی داده اند. شاعری به نام "بندار رازی" اشعاری به زبان مردم این شهر دارد که از آن جمله چند بیتی در المعجم ثبت است.

 

12. رامهرمزی: درباره زبان مردم این ناحیه مقدسی تنها اشاره میکند که زبانی دارند که فهمیده نمی شود.

 

13. فارسی: اصطخری درباره یکی از سه زبان متداول در استان فارس مینویسد: «فارسی زبانی است که به آن گفتگو می کنند، و همه مردمان فارس به یک زبان سخن می گویند، که همه آن را می فهمند، مگر چند لفظ که متفاوت است و برای دیگران دریافتی نیست.»

 

14. فهلوی یا پهلوی: بنابر نوشته اصطخری "زبان نوشتن عجم - ظاهراً یعنی ایرانیان غیر مسلمان - و وقایع و نامه نویسی زرتشتیان (زردشتیان) با یکدیگر پهلوی بوده که برای دریافتن عامه به تفسیر احتیاج داشته است». و گمان میرود مراد او همان زبان است که در حدود اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری چند کتاب دینی زرتشتی مانند دینکرد و بندهش را به آن تألیف کرده اند.

 

15. کرمانی: مقدسی مینویسد که زبان مردم این سرزمین قابل فهم است و به خراسانی نزدیک است. اصطخری آورده است که زبان مردم کرمان همان زبان فارسی است.

 

16. مکری: بر حسب نوشته اصطخری زبان مردم مکران، فارسی و مکری بوده است. مقدسی نوشته است که زبان مردم مکران وحشی است.

 

17. بلوچی: اصطخری نوشته است که بلوچان و اهل بارز جز فارسی زبان دیگری نیز دارند.

 

18. کوچی یا قفصی: طائفه قفص یا کوچ که ذکر ایشان در بیشتر موارد و منابع با بلوچان یکجا می آید، بر حسب نوشته اصطخری بجز فارسی زبان دیگری نیز داشته اند که "قفصی" خوانده شده است. مقدسی درباره طوایف "کوچ و بلوچ" مینویسد: زبانشان نامفهوم  است و به سندی شبیه است.

 

19. نیشابوری: بر حسب نوشته مقدسی زبان مردم نیشابور فصیح و قابل فهم بوده است، جز آنکه آغاز کلمات را کسره میدادند و یائی بر آن می افزودند. مانند: "بیگو"، "بیشو"، و سین ای بی فایده (به بعضی صیغه های فعل) علاوه میکردند. مانند: "بخردستی"، "بگفتستس"، "بخفتستی" و آنچه به این می ماند.  و در آن سستی و لجاجی بوده است. و مینویسد که این زبان برای خواهش مناسب است.

 

20. هروی: مسعودی مینویسد: بهرام همه زبانها را میدانست و در خشم به عربی، در جنگ به ترکی، و در مجلس عام به زبان دری و با زنان به زبان هروی سخن میگفت. مقدسی مینویسد: «زبان مردم هرات وحشی است و در همه اقالیم وحشی تر از زبان هرات نیست» و این زبان را زشت شمرده و برای طویله مناسب دانسته است.

 

21. بخارایی: زبان بخارایی بنابر نوشته اصطخری همان زبان سغدی بوده است با اندک اختلافی، و می نویسد که زبان "دری" نیز داشته اند. مقدسی مینویسد که در زبان ایشان تکرار فراوان است. مثلاً میگویند "یکی مردی دیدم" یا "یکی ادرمی دادم"؛ و در میان گفتار کلمه "دانستی" را بیهوده مکرر میکنند. سپس میگوید که زبان ایشان "دری" است و هر چه از آن جنس باشد دری نامیده می شود. زیرا که آن زبانی است که بدان نامه سلطنتی را مینویسند و عریضه و شکایت به این زبان نوشته میشود؛ و اشتقاق این لفظ از "در" است یعنی زبانی که در "دربار" به آن گفتگو میکنند.

 

22. مروی: مقدسی مینویسد که در زبان ایشان سنگینی و درازی و کششی در آخـرهـای کـلـمـات هـسـت و مـثـال می آورد که «مردم نیشابور میگویند "برای این" و مرویان میگویند "بترای این" و یک حرف می افزایند، و اگر دقت کنی از این گونه بسیار می یابی». و جای دیگر مینویسد: «این زبان برای وزارت مناسب است.» یاقوت در کلمه "ماشان" که نام نهری است مینویسد: «مردمان مرو آن را با جیم بجای شین ادا می کنند.»

 

23. خوارزمی: اصطخری مینویسد: زبان مردم خوارزم یکتاست و در خراسان هیچ شهری نیست که مردمانش به زبان ایشان سخن بگویند. یاقوت در ذکر قصبه "نوزکاث" مینویسد: شهرکی است نزدیک جرجانیه خوارزم و "نوز" به زبان خوارزمی به معنی جدید است، و آنجا شهری است که نامش "کاث" است، و این را یک "کاث جدید" خوانده اند.

 

ابوعلی سینا در رساله "مخارج الحروف" تلفظ حرفی را که سین زائی خوانده از مختصات حروف ملفوظ زبان خوارزمی ذکر میکند.

 

24. سمرقندی: مقدسی مینویسد: مردم سمرقند را که میان کاف و قاف است به کار می برند و میگویند "بکردک(ق)م"، "بگفتک(ق)م" و مانند این، و در زبانشان سردیی هست.

 

25. صغدی (سغدی): مقدسی مینویسد مردم ولایت صغد زبانی جداگانه دارند که با زبانهای روستاهای بخارا نزدیک است، اما بکلی جداست. اگر چه زبان یکدیگر را می فهمند.

 

26. زبان بامیان و طخارستان: به نوشته مقدسی با زبان بلخی نزدیک بوده، اما پیچیدگی و دشواری داشته است.

 

27. بلخی: زبان مردم بلخ در نظر مقدسی زیباترین زبانها بوده اما بعضی کلمات زشت در آن وجود داشته است. و مینویسد که این زبان برای پیام آوری مناسب است.

 

28. جوزجانی: به نوشته مقدسی زبان این ناحیه میانه زبان مروزی و بلخی بوده است.

 

29. بستی: همینقدر نوشته اند که زبانی زیبا بوده است.

 

30. زبان طوس و نسا: نزدیک به زبان نیشابوری بوده است.

 

31. سجستانی: مقدسی نوشته است که «در زبان ایشان ستیزه جویی و دشمنی وجود دارد. صوتها را از سینه بیرون می آورند و آواز را بلند میکنند.» و میگوید این زبان برای جنگ خوب است.

 

32. غوری: شاید زبان این ناحیه همان بوده باشد که اکنون پشتو خوانده می شود. در هر حال با فارسی دری متفاوت بوده است. بیهقی مینویسد: «امیر... دانشمندی را به رسولی آنجا فرستاد با دو مرد غوری از آن بوالحسن خلف و شیروان تا ترجمانی کنند.»

 

33. زبان چاچ (شاش): مقدسی نوشته است که زبان این ناحیه زیباترین زبان هیطل است و از این نکته درست معلوم نیست که رابطه آن با زبانهای ایرانی چه بوده است.

 

34. قزوینی: درباره زبان مردم این شهر تنها این نکته را ذکر کرده اند که قاف به کار می برند و بیشتر ایشان برای معنی جید ( = خوب) میگویند بخ.

 

35. گویشهای روستائی خراسان: مقدسی مینویسد: کوچکترین شهری از خراسان نیست مگر آنکه روستاهای آن زبان دیگری داشته باشند.

 

36. شیرازی: در "گلستان" سعدی بیتی هست که در بعضی نسخه ها در عنوان آن نوشته اند "ترکیه" و گاهی "شیرازیه" و در هر حال به گویش محلی شیراز است.

 

در کلیات سعدی نیز یک مثنوی ملمع با عنوان "مثلثات" به عربی و فارسی و شیرازی باقی است. در دیوان حافظ هم غزل ملمعی متضمن بعضی مصراعها به گویش شیرازی ثبت است. چندی پس از زمان حافظ شاعری از مردم شیراز به نام "شاه داعی" منظومه هایی به این زبان سروده است.

 

37. نیریزی: در یک جنگ خطی مکتوب در قرن هشتم اشعاری با عنوان "نیریزیات" ثبت شده است و در همین جنگ فصلی دیگر با عنوان "فهلویات" آمده که شاید به گویش شیرازی باشد.

 

38. اصفهانی: اوحدی اصفهانی چند غزل به گویش محلی اصفهان سروده است که در دیوانش ثبت است. عبارتی به گویش اصفهانی نیز در لطایف عبیدزاکانی آمده است.

 

39. آذری: یکی از گویشهای ایرانی که تا اواخر قرن دهم هجری در آذربایجان متداول بوده است. ابن حوقل زبان مردم آن سرزمین را فارسی میخواند که مراد از آن یکی از گویشهای ایرانی است و به تعدد این گویشها نیز اشاره میکند. مسعودی (قرن چهارم) پس از آنکه همه زبانهای ایرانیان را فارسی خوانده به اختلاف گویشها اشاره کرده و نام گویش "آذری" را در ردیف پهلوی و دری آورده است. یاقوت حموی نیز زبان مردم آذربایجان را یکجا "آذریه" و جای دیگر "آذربیه" نوشته است و میگوید که جز خودشان کسی آنرا نمی فهمد.

 

همام تبریزی غزلی به گویش محلی تبریز داد که متن آن را عبید زاکانی در مثنوی "عشاقنامه" خود درج کرده است. در دیوان شاه قاسم انوار تبریزی نیز چند غزل به این گویش وجود دارد و در رساله روحی انارجانی فصلهائی به زبان عامیانه تبریز در قرن دهم ثبت است.

 

40. اردبیلی: ابن بزاز در "صفوةالصفا" جمله هائی را از زبان شیخ صفی الدین با قید زبان اردبیلی نقل کرده و سپس دو بیتی های متعددی را از شیخ آورده که به احتمال کلی به همان گویش اردبیل است. شاید با آذری متداول در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان تفاوتهائی جزئی داشته است.

 

اما چنانکه از مطلب مذکور در فوق دریافته می شود، آگاهی ما از گویشهای متعددی که در قرون پیشین در سرزمین پهناور ایران رایج بوده است، اجمالی است و غالباً تنها به نام آنها منحصر است. فقط گاهی جمله های کوتاه یا مصراعی و بیتی از آنها قید کرده اند و در موارد معدود نمونه گویشهای مزبور به یک تا چند صفحه میرسد.

 

 

 

در زمان معاصر

 

آنچه ذکر شد اشاراتی بود که در آثار مؤلفان بعد از اسلام درباره نام یا بعضی خصوصیات گویشهای ایرانی آمده است. اما در روزگار ما گذشته از "فارسی دری" که "فارسی نو" نیز خوانده می شود، و زبان رسمی اداری و دولتی و فرهنگی کشور ایران از قرن چهارم هجری تا همین زمان است؛ در این سرزمین پهناور هنوز گویشهای متعدد ایرانی رایج است که بعضی از آنها آثار مکتوب و ادبی نیز دارند، و بسیاری دیگر تنها زبان محاوره اقوام بزرگ یا کوچکی است که در گوشه و کنار فلات ایران زندگی می کنند.

 

مهمترین زبانها و گویشهای ایرانی امروز از این قرار است:

 

1. تاجیکی: این زبان همان فارسی دری است با اندک تفاوتی در واژگان و چگونگی ادای بعضی از واکها. تاجیکی زبان ملی جمهوری تاجیکستان است و گذشته از این در بسیاری از نواحی جمهوری ازبکستان (دره فرغانه و دره زرافشان و ناحیه کشکه دریا و مناطق مسیر رودهای سرخان دریا و چرچیک و غیره) و نزد انبوهی از مردم شهرهای بزرگ بخارا و سمرقند، و گروهی از ساکنان جمهوریهای قرقیزستان (نواحی جلال آباد و اش) و قزاقستان متداول است.

 

تاجیکان اصیل بازمانده ایرانیانی هستند که از قدیمترین روزگار در آن سرزمین میزیسته اند و به تدریج در طی قرنهای دراز اقوام دیگر مشرق آسیا در سرزمین ایشان نفوذ کردند و جای گرفتند و اکنون قسمتهائی از این ناحیه به صورت جزیره هائی باقی مانده که مردم آن، زبان و آداب ایرانی خود را حفظ کرده اند.

 

بعضی اقلیتها مانند یهودیان و کولیان و عربهای آسیای میانه نیز به تاجیکی سخن می گویند. شماره تاجیک زبانان را به دو میلیون و نیم تخمین کرده اند.

 

قطع رابطه اداری و حکومتی میان کشور ایران و سرزمینهای مزبور در چند قرن اخیر موجب شده است که زبان ادبی تاجیکی با فارسی دری اختلافاتی پیدا کند. عمده این اختلافها در لغات و کلماتی است که دسته ای از گویش جاری مردم آن نواحی در زبان ادبی تاجیکی راه یافته است. دسته دیگر از زبانهای تاتاری و ازبکی در آن زبان وارد شده، و شماره بسیاری از لغات علمی و فنی هم از روسی در این زبان نفوذ کرده است.

 

با این حال آثار گویندگان و نویسندگان فارسی زبان قرنهای پیشین (که بعضی از ایشان خود از مردم همان نواحی بوده اند) هنوز بخوبی برای مردم تاجیکستان دریافتی است و جزء میراث فرهنگی ایشان شمرده می شود. بعضی خصوصیات صرف و نحوی نیز زبان تاجیکی را از فارسی دری متمایز میکند.

 

این زبان را در اوایل تشکیل جمهوری تاجیکستان به الفبای لاتینی با تغییر چند حرف نوشتند و در آموزش و کتاب و روزنامه بکار بردند. اما پس از چندی الفبای روسی را برای نوشتن آن اختیار کردند و اکنون نیز همین خط در آن سرزمین متداول است.

 

از نویسندگان بزرگ تاجیکستان در دوران اخیر صدرالدین عینی است که پدر ادبیات جدید تاجیکستان شمرده میشود و رمان و داستان و شعر و مقالات تحقیقی فراوان دارد.

 

2. بختیاری و لری: در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویشهایی سخن می گویند که با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچ یک از شعبه های آن درست یکسان نیست، و میان خود آنها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آنها مشخص نشده است. اما معمول چنین است که همه گویشهای بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.

 

3. کردی: نام کردی عادةً به زبان مردمی اطلاق می شود که در سرزمین کوهستانی واقع در مغرب فلات ایران زندگی می کنند. قسمتی از این ناحیه اکنون جزء کشور ایران است و قسمتی در کشور ترکیه و قسمتی دیگر از جمله کشور عراق شمرده میشود. در خارج از این منطقه نیز اقلیتهای کرد وجود دارند که از آن جمله گروهی در شمال خراسان و گروههائی در جمهوریهای ارمنستان، گرجستان و آذربایجان و عده کمی نیز در ترکمنستان به این گویشها سخن می گویند. در سوریه نیز یک اقلیت کرد زبان از چند قرن پیش به وجود آمده است.

 

زبان یا گویش کردی همه این نواحی یکسان نیست. حتی تردید است در این کلمه «کرد» به قوم واحدی که دارای مختصات نژادی یا ایلی با گویش معینی باشند اطلاق شده باشد. در بسیاری از منابع تاریخی که به زبان عربی در قرنهای نخستین اسلام تألیف یافته این کلمه را معادل کلمه "شبان" و "چوپان" بکار برده اند.

 

ابن حوقل کوچ (قفص) کرمان را "صنف من الاکراد" میداند و حال آنکه مقدسی (احسن التقاسیم) زبان ایشان را شبیه زبان مردم سند شمرده است. یاقوت حموی مردمان ساسون را الاکراد السناسنه میخواند (معجم البلدان). حمزه اصفهانی می نویسد: کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان (تاریخ سنی ملوک الارض)

 

در کارنامه اردشیر بابکان هم کردان به معنی شبانان آمده است نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمه کرد به معنی چوپان و شبان است. (واژه نامه طبری، صادق کیا، ص 166).

 

اما زبانی که کردی خوانده می شود شامل  گویشهای متعددی است که هنوز با همه مطالعاتی که انجام گرفته درباره ساختمان و روابط آنها با یکدیگر تحقیق دقیق و قطعی به عمل نیامده است. بر حسب عادت این گویشها را به دو گروه اصلی تقسیم می کنند: یکی کورمانجی که خود به دو شعبه تقسیم میشود: شعبه شرقی یا مکری در سلیمانیه و سنه؛ و شعبه غربی در دیار بکر و رضائیه و ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه جنوبی در منطقه کرمانشاه و بختیاری.

 

از قرنهای پنجم و ششم هجری آثار ادبیات شفاهی و کتبی کردی در مآخذ تاریخی دیده می شود. از آن جمله قصیده ای ملمع از انوشیروان بغدادی معروف به شیطان العراق که در معجم البلدان آمده است.

 

کردی دارای ادبیات شفاهی وسیعی است که قسمتی از آن توسط محققان اروپایی و ایرانی در زمانهای اخیر گرد آمده و ثبت شده است.

 

در حال حاضر کردان عراق الفبای فارسی - عربی را با اندک تغییری در شیوه خط برای نوشتن زبان خود بکار میبرند. کردان سوریه از الفبای لاتینی برای نوشتن گویش خود استفاده می کنند و کردان ساکن جمهوریهای آسیای میانه الفبای روسی (سیریلیک) را بکار می برند. شماره متکلمان به گویشهای مختلف کردی را به شش تا هشت میلیون نفر تخمین کرده اند.

 

4. دری افغانستان: دری نام یکی از دو زبان رسمی کشور افغانستان است. این کشور که قسمت عمده آن گهواره ادبیات گرانبهای فارسی بعد از اسلام بوده است، بی شک یکی از شریکان بزرگ و وارثان بحق این فرهنگ وسیع و عمیق است و زبانی که بطور مطلق دری خوانده می شود در حقیقت جز ادامه همان فارسی دری نیست که رابعه بنت کعب و دقیقی و عنصری بلخی و سنائی و سید حسن غزنوی و عبدالحی گردیزی و خواجه عبدالله انصاری هروی و ناصرخسرو قبادیانی و دهها امثال ایشان با همکاری بزرگان دیگر این سرزمین پهناور بنیاد گذاشته و به کمال رسانیده اند.

 

زبان دری افغانستان با فارسی تفاوتهایی جزئی دارد. بعضی از خصوصیات صرف و نحوی محلی در آن وارد شده و از این جهت از فارسی ادبی متداول در ایران متمایز شده است. این تفاوتها اندکی مربوط به چگونگی تلفظ و ادای واکهاست که با تلفظ نواحی شرقی و شمال شرقی ایران در اکثر موارد همانند است. تفاوتهای دیگر از نظر لغات و اصطلاحات محلی است که در زبان ادبی افغانستان وارد شده است. دیگر آنکه بعضی از کلمات و اصطلاحات علمی و فنی دنیای امروز در فارسی ایران از زبان فرانسوی اخذ و اقتباس شده، و همانها را در زبان دری افغانستان به سبب ارتباطی که در طی یکی دو قرن اخیر با هندوستان داشته است، از زبان انگلیسی گرفته اند. به این طریق در واژگان فارسی و دری اندک اختلافی وجود دارد. این اختلافها با ارتباط فرهنگی میان دو ملت دوست و برادر و همنژاد و همزبان و همدین بتدریج کمتر می شود.

 

شمار مردمی که در کشور افغانستان به زبان فارسی دری متلکم هستند به موجب آمارهای اخیر در حدود 5 میلیون نفر است. اما همه سکنه آن سرزمین این زبان را می دانند و بکار میبرند. در سالهای اخیر در افغانستان برای اصطلاحات جدید اداری و علمی و فنی الفاظی وضع کرده اند که غالباً ریشه و ساخت آنها از زبان پشتو اخذ شده است. مانند کلمات { پوهنجی، پوهنتون، پوهاند، پوهنوال } در مقابل اصطلاحات ایرانی { دانشکده، دانشگاه، استاد، دانشیار } و غیره.

 

5. بلوچی: بلوچی از گویشهای ایرانی شمال غربی شمرده می شود اما در زمانهای تاریخی نشانه متکلمان به این گویش را در مشرق ایران می بینیم. در شاهنامه ذکر مسکن این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتابهای جغرافیائی از این قوم (همراه با طایفه کوچ - یا قفص) در حدود کرمان یاد می شود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی این قوم به کناره های دریای عمان رسیده و در همانجا اقامت کردند. اکنون قسمتی از بلوچان در دورترین قسمت جنوب شرقی ایران و قسمتی دیگر در غرب کشور پاکستان امروزی جای دارند. مجموع این ناحیه بلوچستان خوانده می شود که بر حسب مرزهای سیاسی به بلوچستان ایران، و بلوچستان پاکستان تقسیم می شود. گروهی از بلوچان نیز در قسمت جنوبی افغانستان و جنوب غربی پنجاب و طوایفی از آنها نیز در کرمان و لارستان و سیستان و خراسان سکونت دارند. بعضی مهاجران بلوچ در جستجوی کار و کسب معاش به گرگان و حتی جمهوری ترکمنستان رفته و در آن نواحی ساکن شده اند.

 

بلوچی را به دو گروه اصلی تقسیم می توان کرد: شرقی، یا شمال شرقی، و غربی، یا جنوب غربی، مجموع مردم بلوچی زبان را به یک و نیم میلیون تا دو و نیم میلیون نفر تخمین کرده اند. اما این رقمها اعتبار قطعی ندارند.

 

6. تاتی: در سرزمین آذربایجان نیز یکی دیگر از زبانها یا گویشهای ایرانی رایج است که تاتی خوانده میشود. متکلمان به این زبان در جمهوری آذربایجان (شمال شرقی شبه جزیره آبشوران) و بعضی از نقاط داغستان سکونت دارند. در بعضی از روستاهای آذربایجان ایران نیز زبان تاتی هنوز رایج است.

 

روی هم رفته زبان تاتی را در حدود یکصد و ده هزار نفر در جمهوریهای شوری سابق به عنوان زبان مادری بکار میبرند.

 

7. تالشی: در جلگه لنکران و سرزمین آذربایجان شوروی یک زبان ایرانی دیگر متداول است که طالشی خوانده میشود و در قسمت جنوب غربی دریای خزر و در مرز ایران و شوروی نیز گروهی به این زبان تکلم می کنند. عده گویندگان این زبان را تا 150 هزار نفر تخمین کرده اند که از آنجمله نزدیک 100 هزار نفر در جمهوریهای شوری به سر میبرند.

 

زبان تالشی از جمله زبانهای ایرانی شمال غربی است که در زمانهای قبل (تا حدود قرن دهم هجری) در سرزمین آذربایجان رایج بوده و از آن پس جای خود را به یکی از گویشهای ترکی داده است. آثاری از این زبان بصورت دو بیتی هایی منسوب به ناحیه اردبیل و متعلق به قرن هشتم هجری در دست است.

 

8. گیلکی: از گویشهای ایرانی است که در قسمت گیلان و دیلمستان متداول بوده و هنوز مردم استان گیلان آن را در گفتار به عنوان زبان مادری خود بکار میبرند. گیلکی خود به چند شعبه منقسم است که با یکدیگر اندک اختلافی دارند. شماره مردم گیلکی زبان از یک میلیون نفر تجاوز می کند؛ اما اکثریت قاطع آنها زبان رسمی ایران یعنی فارسی را نیز میدانند. از زبان گیلکی دو بیتی هایی معروف به "شرفشاهی" در دست است که به شاعری موسوم یا ملقب به "شرفشاه" منسوب می شود. در قرن اخیر بعضی از شاعران محلی مانند "کسمائی" به این گویش اشعار سیاسی و وطنی سروده اند.

 

9. طبری یا مازندرانی: یکی دیگر از گویشهای ایرانی کرانه دریای خزر است که در استان مازندران کنونی و طبرستان قدیم متداول است. این گویش در شهرها و نواحی کوهستانی چه در تلفظ و چه در واژگان اختلافی دارد. در قسمت شهر نشین تأثیر شدید زبان فارسی دری دیده می شود که بتدریج جای گویش محلی را می گیرد.

 

زبان طبری در زمانهای گذشته دارای آثار ادبی قابل توجی بوده است. کتاب مرزبان نامه نخست به این زبان تألیف شده و سپس آنرا در قرن هفتم هجری به فارسی دری برگردانده اند. در "قابوسنامه" و "تاریخ طبرستان" ابن اسفندیار و مآخذ دیگر نیز شعرهایی به این زبان هست. در زمان معاصر مردم مازندران شعرهایی به زبان محلی خود در یاد دارند و میخوانند که عنوان عام "امیری" به آنها داده می شود و همه را، اگر چه از روی خصوصیات زبان شناسی به یک زمان و یک شخص نمی توان نسبت داد؛ به شاعری موسوم به "امیر پازواری" منسوب می کنند.

 

شماره متکلمان به گویش طبری را به یقین نمیتوان تعیین کرد. اما در هر حال از یک میلیون متجاوز است. همه ایشان زبان رسمی کشور ایران یعنی فارسی را نیز میدانند و بکار می برند.

 

طبری را با گیلکی از یک گروه می شمارند و عنوان عام "گویشهای کناره خزر" به آنها میدهند.

 

10. پشتو: زبان پشتو که افغانی هم خوانده می شود در نواحی جنوبی و مرکزی کشور افغانستان و قسمت شمال غربی پاکستان متداول است. گروهی از پشتو زبانان در بلوچستان و معدودی در چترال و کشمیر و کناره مرزهای ایران و افغانستان سکونت دارند. قدیمی ترین آثار زبان پشتو از قرنهای نهم و دهم هجری است. در طی قرون متمادی پشتو تنها در گفتار بکار میرفته و آثار ادبی به این زبان بسیار اندک بوده است. تنها از سی چهل سال پیش بود که دولت افغانستان پشتو را زبان رسمی کشور قرار داد و از آن پس روزنامه، کتاب و آثار ادبی به این زبان پدید آمد و تدریس آن در آموزشگاهها معمول شد.

 

زبان پشتو چه از نظر واک شناسی و چه از نظر ساختمان دستوری با زبانهای دیگر ایرانی تفاوتهایی دارد که اینجا مجال بحث درباره آن نیست. این زبان را معمولاً به دو گروه غربی (یا جنوب غربی) و شرقی (شمال شرقی) تقسیم میکنند. گویش مهم گروه غربی، گویش قندهاری است و در گروه شرقی گویش پیشاوری اهمیت دارد. اختلاف میان این دو گروه هم در چگونگی ادای واکها و هم در بعضی نکات دستوری است. از آن جمله همین نام یا عنوان زبان است که در قندهاری « پختو » و در پیشاوری « پشتو » تلفظ می شود.

 

در قانون اساسی جدید افغانستان هر دو زبان رایج آن کشور، یعنی دری و پشتو به عنوان زبانهای رسمی ملی پذیرفته شده است.

 

11. آسی: در قسمتهایی از سرزمین قفقاز بقایای یکی از زبانهای ایرانی هنوز متداول است. این زبان « آسی » خوانده می شود. گویندگان این زبان قسمتی در جمهوری آستی شمال و قسمتی در جمهوری گرجستان که ناحیه خودمختار «آستی جنوبی» خوانده می شود، سکونت دارند. زبان آسی به دو گویش اصلی تقسیم می شود که یکی را « ایرونی » و آن یک را « دیگوری » میخوانند.

 

گویشی که بیشتر جنبه ادبی دارد « ایرونی » است. زبان آسی را دنباله زبان سکائی باستان می شمارند، و در هر حال کی از شعبه های زبانهای ایرانی است. شماره متکلمان به این زبان اندکی بیش از چهل هزار نفر است.

 

گوشهای مرکزی ایران

 

در روستاها و شهرکهای مرکز ایران و آبادیهای پراکنده در حاشیه کویر گویشهای متعددی هنوز باقی است که غالباً شماره متکلمان آنها اندک است و هر یک خصوصیاتی دارند، از آن جمله:

 

12. گویشهای میان کاشان و اصفهان: در این نواحی گویشهای روستاهای وینشون، قرود، کشه، زفره، سده، گز، کفرون و گویشهای محلات، خوانسار، سو، لیمه، جوشقان در خور ذکر است که درباره آنها تحقیقات و مطالعاتی کم یا بیش انجام گرفته است.

 

13. گویش یزدی: که با گویش زرتشتیان یزد و کرمان یکی است با اندک اختلافاتی در تلفظ.

 

14. نائینی و انارکی: میان اصفهان و یزد.

 

15. نطنزی، یارندی و فریزندی: شمال غربی نائین.

 

16. خوری و مهرجانی: در قراء خور و مهرجان (در ناحیه بیابانک)

 

17. گویشهای حوزه شهر سمنان:  شامل سمنانی، لاسگردی، سرخه ای، سنگسری و شهمیرزادی.

 

18. گویشهای حوزه اراک: شامل گویشهای وفس، آشتیان و تفرش.

 

19. تاکستانی: در جنوب غربی قزوین - و اشتهاردی در نزدیکی آن.

 

گویشهای سرزمین فارس

 

20. در بعضی از روستاهای استان فارس گویشهای خاصی هست که با وجود زبان جاری سراسر آن استان که فارسی است هنوز بر جا مانده اند؛ اگر چه هرگز کتابت نداشته و مقام زبان دری نیافته اند. اینها عبارتند از گویشهای متداول در روستاهای شمغون، پاپون، ماسرم، بورینگون و بعضی دهکده های دیگر. این گویشها همه از گروه جنوب غربی شمرده می شوند. اما بعضی دیگر مانند "سیوندی" در قریه سیوند (50 کیلومتری شمال شیراز) از جمله گویشهای شمال غربی است که شاید بر اثر مهاجرت در آن ناحیه رواج یافته و باقی مانده باشد.

 

در ناحیه باشکرد (واقع در جنوب شرقی خلیج فارس) نیز گویشهای باشکردی وجود دارد که خود به دو گروه جنوبی و شمالی تقسیم می شود و دارای مختصاتی است که آنها را از گویشهای دیگر ایرانی مشخص و متمایز می کند.

 

زبانهای پامیری

 

در دورترین نقاط شمال شرقی جغرافیائی ایران، یعنی در ناحیه کوهستانی مجاور پامیر، که اکنون جزء دو کشور تاجیکستان و افغانستان و قسمتی در آن سوی مرز این کشورها با چین است گویشهای متعدد ایرانی هنوز بر جا مانده است.

 

از آن جمله است:

 

21. شغنانی: در دو کرانه رود پنج آب و بخش علیا و سفلای خوردگ.

 

22. روشانی: در هر دو کرانه رود پنج آب پائین تر از منطقه شغنان.

 

23. برتنگی: دره برتنگ.

 

24. ارشری: در قسمت بالای مسیر رود برتنگ.

 

25. سریکلی: در استان سین تسزیان (مغرب چین).

 

26. یزغلامی: در امتداد مسیر رود یزغلام که شاخه راست پنج آب است.

 

27. اشکاشمی: در پیچ رود پنج آب و سرچشمه رود وردوج در خاک افغانستان.

 

28. وخانی: در امتداد سرچشمه رود پنج آب و اندکی در چترال و جمو و کشمیر و استان سین تسزیان. اختلاف میان بعضی از این گویشها گاهی تا آنجاست که متکلمان به آنها گفتار یکدیگر را نمی فهمند و غالباً زبان مشترک فارسی آن نواحی - یعنی تاجیکی - را برای روابط میان خود بکار میبرند.

 

گویشهای دیگر ایرانی

 

29. مونجانی: گویش عده معدودی است که در مونجان واقع در سرچشمه رود کوکجه - شمال شرقی افغانستان - سکونت دارند.

 

30. یغنابی: گویشی است متداول میان ساکنان دره یغناب و چند آبادی مجاور آن واقع در جمهوری تاجیکستان - شمال شهر دوشنبه - و این گویش خود به دو شعبه شرقی و غربی تقسیم می شود.

 

31. پراچی: میان نواحی فارسی زبان و پشتو زبان و هندی زبان، در چند روستا واقع در شمال کابل هنوز گروه معدودی به این گویش متکلم هستند، اما همه ایشان زبان فارسی (دری - تاجیکی) را نیز میدانند و برای ارتباط میان خود و اقوام همسایه بکار می برند.

 

32. ارموی: گویشی است متداول میان قوم کوچکی که در جنوب کابل و نقاطی از پاکستان سکونت دارند و کم کم بعضی به فارسی و بعضی به پشتو متکلم می شوند و گویش خود را ترک و فراموش می کنند.

 

33. کومزاری: یگانه گویش ایرانی باقی مانده در جنوب خلیج فارس یعنی در شمالی ترین قسمت شبه جزیره عمان است. یک قبیله بدوی در این منطقه (کرانه جنوبی تنگه هرمز - روبروی بندرعباس) به این گویش سخن می گویند.

 

34. زازا: (در نواحی سیورک، چبخچور، کر) و گورانی (در کندوله، پاوه، اورامان، تل هدشک) گویشهای متعددی که به هم نزدیک هستند و غالب آنها با گویشهای کردی آمیخته اند.

 

 

 

درباره رابطه گویشهای ایرانی امروز با یکدیگر و طبقه بندی آنها با وجود تحقیقات و مطالعاتی که انجام گرفته است هنوز نظر صریح و قطعی نمی توان داشت. تنها شاید بتوان گفت که بعضی از گویشهائی که جزء گروه مرکزی شمرده می شوند دنباله گروهی از گویشهای ایرانی میانه هستند که شامل گویش پهلونیک نیز بوده است، اما هیچ یک از گویشهای جدید که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته دنباله مستقیم پهلوانیک شمرده نمی شود. فارسی نو یا فارسی دری، که دنباله زبان فرهنگی و اداری و بازرگانی دوره ساسانیان است و خود حاصل تحول و تکامل یکی از گویشهای جنوب غربی است؛ بر همه گویشهای محلی غلبه یافته، هر چند، چنانکه در تکوین هر زبان ادبی و رسمی طبیعی و جاری است، کلمات بسیاری را از گویشهای شمال غربی و شمال شرقی اخذ و اقتباس کرده است.

راز نامریی بودن هواپیماهای استیلت (Stealth)

 

هواپیمای استیلت با هدف جذب و انحراف امواج رادار با استفاده از تکنولوژی ای بنام استیلت (stealth) طراحی شده است. استیلت، تکنیکی است که در هواپیما، کشتی و موشک به منظور جلوگیری از ردیابی توسط رادار یا دیگر روش های تشخیص، مورد استفاده قرار می گیرد.

 

در واقع هواپیماهای استیلت - یا سایر ادواتی که از این ویژگی بهره می گیرند - کاملا نامرئی نیستند، بلکه با به کارگیری تکنولوژی های خاصی، شناسایی آنها سخت تر است. به طور کلی می توان گفت هدف اصلی این است که به هواپیما اجازه داده شود تا عملیات مورد حمله خود را بدون شناسایی شدن و با موفقیت به انجام برساند. این سیستم طی جنگ خلیج فارس در سال 1991 مورد استفاده بسیار قرار گرفت و کارایی خود را نشان داد هرچند از آن زمان به بعد کمتر به کار رفته است، اما کشورهایی چون آمریکا، روسیه، چین و چند کشور دیگر کماکان به توسعه هواپیماهای استیلت ادامه داده اند.

 

روش اصلی به کار گرفته شده در تکنولوژی استیلت در هواپیماهای مدرن، پوشاندن سطح بیرونی آنها با لایه ای از یک ماده جذب کننده بسیار قوی است. لازم به ذکر است که استفاده از این ماده هزینه نگهداری هواپیما را چندین برابر می کند. طراحی بدنه هواپیما نیز خود تاثیر بسیاری در منحرف کردن امواج رادار دارد بطوری که برخی از انوع خاص هواپیماها، مانند F-117 به دلیل شکل ظاهری که دارند سیگنالهای رادار را به طور عمودی از منبع منحرف می کنند، با این کار سیگنال ها به سمت گیرنده رادار منعکس نخواهند شد.

 

در هواپیماهای استیلت امروزی از روش های متفاوتی برای مشکل تر کردن عملیات تعقیب و ردیابی آنها، استفاده می شود که برخی از مهمترین آنها عبارتند از :

 

- بخارات خروجی گرم، درون محفظه ای، قبل از حرکت هواپیما خنک می شوند در نتیجه، علائم مادون قرمز هواپیماهای استیلت به حداقل می رسد.

 

- هواپیماهای استیلت به منظور مخفی ماندن، معمولا به رنگ تیره هستند و شب ها به پرواز در می آیند.

 

- هواپیماهای استیلتی از قبیل F-117 و بمب افکن B-2، مافوق صوت نیستند، موتور کمکی ندارند و دهانه آنها طوری تنظیم شده که سر و صدای کمتری داشته باشند و از طریق امواج صوتی نیز قابل شناسائی نباشند.

 

در حالیکه گفته می شود اولین هواپیمای استیلت ساخته شده احتمالا Horten Ho 229 و بمب افکن Avro Vulcan ساخت کشور انگلستان در سال دهه 1960 بوده اند، اما نسل اول هواپیماهای استیلت مدرن طراحی شده، شامل F-117 Nighthawk و MBB Lamypridae هستند که ماده جذب کننده ای که در آنها استفاده شده باعث تقلیل سیگنال رادار و انحراف امواج آن از فرستنده می گردد.

 

 

نسل دوم هواپیماهای استیلت مدرن که از میان آنها می توان به B-2 Spirit و F-22 Raptor اشاره کرد، از یک سیستم کامپیوتری بسیار پیچیده برای واکنش به رادارها استفاده می کنند و قادرند سطوح منحنی را نیز در برگیرند. به همین دلیل هواپیماهای نسل دوم آیرودینامیک تر از نسل اول که تنها دربرگیرنده سطوح صاف بودند، هستند.

 

تا کنون روش های بسیاری برای شناسایی این هواپیماها مورد بررسی قرار گرفته است، کشورهای استرالیا و روسیه اعلام کرده اند که موفق به توسعه تکنیک هایی شده اند که تکان های هواپیما را در مسیرهای طولانی شناسایی کرده و تکنولوژی استیلت را خنثی می کند. رادارهای Passive که فرستنده آنها مانند رادارهای معمولی در خود رادار قرار ندارد به عنوان بهترین شناسائی کننده هواپیماهای استیلت ، شناخته شده اند.

 

از آنجائیکه تکنولوژی استیلت انرژی امواج رادار را از افق دید فرستنده به بیرون منعکس می کند و باعث افزایش مسیرهای انعکاسی سیگنال رادار (Radar Cross Section) در چندین جهت می شود لذا رادارهای Passive با داشتن تعداد بیشتری گیرنده در مکانهای مختلف قادر به تشخیص آنها هستند. (در واقع خاصیت اصلی این رادارها آن است که انعکاس های غیر هم مسیر رفت را هم می توانند تشخصی دهند.) به علاوه بنظر می رسد چنانچ از سیگنالهای تلویزیونی فرکانس پایین و یا سیگنال های FM رادیویی و یا حتی منابع تولید نوری بعنوان سیگنال رادار استفاده شود جسم استیلت RCS بیشتری نسبت به آن نشان می دهد و لذا شناسایی آن بسیار ساده تر خواهد شد.

هفت ‌راز جهانی افراد خوش شانس!

همگی ما افرادی را دیده‌ایم که همیشه خوش‌شانس هستند. این افراد کسانی هستند که همواره موانع را ‌از پیش‌پا برداشته و بسیار کمتر از دیگران ناامید می‌شوند و به نظر می‌رسد که موفقیت، راحت‌تر به سمت ‌آنها می‌آید. گویی موقعیت‌های خوب مرتبا به آنها روی می‌آورد البته آنها سخت کار می‌کنند، اما این توضیح ‌کاملی در مقابل رفتار روزگار با آنها نیست، چراکه خیلی از مواقع به نظر می‌رسد که لیاقت و شایستگی یک ‌سری افراد دیگر از آنها بیشتر است. ‌شاید برخی تصور کنند که این افراد از بدو تولد به اصطلاح "پیشانی‌نوشتشان" خوب بوده، اما ‌خوشحال باشید چراکه چنین چیزی صحت ندارد و سرنوشت کسی از بدو تولد رقم نمی‌خورد بلکه ‌افراد خوش‌اقبال تنها 7 راز ساده دارند که شما هم می‌توانید آنها را در زندگی خود به کار ببندید و شانس و ‌اقبال را در زندگی تجربه کنید.

راز اول: افراد خوش‌اقبال به شانس اعتقادی ندارند! اخیرا محققی با 10 تاجر موفق به منظور تالیف ‌کتابی درخصوص "نقش شانس در موفقیت" مصاحبه کرد. تقریبا هیچ یک از آنها به شانس اعتقادی ‌نداشتند، بلکه تنها راجع به جریانی از اتفاقات غیرمنتظره صحبت می‌کردند که به صورت روزمره در زندگی آنها ‌رخ می‌دهد. به نظر می‌رسید که آنها دوست نداشتند از کلمه "شانس" استفاده کنند چراکه در این صورت ‌راهی برای کنترل آن وجود ندارد، اما آنها یاد گرفته‌اند که کنترل این جریان غیرمنتظره ممکن است. مهم ‌نیست که این جریان را چه می‌نامید بلکه مهم این است که این جریان برای شما هم رخ دهد.

 راز دوم: اتفاقات بد برای آنها هم رخ می‌دهد. چند راه برای خوش‌شانس بودن وجود دارد. مفیدترین و ‌معمول‌ترین راه، یافتن فرصت در درون مشکلات است. همیشه در دل مشکلات، معجزه‌ای وجود ‌دارد. همه شانس‌های ‌بزرگ در حل مشکلات بزرگ نهفته هستند. به نظر می‌رسد که تشخیص مشکلات و نیازهای اساسی و ‌تبدیل آنها به یک فرصت بهترین تعریف برای شانس باشد.

راز سوم: بیشتر افراد به خاطر ترس از شکست، کار را رها می‌کنند. اگر ندانید که درصد موفق ‌شدنتان چقدر است تا چه حد حاضر به شروع یک کار و ادامه آن هستید؟ خیلی از مواقع رخ می‌دهد که ‌برخی چیزهایی که ما از آنها به عنوان شکست یاد می‌کنیم در واقع زود رها کردن آن کار بوده است. قبل از ‌اینکه واقعا شکست بخوریم در اکثر مواقع ما به قدر کافی تلاش نمی‌کنیم و هرگز در کل زندگی‌مان ‌شکست واقعی را متحمل نمی‌شویم، فقط کار را زود رها می‌کنیم و به تلاش خود ادامه نمی‌دهیم.آیا با ادامه تلاش و نترسیدن از شکست احتمالی، ‌امکان موفقیت بیشتر نمی‌شد؟ مطمئن باشید که با این طرز تفکر، زندگی‌تان شروع به تغییر می‌کند و درصد ‌موفقیت‌تان بالا می‌رود و بالطبع شانس‌تان بیشتر می‌شود.

راز چهارم : شرط‌بندی روی بازنده‌ها، شما را بازنده می‌کند.افراد خوش‌شانس دوردست‌ها را دیده و ‌شرط‌بندی می‌کنند؛ اما یک شرط‌بندی حساب شده! این افراد، محکم و سرسخت هستند اما می‌دانند که ‌چگونه باید موقعیت‌ها را تشخیص داده و طبقه‌بندی کنند.چه چیزی یک موقعیت خوب را می‌سازد؟ اول باید ببینید که کارتان باعث یک مشکل شایع و گسترده می‌شود؟ ‌دوم اینکه آیا افرادی که آن مشکل را دارند حاضرند پول کافی برای حل مشکل‌ خود‌ بپردازند؟ ‌سوم اینکه آیا ارتباط با افرادی که آن مشکل خاص را دارند راحت است؟ ‌چهارم اینکه آیا راه‌حل مورد نظر واقعا مفید است؟اگر نتوانستید به تمامی این سوال‌ها پاسخ دهید باید ‌بدانید که خواهید باخت و شانس به شما روی نخواهد آورد‌.

راز پنجم: بهترین موقعیت‌ها و شانس‌ها از طریق دیگران به شخص روی می‌آورند. شانس خوب ‌تقریبا هرگز در تنهایی به سراغ ما نمی‌آید. مطمئنا تعداد زیادی از مردم مقدار قابل‌توجهی پول را در خیابان یا ‌در باغچه حیاط‌شان پیدا نمی‌کنند یا در قرعه‌کشی‌ها برنده نمی‌شوند. در عوض، شانس اغلب در قالب ‌فرصت به افراد روی می‌آورد. اغلب یک ایده مناسب که منجر به یک شانس خوب می‌شود، به خاطر ناراضی ‌بودن دیگران از شرایط، در ذهن شما شکل می‌گیرد.

راز ششم: شانس خوب به سراغ کسانی می‌رود که آمادگی لازم را دارند. فرض کنید که شما به ‌عنوان یک بازیگر آماتور در یک تئاتر محلی مشغول به نقش آفرینی هستید. یک تولید‌کننده بزرگ سینما بر ‌حسب یک اتفاق تصمیم می‌گیرد که به دیدن نمایش شما بیاید و بعد چیز خاصی را در بازی شما کشف ‌می‌کند که منجر به قرار ملاقات با شما و سپس پیشنهاد یک تست سینمایی می‌شود. آیا شما برای یک ‌چنین موقعیتی آماده شده، تحصیل‌کرده یا مهارت خاصی را آموخته بودید؟ نه؛ شما تنها مسیری را آغاز کرده ‌بودید. اگر شما کاری را آغاز کنید احتمال اینکه آن را خوب انجام دهید وجود دارد. در واقع شما یک گام به ‌سمت رویاهایتان برداشته‌اید. اما اگر این کار را آغاز نمی‌کردید، خوب موقعیت‌های بعدی هم مسلما برایتان ‌رخ نمی‌داد.

راز هفتم: شما هم می‌‌توانید چیزهای خوب را جذب کنید.تمام حرف سر این مطلب است که سعی ‌کنید در درون حوادث بد، فرصت‌ها را بیابید و مهارت‌هایتان را بهبود دهید. همه افراد موفق، همواره روی آنچه ‌می‌خواهند تمرکز می‌کنند و با تلاش زیاد به آنچه می‌خواهند می‌رسند، بنابراین موفقیت و شانس‌شان ‌تصادفی نیست. اکثر افراد موفق، صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوند چند دقیقه را صرف فکر کردن به اهداف ‌و ارزش‌هایشان می‌کنند. سعی کنید مسئولیت موارد بد و نامطلوب در زندگی خود را بر عهده بگیرید. اگر ‌اکنون درموقعیت ناراحت‌کننده‌ای به سر می‌برید هرگز توان تغییر آن را نخواهید داشت مگر اینکه واقعیت‌ را ‌بپذیرید که اتفاقات بد ایجاد شده را، شما خلق کرد‌ه‌اید. به خود بقبولانید که شما هم مشکلاتی را ایجاد ‌می‌کنید، در این هنگام است که شما می‌توانید آن شرایط را تغییر دهید. 

کنترل اینترنت در دست کیست؟

 

 

شبکه جهانی اینترنت طی سالهای اخیر به اندازه ای با زندگی انسان در هم پیچیده شده است که مانند بسیاری از رفتارهای ناخودآگاه انسانی توجه کسی را به خود جلب نکرده و بسیاری از حقایق جالب توجه آن بدون توجه و ناشناس باقی مانده است. اینترنتی که در حدود ?? سال پیش در آزمایشگاهی در دانشگاه کالیفرنیا به وجود آمد امروزه تمامی جهان را تحت پوشش خود درآورده و به قسمتی از زندگی روزمره بیش از ?.? بیلیون انسان تبدیل شده است.با این حال کمتر کسی به جزئیات این پدیده همه گیر توجه داشته و همه آن را به عنوان ابزاری برای رفع نیازهای خود می بینند. نیروهای شکل دهنده اینترنت، وسعت آن، احتمال تکامل اینترنت به منظور شکل گیری ذهنی مستقل و...از سئوالات ساده ای است که کمتر کسی به آن توجه دارد. به همین دلیل سایت علمی نیوساینتیست با طرح سئوالاتی ساده در رابطه با این پدیده جهانی در یافتن پاسخ هایی برای این سئوالات تلاش کرده است.

 

 

 چه کسی اینترنت را کنترل می کند؟

پاسخ رسمی به چنین سئوالی "هیچکس" است. اما این پاسخ نیمی از حقیقتی است که مخفی باقی مانده است. اینترنت اصولا گروهی از موافقت نامه ها میان جوامع رایانه ای، سرورهای بی شمار و کابلها است که بیشتر آنها در خفا قرار دارند. اما از نظر برتری توانایی در کنترل شبکه می توان از شرکت اینترنتی ICANN در کالیفرنیا نام برد.این شرکت سازمانی است که میزان آدرسهای آنلاین یا نامهای دامنه را به همراه پسوندهای آنان از قبیل com. متعادل می سازد. کشورهای روسیه، چین و اروپا به صورت مداوم به خاطر نفوذ بیش از حد آمریکا بر هماهنگی جهانی اینترنت ابراز نگرانی می کنند زیرا به گفته یکی از مدیران منطقه ای این شرکت آمریکا نقشی متفاوت از نقش دیگر کشورها در زمینه اینترنت دارد.به بیانی دیگر در صورتی که هر کشوری قصد تغییر جنبه های مختلف دامنه خود را داشته باشد این تغییرات باید توسط وزارت بازرگانی آمریکا مورد کنترل و تایید قرار گیرد. عملیات اجرایی چنین تغییراتی نیز توسط شرکت آمریکایی Verisign صورت خواهد گرفت و به همین دلیل کشورهای بزرگ جهان به این امر که آمریکا عملا در حضور کشورهای مختلف در این شبکه نقش تعیین کننده ای دارد اعتراض دارند.

 آیا این شبکه می تواند خودآگاه باشد؟

از نظر مهندسی دیدن شباهتهای کیفی میان مغز انسان و شبکه پیچیده اینترنت از قبیل حفظ، پردازش، فراخوان و انتقال داده ها، امری آسان به شمار می رود. اما این شبکه از هوشیاری های مشابه انسان از جمله توانایی شناسایی خود برخوردار نیست. با این حال با افزودن آگاهی به اینترنت می توان آن را به شبکه ای خود آگاه که در راه بهبود توانایی های خود تلاش می کند تبدیل کرد.آمارهای جدید نشان می دهد که در حال حاضر بیش از یک بیلیون انسان در حال استفاده از اینترنت هستند و در عین حال بیش از یک بیلیون انسان تنها از طریق تلفنهای همراه خود به این شبکه عظیم اتصال دارند.

این شبکه در حال حاضر حتی در موقعیت نیمه هوشیار نیز قرار ندارد اما با ایجاد موقعیتهای مختلف از جمله فراهم آوردن شرایطی برای کنترل کمبودهای دانش و چاره جویی برای این کمبودها به واسطه خود شبکه می توان اینترنت را از موقعیت فعلی خود خارج کرده و آن را به سطح هوشیاری نزدیک کرد. دانشمندان بر این باورند که با گسترش سایتهای گروهی، اینترنت رو به سوی هوشیاری گذاشته است و می تواند طی دهه آتی به سطح هوشیاری کامل برسد.

 

 

 وسعت اینترنت چه اندازه است؟

در اینکه اینترنت بسیار عظیم است شکی نیست. در سال ???? گوگل طی محاسبه ای اعلام کرد اینترنت بالغ بر ? میلیون ترابایت را در خود جا داده است. آمارهای جدید نشان می دهد که در حال حاضر بیش از یک بیلیون انسان در حال استفاده از اینترنت هستند و در عین حال بیش از یک بیلیون انسان تنها از طریق تلفنهای همراه خود به این شبکه عظیم اتصال دارند.اینترنت ترکیبی ناهماهنگ از رایانه ها است که توسط واحدهای مجزایی مانند انواع شرکتها و دانشگاهها و دیگر مراکز به وجود می آیند. امری که این شبکه های ناهماهنگ را به صورت واحد درخواهد آورد زبانی بین المللی به نام معاهده کنترل ارسال و معاهده اینترنت است. در سال ???? موتور جستجویی به نام کویل با عنوان بزرگترین موتور جستجوی جهان به وبگردها معرفی شد که این موتور جستجو به بیش از ??? بیلیون صفحه دسترسی داشت اما مدتی کوتاه پس از آن گوگل از امکان دسترسی به بیش از یک تریلیون صفحه اطلاعاتی خبر داد. این در حالی است که برخی از آمارها از امکان صد برابر بودن اطلاعات موجود در این شبکه نسبت به گوگل یا کویل خبر می دهند. امری که قطعی است سرعت بالای رشد اینترنت و اطلاعات موجود در آن است. بر اساس گزارش گوگل روز

انه چندیدن بیلیون صفحه به اینترنت افزوده می شود.

 

 

 آیا تنها یک اینترنت وجود دارد؟

به گفته محقق دانشگاه کلمبیا در صورتی که چین هدایت نامهای دامنه های کشور خود را به عهده گیرد می تواند از سیستمهای آمریکایی استقلال یافته و شهروندان خود را از قسمت بزرگی از اینترنت جدا سازد. در این صورت این تغییر زبان می تواند جداسازی ملی اینترنت را تسریع ببخشد . در حال حاضر و به احتمال زیاد تنها یک اینترنت در جهان وجود دارد. اینترنت ترکیبی ناهماهنگ از رایانه ها است که توسط واحدهای مجزایی مانند انواع شرکتها و دانشگاهها و دیگر مراکز به وجود می آیند. امری که این شبکه های ناهماهنگ را به صورت واحد درخواهد آورد زبانی بین المللی به نام معاهده کنترل ارسال و معاهده اینترنت است که با نام TCP/IP نیز شناسایی می شود.البته شبکه های عظیم متعددی نیز وجود دارند که از IP های متفاوتی به منظور جدا ماندن از اینترنت استفاده می کنند که از آن جمله می توان به FidoNet اشاره کرد.

در حالیکه یک زبان رایج رایانه ای (TCP/IP) عامل موفقیت این شبکه عظیم شد، نوعی دیگر از زبان، زبان انسانی به تدریج باعث جداسازی این شبکه شده و آن را به چندین شبکه جداگانه منطقه ای تبدیل کرد. در سال ???? سازمان ICANN تحت فشار روسیه و چین اجازه استفاده از حروف غیر لاتین را در آدرسهای آنلاین صادر کرد. این حرکت علاوه بر ایجاد امکان دسترسی بیلیونها چینی و روسی به اینترنت و بهبود در ارتباطات و تجارت آنلاین در میان کشورها، باعث ایجاد تغییر در چهره پیشین اینترنت شد. یکی از این تغییرات از بین رفتن امکان دسترسی به تمامی دامنه های جهان به دلیل تفاوتهای نامهای دامنه ها است. به گفته محقق دانشگاه کلمبیا در صورتی که چین هدایت نامهای دامنه های کشور خود را به عهده گیرد می تواند از سیستمهای آمریکایی استقلال یافته و شهروندان خود را از قسمت بزرگی از اینترنت جدا سازد. در این صورت این تغییر زبان می تواند جداسازی ملی اینترنت را تسریع ببخشد و در نهایت کنترل قسمتی از این شبکه به دست آمریکا، قسمتی به دست چین و قسمتی دیگر از آن به دست روسیه خواهد افتاد.

داستان موفقیت بیل گیتس ایرانى

 

در دورانى که دیگر کمتر از معجزه اقتصاد نوین یاد مى شود، یک ایرانى مقیم آمریکا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دست اندرکاران اقتصاد نوین و آینده آن حفظ شود. طى دهه نود چنان اقتصاد نوین همه کس و همه چیز را متوجه خود ساخت که همگان باور کردند به زودى ساختارهاى سنتى اقتصاد و صنعت تحت تاثیر آن بسیار کم رنگ و کم رونق خواهند شد. رشد سرسام آور اینترنت و شرکت هاى نوپاى اینترنتى حتى نوعى فرهنگ جدید را در بین مدیران و فعالان اقتصادى ایجاد کرد. این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فکر کردن را تحت تاثیر خود قرار مى داد. به عنوان مثال در بسیارى از شرکت هاى نوین و نوپا لباس رسمى از کت و شلوار و کراوات به یک تى شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شرکت هاى اینترنتى که یک شبه ثروتمند شده بودند معتقد بودند بین فضاى سنتى خانه و محیط شرکت نباید مرزىگذاشت و لباس خانه و محل کار باید تا حد ممکن نزدیک به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان کار و "بقیه زندگى" از میان رفته و مرزهاى کار و اداره از میان بروند. در دوران ریاست جمهورى بیل کلینتون رشد بسیار بالا و بى سابقه بورس این تحول را مضاعف کرد. اما اکنون خبر چندانى از آن سروصداها و جار و

جنجال هاى خیره کننده نیست. با این حال پیر امیدیار بیش از هر کس دیگرى باعث مى شود تا تصور گذشته از اقتصاد نوین حفظ شود. این مرد ایرانى الاصل با بنیان نهادن سایت حراج اینترنتى Ebay به یکى از سردمداران اقتصاد نوین بدل شده است.

 

قصه از کجا شروع شد

همانند بسیارى از داستان هاى موفقیت آمیز در رشته اینترنت داستان سایت Ebay هم در یک اتاق نشیمن آغاز شد. پیر امیدیار که تخصص وى در زمینه برنامه سازى رایانه اى است در اوقات فراغت خویش و در اتاق نشیمن خانه اش چند سایت اینترنتى را تحت یک مجموعه واحد و با آدرس www.ebay.com گرد آورده و اداره مى کرد. یک بار وقتى که تعطیلات آخر هفته اش طولانى شد تصمیم گرفت جایى را براى برگزارى حراج در اینترنت شکل دهد. وى این کار را انجام داد و حاصل کارش را "حراج شبکه" نامید. براى آنکه کارایى سایت خود را امتحان کند یک دستگاه سوراخ کن لیزرى را که ایراد فنى هم داشت به حراج گذاشت دو هفته بعد این دستگاه به قیمت ?? دلار حراج شد. بدین ترتیب اولین کالا در این سایت حراج شد و رسماً سایت مذکور آغاز به کار کرد. این اتفاق در سال ???? روى داد و از آن به بعد چنان رشدى در Ebay پدید آمد که وضعیت فعلى آن با شرایط سال ???? اصلاً قابل مقایسه نیست. سایت مذکور پس از شکل گیرى در سال ???? تا مدتى با همان نام "حراج شبکه" فعالیت مى کرد. پس از مدتى امیدیار نامش را تغییر داد و آن را Ebay نامید. ایده تشکیل این سایت به گفته خود امیدیار خیلى ساده و البته ایده آلیستى

بود: "از طریق اینترنت مى توان بازارى کامل و جامع ایجاد کرد که در آن وضعیت عرضه و تقاضا براى همگان شفاف و روشن باشد." اخیراً مصاحبه اى از امیدیار چاپ شده که وى طى آن با یادآورى آن دوران مى گوید: "مى خواستم چیزى متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهایى بتواند هم تولیدکننده و هم مصرف کننده باشد." به تازگى هم یک نویسنده آمریکایى به نام آدام کوهن کتابى را با نام یى بى (Ebay من"  منتشر ساخته که در آن به رموز موفقیت امیدیار و سایتش پرداخته است. به اعتقاد کوهن، امیدیار خیلى زود دریافت که ایده ساده اش یعنى همان چیزى که چند سطر بالاتر از آن یاد کردیم مى تواند بسیار موفقیت آمیز باشد و ثروت کلانى را نصیب وى سازد. او ابتدا کارش را براى تفریح و سپرى کردن اوقات فراغت انجام مى داد اما همین سرگرمى بدل به شرکتى با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از آنکه اولین حراج در سال ???? صورت گرفت شرکت به حدى رشد کرده بود که روزانه بیش از یک میلیون نفر از سایت Ebay بازدید مى کردند.

 

بزرگترین فروشگاه دنیا

رشد این شرکت اینترنتى و سایت آن به حدى بالا است که امروز دیگر هیچ فروشگاهى را چه در میان سایت هاى حراج اینترنتى و چه در میان لیست بزرگترین فروشگاه  ها و سوپرمارکت هاى جهان نمى توان با آن مقایسه کرد. هیچ فروشگاهى را نمى توان در دنیا پیدا کرد که میزان خرید و فروش کالا در آن به اندازه این سایت اینترنتى باشد. امروز به طور متوسط روزانه ?? میلیون عدد کالا در سایت Ebay به فروش مى رود. تعداد مشتریان ثبت شده Ebay هم ??? میلیون نفر است. به عبارت دیگر ??? میلیون نفر از مردم کره زمین مشتریان رسمى و دائم آن محسوب مى شوند. یکى از بهترین سال هاى امیدیار و سایتش سال ???? بود که در آن سال بالاترین رشد این فروشگاه اینترنتى به دست آمد. در آن سال همچنین اولین مدیران شرکت منصوب شدند. امیدیار در همین سال هم تصمیم گرفت که براى تداوم رشد شرکتش مدیران با تجربه را وارد Ebay کرده و خود نقش مشاور و "رئیس در سایه" را بر عهده گیرد. او در تاسیس شرکت یک شریک زیرک هم داشت: جف اسکول. اسکول نیز این دیدگاه امیدیار را قبول داشت که اگرچه ایده وى بسیار خوب بوده اما آنها خود به تنهایى نمى توانند در اقتصاد پررقابت امروز هر کارى را انجام دهند. این دو

مدیرى را به ریاست شرکت خویش برگزیدند که هنوز هم ریاست Ebay را بر عهده دارد. وى که مگ ویتمن نام دارد اندکى پس از آغاز ریاست خود، توانست در سال ???? Ebay را با موفقیت وارد بورس سازد. حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنیانگذار آن یعنى امیدیار را چند برابر کرد. در آن زمان دیگر ایده ساده مرد جوان موجب پدید آمدن بزرگترین فروشگاه و مرکز حراج دنیا شده بود.  آدام کوهن که براى نوشتن کتاب خود اجازه یافته بود تمامى سوراخ ها و گوشه   هاى نادیده شرکت را مورد بررسى قرار دهد، در کتاب خود مصاحبه   هاى متعددى با امیدیار و تعداد زیادى از پرسنل شرکت انجام داده و حتى نظرات سرمایه گذاران را هم جویا شده است. وى در پایان تمامى این اقدامات نتیجه مى گیرد که در میان شرکت   هاى بزرگ دنیا، نهاد اداره کننده سایت Ebay یکى از کم  تنش ترین هاى آنهاست. او یکى از دلایل این امر را نوع نگاه و رفتار مدیریتى امیدیار مى داند. وى خود نیز طى مدت تحقیقات خویش به یکى از شیفتگان و طرفداران سرسخت امیدیار و سایت وى بدل شده است. لذا تقریباً تمام کتابش که بیش از ??? صفحه است صرف تعریف و تمجید از مرد جوان شده است.

 

مشابهت با بیل گیتس

بسیارى معتقدند آن کارى که امیدیار انجام مى دهد نمونه مشابهى است با عملکرد غول نرم افزارسازى دنیا یعنى بیل گیتس و شرکت وى - مایکروسافت. هر دوى اینها در عالم رایانه سیر مى کنند و هر دو نیز انحصارگرند. گیتس در رشته نرم افزارسازى قدرت بلامنازع دنیاست و از این جایگاه نیز به هر وسیله اى که شده دفاع مى کند _ ولو با شیوه هاى نه چندان اخلاقى. مخالفان سایت Ebay و شخص امیدیار هم مى گویند همه چیز آن پول و مسائل مادى است و آنقدر بر این امر اصرار مى شود که حتى حاضرند برخى موضوعات و پیش شرط هاى لازم را نادیده بگیرند. در حال حاضر مى توان گفت Ebay تنها سایت جدى حراج در اینترنت است و سایرین در مقابل آن به هیچ وجه مجالى براى فعالیت ندارند. امیدیار در مقابل این مخالفان بارها کوشیده با یک عبارت خاص و کلى جواب بدهد: "انسان اساساً موجود خوبى است. اگر به او فرصت خوب عمل کردن داده شود عموماً رفتارش نیز خوب خواهد بود." در بسیارى از صفحات اینترنتى مرتبط با Ebay وى همین عبارت را هم به صورت یک پند اخلاقى در گوشه  اى از صفحه آورده ا ست.

 

زندگى خصوصى

امیدیار به رغم مشابهت در رفتار به بیل گیتس برخى ویژگى هاى جالب دارد. غالباً لباس ساده به تن دارد و در اغلب عکس  هایى که از وى به چاپ مى رسد کراوات و کت و شلوار نپوشیده است. پیراهن معمولى و کاپشن چرمى ظاهراً لباس هاى محبوبش هستند _ درست مثل مدیران اقتصاد نوین. در سایت اینترنتى شخصى خویش که در آن با مخاطبان و علاقه مندان پیغام رد و بدل مى کند، خودش را چنین معرفى کرده است: "من بیشتر عمرم فردى طرفدار تکنولوژى بوده ام. اگرچه شهرتم به واسطه ابداع Ebay است، اما سعى ام بر آن است که دنیا را به مکانى بهتر بدل کنم." امیدیار در حال حاضر ثروتمندترین ایرانى است و در لیست ثروتمندترین ساکنان آمریکا هم مکان بیست و هفتم را به خود اختصاص داده است. البته به رغم بحث ایرانى بودن وى، تنها یکى از والدینش ایرانى است و خودش هم در پاریس به دنیا آمده. اول خرداد او سى و هفتمین سال تولدش را جشن گرفت. در سال ???? یعنى زمانى که خانواده اش در پاریس زندگى مى کردند، به دنیا آمد. پس از آن پدرش براى تحصیل در رشته فیزیک عازم مریلند آمریکا شد تا در دانشگاه جان هاپکینز رشته محبوبش را دنبال کند. پیر امیدیار که به همراه پدر و مادرش به آمریکا رفته بود

طى دوران دبیرستان عاشق رایانه شد. بالاخره هم توانست در سال ???? در رشته رایانه از دانشگاه "تافتس" فارغ التحصیل شود. پس از فارغ التحصیلى در شرکت اپل (Apple) _ سازنده رایانه _ مشغول به کار شد. طى همین دوران با خانمى به نام پاملا آشنا شد و مدتى بعد هم با وى ازدواج کرد. جالب است بدانید که خانم پاملا نیز فامیل خود را به امیدیار تغییر داده است. این زوج همانند بیل گیتس و همسرش اعلام کرده اند که قصد دارند طى سال هاى آینده بخش عمده ثروت خود را خرج کنند. آنها گفته اند که تا بیست سال آینده به جز یک درصد از ثروتشان بقیه آن را خرج مى کنند. امیدیار چندان علاقه اى به موضوعات سیاسى ندارد و معمولاً در مورد ایران نیز اظهارنظر چندانى نمى کند. او چند سال قبل بخشى از ثروت خود را در سایت گوگل که بزرگترین موتور جست وجوى دنیاست سرمایه گذارى کرد. چند ماه قبل ورود موفق گوگل به بورس باعث شد تا از این رهگذر نیز مبلغ کلان دیگرى نصیبش شده و باز هم بر ثروتش افزوده شود. مى گویند کسى تاکنون چهره او را بدون ریش ندیده است.

داستان موفقیت بنیانگذار سونی

 

"آکیو موریتا"(AKIO MORITA) در سال 1921 در شهرناگویای ژاپن از خانواده ای مقتدر و متمول زاده شد. با آنکه پدرش انتظار داشت او به عنوان فرزند بزرگ خانواده پای در راه او گذارد و تجارتخانه او را در حرفه صنایع نوشیدنی اداره کند اما "آکیو" از همان کودکی به وسایل الکتریکی و صوتی علاقه مند بــــود و می خواست بداند اشیاء چگونه کار می کنند. رویای او ساخت یک گرامافون الکتریکی بود. به همین دلیل رشته فیزیک را در دانشگاه اوزاکا برگزید. پس از فراغت از تحصیل و در بحبوحه جنگ جهانی دوم که ژاپن درگیر جنگ بود به عنوان افسر نیروی دریایی در دفتر فناوری، کار بـــرروی تکمیل دستگاهها و سلاحهای حرارت یاب و ادوات هدف گیر شبانه را آغاز کرد. در همان جا بود که با مهندس تیزهوشی به نام ماسارو ایبوکا (MASARU IBUKA) آشنا شد. ایبوکا نابغه اختراع بود و در همان زمان شرکتی را به نــام "ابزار دقیق ژاپن" تاسیس کرده و آمپلی فایر نیرومندی ساخته بود که می توانست آشفتگی جریان مغناطیسی در عماق آب را برای زیردریائیها اندازه گیری کند.

 

 

پس از بمباران اتمی ژاپن در سال 1945 و پایان یافتن جنگ، موریتا به شهر خود ناگویا برگشت و ایبوکا نیز با هفت کارمند خود که از شرکت قبلی به همراه آورده بود در ساختمانی کهنه و خالی و نیمه ویرانه در توکیو شرکت جدیدی را تاسیس کرد. موریتا پس از مدت کوتاهی برای تدریس به توکیو آمد واطلاع یافت که دوست و همکار او ایبوکا سلسله مقالاتی را در زمینه دستگاههای الکتریکی در روزنامه معروف ژاپنی "آساهی" می نویسد و شرکتی را تاسیس کرده است. او به ملاقات دوستش شتافت و تصمیم گرفت به صورت نیمه وقت و پس از مدت کوتاهی تمام وقت به او بپیوندد و با همفکری یکدیگر شرکت جدید خود را تاسیس کند. ایبوکا 38 ساله و موریتا 25 ساله در سال 1946 شرکت را با نام "شرکت مهندسی مخابرات توکیو"(TOTSUKO) با 500 دلار سرمایه (190.000 ین) و 20 نفر تاسیس کردند. محل فعالیت شرکت طبقه سوم یک ساختمان نیمه مخروبه در منطقه منهدم شده ای قرار داشت که تمامی دیوارهای بتونی آن شکافهای عمیق برداشته بود. بدین ترتیب سنگ بنای شرکت عظیم سونی به همت دو انسان سخت کوش با فعالیت تعمیر رادیو گذاشته شد. 12 سال بعد و پس از دستیابی به موفقیتهای پی درپی در کار برروی محصولات الکتریکی و عرض

ه فرآورده های صوتی و تصویری نظیر پلوپز برقی، ولت متر، بالش برقی، ضبط صوت، رادیو، تلویزیون و ویدئو، شرکت به نام "سونی" تغییر نام داد. موریتا در سال 1953 اولین سفر خود را به آمریکا و اروپا انجام داد و کمی بعد با فکر گسترش صادرات و کسب و کار سونی به ماوراء مرزهای ژاپن و بویژه آمریکا، به همراه خانواده خود به نیویورک رفت و در سال 1960 شرکت سونی آمریکا را تاسیس کرد. اولین رادیوی ترانزیستوری جهان (TR-55) در سال1956 توسط شرکت ساخته شد و سال بعد کوچکترین رادیوی ترانزیستوری جیبی(TR-63) با ابعاد32 ×71×112 میلیمتر و قیمت 13800 ین عرضه گردید. البته این رادیو کمی بزرگتر از جیب معمولی پیراهن بود و لذا موریتا پیراهنی با جیب بزرگتر برای خود تهیه کرده بود که بتواند عنوان جیبی را برای آن اثبات کند قیمت صادراتی این رادیو39/95 دلار بود. اولین تلویزیون ترانزیستوری مدل 8 اینچی(TV8-301) در سال 1959 و کوچکترین و سبک ترین تلویزیون (TV5-303) در سال 1962 و بالاخره تلویزیونهای رنگی کروماترون در سال 1964 و ترنیترون در سال 1968 ساخته و عرضه گردید.

شمارش تعداد محصولاتی که این شرکت از آغاز تاسیس تاکنون ابداع و به بشریت عرضه داشته مشکل است و علاوه بر مواردی که برشمرده شد، ویدئو، دیسک فشرده، فلاپی دیسک، نوارهای ویدئوئی بتاماکس، واکمن، تلویزیون دستی کوچک، پخش استریو، دوربینهای فیلمبرداری 8 میلیمتری، دوربینهای عکاسی و دهها اختراع دیگر را شامل می شود.

در مدت همکاری این دو یار باوفا، ایبوکا انرژی خود را بر روی انجام تحقیقات فناوری و توسعه محصول متمرکز کرد و موریتا دست به گسترش سونی در مناطق مختلف دنیا، جهانی سازی شرکت و توجه به مسائل مالی، توسعه منابع انسانی و ورود به دنیای نرم افزار زد. موریتا پیشتاز طرح ایده جهانی شدن شرکتها بود و برای گسترش شرکت خود به بسیاری نقاط دنیا رفت وآمد می کرد. او شناخته شده ترین ژاپنی در آمریکاست که جوایز متعددی را دریافت کرده است.

توانایی او در مطالعه و شناخت دو فرهنگ شرقی و غربی و ترکیب جنبه های خوب آن با یکدیگر شگفت انگیز بود.

 

 

موریتا در سال 1959 عنوان نایب رئیس سونی را داشت و در سال 1971 به ریاست سونی رسید و تا سال 1994 که به عنوان ریاست افتخاری سونی بازنشسته شد در سمتهای مختلف ریاست، مدیریت عامل و ریاست هیئت مدیره فعالیت کرد. ایبوکا دوست و همکار او در بنیانگذاری شرکت در سال 1997 درگذشت. چهارسال قبل از آن، موریتا به هنگام بازی تنیس دچار حمله قبلی شد و تا سال 1999 که در 78 سالگی جهان را وداع گفت صندلی چرخدار سوار می شد. موریتا مسیر زندگانی و نظرات و افکار خود را در زمینه کسب و کار صنعت الکترونیک و فناوری برتر در کتابی به نام "ساخت ژاپن" در معرض استفاده همگان قرار داده است. همت والای او و دوست و همکار و همراهش ایبوکا، از خاکسترهای ویرانه های جنگ جهانی دوم، شرکتی جهانی را پدید آورد که رهبری بلامنازع اختراعات پی درپی و عرضه محصولات و وسایل الکترونیکی صوتی و تصویری و فناوری اطلاعات را در اختیار خود گرفت و در سال 2003 با 161100 نفر کارمند، فروش 62 میلیارد دلاری را به دست آورد.

 اندیشه های  بنیانگذار سونی1

*در چه خانواده ای متولد شدید؟

- هنگامی که به عنوان اولین فرزند خانواده در سال 1921 متولد شدم امور تجاری از رونق خوبی برخوردار بود. ما خانواده ثروتمندی بودیم و در خانه بسیار بزرگ و بی حصاری در یکی از بهترین محله های مسکونی شهر ناگویا زندگی می کردیم. خانواده من دیندار و پارسامنش بود و معمولاً در خانه مراسم مذهبی برگزار می کردیم و سنتها در خانواده ما اهمیت داشت.

 

*پدرتان چگونه آدمی بود و چه نقشی در تربیت شما ایفا کرد؟

- پدرم در تربیت من بسیار دست و دل باز بود. اما بااین همه من مسئولیتهای پسر ارشد خانواده را به عهده داشتم و او مصمم بود که به من امور بازرگانی را بیاموزد تا از همان آغاز زندگی شروع به کار کنم. پدرم همیشه علاقه مند به فناوری جدید و وارداتی و محصولات خارجی بود. او با واردکردن ماشین های فورد، سرویس تاکسیرانی را آغاز کرد. ما در خانه ماشین لباسشویی جنرال الکتریک و یخچال وستینگهاوس داشتیم. گرچه خانواده ما دارای برخی ویژگیهای غربی بودند، با وجود این نخستین تاثیر نیرومند روی زندگی من از طرف عمویم بود که پس از چهارسال زندگی در خارج از پاریس برگشته بود.

 

*چه درسهایی از زندگی خانوادگی آموختید که بعدها شما را در مدیریت شرکت یاری رساند؟

- پدرم عادت داشت بگوید که تمام ثروت جهان نمی تواند به شخص آموزش و فرهنگ بدهد مگر اینکه شخص خود تصمیم بگیرد که بنشیند و سخت مطالعه و تحصیل کند. سخت کوشی، داشتن پشتکار و خوشبینی از جمله صفاتی هستند که از اجدادم به من به ارث رسیده است. به من هشدار می دادند که در مورد تصمیم گیریهای خود و نیز درباره دستورهای خود به دیگران بسیار دقیق باش و مسئولیت تمام کارها را به عهده بگیر. به من آموختند که سرزنش زیردستان و تقصیر مشکلات را به گردن کسی انداختن و در واقع در صدد یافتن قربانی برآمدن بی فایده است. موضوع مناسب از دیدگاه اندیشه ژاپنی که در خانه آموخته بودم عبارت بود از استفاده از انگیزه های مشترک با مردم در انجام کارهایی که به سود هردو طرف است. متوجه شدم که در کار با کارمندان خود هر مدیری احتیاج دارد خصوصیاتی نظیر صبروحوصله و درک و فهم را ترویج دهد. نمی توان حرکتهای خودخواهانه ای انجام داد یا زیردستان را به دیده تحقیر نگریست. این مفاهیم بودند که در توسعه فلسفه مدیریت مرا یاری رساندند و من براساس آن توانستم چه در گذشته و چه در حال حاضر به شرکت خود خدمت کنم.

 

*با دنیای کسب و کار چگونه و از چه زمانی آشنا شدید؟

- هنگامی که در ده یازده سالگی بودم، پدرم برای اولین بار مرا به دفتر کارخانه خود برد و به من نشان داد که شرکت چگونه اداره می شود. مجبور بودم در تمام مدت دراز و خسته کننده جلسه هیئت مدیره در کنار پدرم بنشینم. در حالی که هنوز در مدرسه ابتدایی بودم با گفت و شنودهایی که درباره کارهای تجاری شرکت بود آشنا شده بودم. از آنجا که پدر من رئیس شرکت بود از مدیران دعوت می کرد که برای دادن گزارشهای لازم و برگزاری جلسات به خانه ما بیایند و اغلب اصرار داشت که من هم در جلسات حضور داشته باشم و به دقت به آنچـــــه گفته می شود گوش فرا دهم. اغلب می گفتند که تو از حالا رئیس شرکت هستی، پسر ارشد خانواده هستی، این را به خاطر داشته باش.

 

*علاقه مندی به وسایل الکتریکی چگونه در شما پدید آمد؟

- مادر من به موسیقی کلاسیک غربی بسیار علاقه مند بود و صفحات بسیاری را برای گرامافون قدیمی خود می خرید. من براین باورم که به خاطر مادرم بود که در من علاقه به وسایل صوتی الکتریکی پدید آمد. پدرم عقیده داشت اگر کسی موسیقی را دوست دارد باید به صدای خوب دسترسی داشته باشد.

 

بنابراین، هنگامی که نخستین گرامافون جدید به بازار آمد اولین نفر در منطقه ما بود که برای خرید آن پول فراوان خرج کرد. صدای کاملاً متفاوت دستگاه جدید نسبت به دستگاه قدیمی مکانیکی مرا گیج و متحیر کرد.

 

*خود شما هم در آن دوران آیا وسوسه شدید که دست به کار ساختن چیزی شوید؟

- من از اکتشاف جدید وسوسه شدم و سوالات بسیاری در ذهنم پدید آمد. شروع به خرید کتابهایی درباره وسایل الکتریکی کردم. رویای من این بود که یک گرامافون الکتریکی بسازم و صدای خود را روی صفحه ای ضبط کنم. بالاخره به سختی موفق شدم به تنهایی یک گرامافون زمخت و یک رادیو بسازم حتی توانستم صدای خود را روی صفحه ای ضبط کنم و سپس در گرامافون الکتریکی خود به آن گوش دهم.

 

*چگونه با ایبوکا آشنا شدید؟

- یکی از پژوهشگران غیرنظامی در گروه ما، مهندسی بسیار تیز در زمینه الکتریسیته بود که در آن زمان مدیریت شرکت خود "شرکت ابزار دقیق ژاپن" را برعهده داشت و مقدر بود که در زندگی من نفوذ بسیار زیادی داشته باشد.

ماسارو ایبوکا مدت 13 سال مافوق من بود و اکنون مدتهاست دوست بسیار نزدیک، همکار وشریک من است. و شرکت سونی را با هم تاسیس کـــرده ایم. او در شرکت خود آمپلی فایر نیرومندی اختراع کرده بود. او در شرکت خود در ایالت ناگونا در حدود 1500 نفر را در استخدام خود داشت که دستگاههای کوچک مکانیکی می ساختند که فرکانس رادار را کنترل می کرد. اما ایبوکا از نظر شغلی چندان راضی به نظر نمی رسید و به رئیس شرکت خود گفت که می خواهد به توکیو باز گردد. ایبوکا کار آزمایشگاههای مخابراتی را با هفت کارمند که از کارخانه ناگویا با خود آورده بود در ساختمانی کهنه و خالی در میان ویرانی و خرابی به جا مانده از بمباران شهر توکیو آغاز کرد.

 

*ایبوکا چه شخصیتی داشت که شما جذب او شدید؟

- ایبوکا شخصی است که دارای توانایی رهبری بزرگی است. او مردم را به خود جذب می کند و آنان دوست دارند با او کارکنند. در واقع تاریخچه شرکت ما سرگذشت گروهی از مردمی است که سعی می کنند ایبوکا را کمک کنند تا بتواند به رویاهایش جامه عمل بپوشاند. او هرگز به مدیریت فردی اعتقاد نداشت. نه تنهـــــا هوش و قریحه ابتکاری ایبوکا در زمینه های فناوری بلکه توانایی او در هدایت مهندسان جوان و جسور و تبدیل آنان به مدیران پخته ای که به آنان امکان همکاری در فضایی را داد که همه کس با آزادی می توانست نظرات خود را بیان دارد همگان را به شدت تکان داد. منابع ایبوکا در مغز او قرار داشت. گروه کوچکی افسرده و دلتنگ از سوخته شدن انبار شرکت، جلساتی را تشکیل می دادند و هفته ها سعی می کردند تا بررسی کنند که این شرکت جدید چه کار سودآوری می تواند انجام دهد.

*اولین محصولات این شرکت چه بود؟

- فکر ایبوکا این بود که چیز نوینی بسازد. گروه بالاخره تصمیم گرفتند روی دستگاه پلـوپز ساده ای کار کنند. گرچه مدل های آزمایشی بسیاری ساختند اما هرگز طرح آن را تکمیل نکردند. دستگاه مزبور ظرف چوبی ساده ای بود که سیم مارپیچی شکل به ته آن وصل شده بود. کار پلوپز بستگی به رطوبت برنج داشت تا جریان برق را به کار اندازد و برنج را بپزد و جریان برق قبل از ته دیگ بستن و اتمام رطوبت برنج قطع شود. البته ایبوکا دارای فکر و اندیشه دیگری بود: رادیوهای موج کوتاه که با طرح او شما با یک رابط ساده، آداپتور موج کوتاه به رادیوی استاندارد موجود وصل می شد و آن را به موج کوتاه تبدیل می کرد. این محصول نو، خواهان بسیار پیدا کرد و باعث بالارفتن اطمینان و اعتماد کارمندان شرکت شد.

پس از پایان جنگ به شهر خود ناگویا برگشتید و از ایبوکا جدا شدید.

 

*چطور شد که مجدداً به ایبوکا پیوستید؟

- وقتی برای تدریس به توکیو آمدم به ملاقات او در محل کارش رفتم. تصمیم گرفتم در شــــرکت جدید ایبوکا به صورت محقق نیمه وقت نقشه ها و طرحهایی برای تشکیل شرکت جدید خودمان کار کنم. وقتی برای تاسیس شرکت جدید خود "شرکت مهندسی مخابرات توکیو" منابع سرمایه گذاری خود را بررسی کردیم مجموعاً 500 دلار می شد. در آن روزها برای گرفتن وام به پدرم متوسل می شدیم و بعد تصمیم گرفتیم از سهام شرکت به او بفروشیم.

 

*چرا از تدریس دست کشیدید؟

- مسئولان آمریکایی تصمیم گرفتند تمام معلمان مدارس را که زمان جنگ پرسنل کادر ارتش یا نیروی دریایی بودند تصفیه کنند و من یکی از آنان بودم چون افسر فنی نیروی دریایی سلطنتی بودم. تصفیه برای من خبر خوبی بود چون اصلاً به تدریس علاقه نداشتم و علاقه مند بودم که در شرکت جدید به طور تمام وقت کار کنم.

 

*پس از پیوستن به ایبوکا اولین اقدام شما چه بود؟

- شرکت جدید ما رسماً در هفتم ماه مه 1946 تشکیل شد. ایبوکا و من اغلب درباره مفهوم شرکت جدید به عنوان یک مبتکر گفت وگو کرده بودیم و به این نتیجه رسیده بودیم که شرکت نوآور دست به تولید ابتکاری محصولات مبتنی بر فناوری جدید می زند.

تنها ساختن رادیو کمال مطلوب ما نبود و نظر ما را تامین نمی کرد. البته ما مجبور بودیم اجناس و خرید مایحتاج و آوردن لوازم و مواد اولیه برای کارخانه را انجام دهیم. هم کار اجرایی را خود انجام می دادیم و هم به بارکردن اجناس توزیعی به کامیون کمک می کردیم و هم کامیون را هل می دادیم تا راه بیفتد. هم اجناس را توزیــع می کردیم و هم پیغامها را می رساندیم. سال بعد از محل قبلی شرکت به ساختمانی قدیمی و فرسوده منتقل شدیم. به هرجا که نگاه می کردی خرابه های ناشی از بمباران مشاهده می شد. شکافهای زیادی در سقف وجود داشت. مواقع بارانی باید چتر بالای سر میزهایمان می گرفتیم. گرچه از مرکز شهر دور بودیم اما در اینجا بیشتر از ساختمان قبلی استقلال و جا داشتیم. اقوام که برای دیدن من می آمدند با دیدن آن اوضاع بد و ناجور شوکه می شدند چرا که من در ناگویا مثل پسر رئیس یک شرکت معتبر زندگی می کردم.

 

*اولین محصول شرکت جدید شما چه بود؟

- ایبوکا تصمیم گرفته بود محصول کاملاً جدید مصرفی برای ژاپن تولید کند: یک ضبط صوت با نوار سیمی. ما نمونه هایی از این ضبط صوت را که ساخت آلمان بود دیده بودیم. البته جواب رد شرکت سومیتومو که توانایی تولید سیم فولادی مورد نیاز ما را داشت به نفع ما تمام شد زیرا در آینده ضبط صوت نوع دیگر و البته بسیار بهتر وجود داشت یعنی ضبط صوت نواری که در آن زمان از این موضوع بی اطلاع بودیم.

*مگر شما امکانات تهیه و ساخت نوار مغناطیسی را در آن زمان داشتید؟

- نه، دستگاه ضبط صوت نواری چیزی بود که ایبــوکا می خواست شرکت ما تولید کند. او می خواست یک ضبط صوت نواری برای ژاپن بسازد. اما نوار در واقع بخش اصلی پروژه ما بود که به نظر یک معما می نمود. کسی در ژاپن تجربه ای در خصوص نوار ضبط مغناطیسی نداشت. اکنون برایم باورنکردنی است که چگونه ایبوکا و من توانستیم به طور دستی آن نوار را بسازیم.

*چگونه؟

 

- ما مواد پلاستیکی نداشتیم. تنها سلوفن داشتیم. کوره برقی برای حرارت دادن موادشیمیایی نیز نداشتیم. معجون اگزالیک آهن را در یک تابه ریختیم و با قاشق چوبی به هم زدیم و آن را با لاک الکلی ژاپنی مخلوط کردیم و با قلم موی ظریف نوار را رنگ زدیم. با تعجب مشاهده کردیم از این طریق بهترین نتیجه مطلوب را به دست آوردیم. ما از این کار خود مغرور بودیم. در آن زمان 45 نفر در کارخانه ما کار می کردند که بیش از یک سوم آنان فارغ التحصیل دانشگاه بودند. چند سال بعد شرکت IBM نوار مغناطیسی ما را به عنوان بهترین نوار ذخیره سازی اطلاعات رایانه ای انتخاب کرد.

*در فروش محصول جدید چه مشکلاتی داشتید؟

 

- اولین مشکل ما جعبه بسیار بزرگ سنگین 35 کیلوئی و قیمت 170/000 ین دستگاه ضبط صوت بود. ما 50 عدد از این دستگاهها را برای بازاری درست کردیم که به نظر می رسید وجود داشته باشد اما نتوانستیم آن را بفروشیم. ما هر دو مهندس بودیم و رویای موفقیتهای بزرگی را در سرداشتیم. فکر می کردیم با ساختن یک کالای منحصر به فرد می توانیم ثروتی کسب کنیم اما متوجه شدیم که دانش فناوری منحصر به فرد برای ایجاد یک دادوستد موفق کافی نیست، باید محصولات خود را بفروشی. ما شروع به ساختن یک مدل قابل حمل ونقل و جذاب تری کردیم که اطمینان بیشتری جلب کرد. اندیشه های نو بالاخره پذیرفته شدند.

*چگونه به فکر ساخت دستگاه ویدئو افتادید؟

 

- اولین دستگاه ضبط ویدئوئی برای ایستگاههای پخش برنامه، بسیار بزرگ و تقریباً به اندازه یک اتاق و به قیمت 10/000 دلار یا بیشتر بود. آنها از نوارهایی به عرض دواینچ و ریلهای باز استفاده می کردند که واقعاً سنگین و موجب دردسر بود. ما مجبور بودیم ویدئوهای کوچکی را طرح ریزی کنیم که مردم بتوانند آنها را در خانه هایشان جای دهند. ایبوکا یک دستگــــاه واقعاً کوچک و یک کاست ساده می خواست. پس از بازگشت از مسافرت آمریکا، روزی گروه توسعه ویدئو را به دفترش دعوت و تاکید کرد که پروژه ویدئو مهمترین پروژه شرکت است و کتاب جیبی را که در فرودگاه نیویورک خریده بود از جیب خود بیرون آورد و گفت این اندازه مورد نظر من است. دست کم یک ساعت برنامه در کاستی با این اندازه جا می گیرد. این امر موجب شد که سیستم بتاماکس به وجود آید.

*چگونه وارد وادی ترانزیستور و ساخت رادیو وتلویزیون شدید؟

 

- در سال 1948 من و ایبوکا درباره کار ویلیام شاکلی در آزمایشگاههای بل(BELL) چیزهایی خوانده بودیم و درنظر داشتیم دانشمندان و تکنسین های خود را به کار توسعه ترانزیستور با فرکانس بالا برای استفاده در رادیو بگماریم. ما در نظر داشتیم ترانزیستـور را جایگزین لامپ های بزرگ، داغ و غیرقابل اطمینان کنیم. ترانزیستور به ما این امکان را می داد که نه تنها وسایل برقی را کوچکتر کنیم بلکه مصرف برق را نیز پایین آوریم.

*اولین تلویزیون رنگی را چگونه ساختید؟

 

- ما تجارب فراوانی در مورد تلویزیون سفید و سیــــاه داشتیم. ما روی لامپ مخصوص کار می کردیم. طرح جدیدی که موفق به اختراع آن شدیم ترینیترون نام گرفت. رقبای ما از سیستم سه لوله پرتاب الکترون جداگانه در پشت لامپ تصویر استفاده می کردند. ما هرسه لوله را داخل یک لوله جا دادیم و آنها را به وسیله یک لنز بزرگ به جای لنزهای متعدد متمرکز کردیم. ما به سوی تراکم و فشردگی گام برمی داشتیم. سیستم ما دوبرابر شفاف تر بود و نیروی برق کمتری مصــرف می کرد. ما در ساختن تلویزیون های کوچک هیچ رقیبی نداشتیم. در اثر کوشش در اختراع سیستم تلویزیون رنگی و توسعه ترینیترون در سال 1972 از طرف آکادمی ملی علوم و هنرهای تلویزیون آمریکا جایزه به سونی داده شد.

 

*بدین ترتیب شرکت کوچک شما به سرعت رشد یافت و وارد فضاهای جدید کاری شد.

- بله، در حالی که شرکت ما بالغ تر و پخته تر می شد وارد نوع تازه ای از جنگ شدیم که آموزشهای زیادی درباره دادوستد بین المللی که در حال توسعه آن بودیم به من داد. شرکت ما کم کم گسترش پیدا می کرد بنابراین به یک ساختمان همجوار و بادوام تر نقل مکان کردیم. در سال 1949 پنجاه درصد حق ثبت سیستم فرکانس بالای AC را که از آن شرکتNEC بود خریدیم و با آن شرکت شریک شدیم.

 

*هدف و ره آورد اولین سفر شما به آمریکا و اروپا چه بود؟

 

- ما ساختن یک رادیو کوچک را که در داخل جیب پیراهن جا گیرد هدف خود ساختیم. من در سال 1953 برای آخرین مذاکره برای امکان مجوز گرفتن فناوری جدید به نیویورک رفتم. همچنین می خواستم ببینم وضع دنیا چیست و جایگاه شرکت جدید ما کجاست. بنابراین، برنامه ریزی کردم که پس از تکمیل کارم در نیویورک، از اروپا نیز دیدن کنم. از کارخانه های فولکس واگن، مرسدس بنز، زیمنس و شرکتهای کوچک بسیاری بازدید کردم. بازدید از شرکت فیلیپس هلند به من بینش تازه و دلگرمی داد. به مجسمه دکتر فیلیپس درجلو ایستگاه راه آهن خیره شدم. پیوسته در این فکر بودم که چگونه مردی که در محلی بسیار کوچک و دوردست نظیر آن شهر دریک مزرعه کشاورزی متولدشده توانسته است کارخانه عظیمی نظیر آن را با فناوری بسیار بالا و باشهرت و اعتبار جهانی بنیاد کند. فکر کردم شاید ما هم بتوانیم چنین کاری را در ژاپـن انجام دهیم. کاملاً یک رویا بود اما در نامه ای از هلند به ایبوکا نوشتـم. اگر فیلیپـس توانسته است همچون کاری را انجـام دهد پس ما نیز می توانیم.

*بالاخره چه زمانی توانستید رادیو را به بازار عرضه کنید؟

- ما موفق شدیم اولین رادیو ترانزیستوری خود را در سال 1955 تولید کنیم و نخستین رادیو کوچک جیبی را در سال 1957 به بازار بفرستیم. آن رادیو کوچکترین رادیوی دنیا بود. رادیوی کوچک و ظریف ما نام و علامت مخصوص سونی را به همراه داشت. ما طرحهای بزرگی برای وسایل الکترونیکی ترانزیستوری در آینده داشتیم که موفقیت رادیو کوچک جیبی ما سرآغاز موفقیتهای آتی ما به شمار می رفت.

*پس از آن چه موفقیتهایی را داشتید و چه محصولاتی را به بازار عرضه کردید؟

 

- رادیو ترانزیستوری، تلویزیون دستی کوچک، پخش استریوئی، واکمن، واچمن، پخش دیسکت، دیسکمن. ما استریو را در ژاپن معرفی کردیم. اولین ضبط و پخش ویدئو خانگی را ساختیم. ما سیستم ترینیترون و روش تازه تزریق تصویر رنگی در لامپ تصویری را اختراع کردیم. ما فلاپی 3/5 اینچ رایانه را ابداع کردیم. به وسیله دوربینهای ویدئوئی دستی و دستگاههای پخِش ویدئوئی، جمع آوری اطلاعات و اخبار تلویزیونی را به طور انقلابی تغییر دادیم. در ساختن دوربین عکاسی بدون فیـــلم موویکا که از سیستم دیسکتی استفاده می کند پیشرو بودیم و دستگاه فیلمبرداری هشت میلیمتری را اختراع کردیم. اینها تنها اندکی از وسایل ساخت شرکت ما بود که به سادگی قابل تشخیص است.

*بدین ترتیب شما نقش الگو و پیشرو را برای شرکتهای دیگر داشتید.

 

- ما محصولاتی را به بازار عرضه می کردیم که پیش از آن هرگز تولید نشده بود و به عنوان یک شرکت پیشرو به تدریج شهرت و اعتبار کسب می کردیم. در واقع برخی ما را خوکچه هندی صنعت الکترونیک می نامیدند. هنگامی که ما کالای جدیدی را تولید می کردیم صنایع غول منتظر می شدند ببینند محصول جدید ما موفقیت کسب می کند یا نه، آنگاه پس از موفقیت کالا از کوششهای ابتکاری ما سوء استفاده می کردند و مشابه آن را ساخته و با عجله به بازار می فرستادند.

*نقش تحقیق و توسعه در دستیابی به این موفقیتها تا چه اندازه بوده است؟

 

- نظر ما این است که به جای اینکه از مردم بپرسیم چه چیزهایی مورد نیازشان است با ارائه محصول جدید آنان را به دنبال خود بکشیم زیرا مردم نمی دانند چه کارهایی امکان پذیر است در حالی که ما می دانیم. بنابراین، به جای آنکه پول هنگفتی را صرف هزینه تحقیقات بازاریابی کنیم فکر و اندیشه خود را روی تولید محصـــولات جدید و استفاده از آنها متمرکز می سازیم و می کوشیم با آموزش مردم و برقراری ارتباط با مردم برای فروش محصولات خود بازار خلق کنیم.

 

*چطور شد که نام سونی SONYرا برای شرکت و محصولات خود انتخاب کردید؟

- در مسافرت نخست خود به خارج در سال 1953 متوجه شده بودم که نام کامل ما، به ژاپنی، نام خوبی برای گذاشتن روی محصولات نبود. هیچ کس در خارج نمی تواند این گونه نامها را تلفظ کند. ترجمه انگلیسی یعنی شرکت مهندسی مخابرات ژاپن نیز بیش از حد بدترکیب بود. باید چیز ابتکاری ارائه دهیم و نام تازه ای پیدا کنیم که هردو کار را انجام دهد یعنی هم نام شرکت ما و هم علامت تجاری ما باشد. ایبوکا و من مدت درازی فکر کردیم و دهها و دهها نام را بررسی کردیم و به فرهنگها مراجعه کردیم تا درباره نام شرکت تصمیم گرفتیم. کلمه لاتین SONUS را پیدا کردیم که به معنی صداست. مناسب بود زیرا کار ما پر از صدا بود. بنابراین، روی کلمه SONUS کار کردیم. در آن ایام برخی کلمات انگلیسی و غیرادبی متداول شده بود مثلSONNY یاSONNY-BOY که برخی به جوانان باهوش خطاب می کردند. اما متاسفانه کلمهSONNY به تنهایی در زبان ژاپنی به معنای از دست دادن پول فراوان بود. مشکل را مدتی سبک و سنگین کردیم و پاسخی یافتیم. آیا بهتر نیست یک حرفN را برداریم و صرفاًSONY بنویسیم. نتیجه کاملاً مثبت بود. نام جدید این امتیاز را داشت که هیچ معنایی در هیچ زبانی نداشت به جز همان مفهوم . به خاطر

سپردن آن نیز آسان بود. در ژانویه 1958 ما رسماً نام شرکت خود را به "شرکت سهامی سونی"(SONY CORPORATION) تغییر دادیم و در دسامبر در بازار بورس نیویورک پذیرفته شد. نام سونی را در 170 کشور و منطقه و در مقولات متعدد و نه تنها در الکترونیک به ثبت رساندیم.

 

*هیچوقت به فکر افتاده اید این نام را تغییر دهید؟

- در سی و پنجمین سالگرد شرکت ما فکر کردیم بهتر است در مارک تجاری خود تجدید نظر کنیم وشکل و سبک حروف SONY را تغییر دهیم. یک مسابقه بین المللی گذاشتیم و صدها پیشنهاد را دریافت کردیم. پس از مطالعه و مرور همه پیشنهادها تصمیم گرفتیم تغییری در مارک خود ندهیم. SONY هنوز جالب به نظر می آمدو ما به این نتیجه رسیدیم و هنوز هم قبول داریم سری که درد نمی کند نباید بدون دلیل دستمال بست 

تکنیک طوفان فکری

آیا تا به حال در جلسه‌ای بوده‌اید که در آن از آدم‌ها بخواهند در موردِ یک موضوعِ مشخص نظر بدهند؟ آیا خودِ شما هم ایده داشتید؟ جلسه چه طور بود؟ چند تا ایده‌ جالب و غیرِ منتظره جمع شد؟ یک روز تعدادی از کارکنانِ یک شرکتِ ساختمان‌سازی دورِ هم جمع شدند و تشکیلِ یک جلسه‌ فوری دادند. مسأله‌ای که آن‌ها را دور هم جمع کرد، این بود که چطور می‌توان وسایلِ ساختمانی و بعد هم اثاثِ واحدهای مسکونی را از طبقه‌ اول به طبقاتِ دیگرِ ساختمان رساند و این کار را در کمترین وقت و به آسان‌ترین شکل انجام داد. بعد از این‌که همه‌ کارکنان نشستند، یک نفر از میانِ جمع جلو رفت و یک ورق کاغذِ سفید و یک مداد برداشت. از افراد خواست سکوت و نظمِ جلسه را رعایت کنند. او صورتِ مسأله را توضیح داد. سپس از همه خواست بدونِ این‌که کسی حرفِ دیگری را قطع کند، هر راه‌حلی که برای این مشکل به نظر می‌رسد پیشنهاد کنند.

در ضمن این نکته را اعلام کرد که هیچ‌کس نباید ایده‌ کسِ دیگری را هر چند که به نظرش یک شوخی باشد، مسخره کند و به آن بخندد.

جلسه رسماً شروع شد. به هرکس نوبت می‌رسید، ایده‌اش را بلند می‌گفت. یک نفر هم ایده‌ها را می‌نوشت.

یکی گفت "می‌شود پله‌ها را کم ارتفاع کنیم." دیگری گفت "می‌شود به جای پله‌ها یک جور سطح شیب‌دار درست کرد و با چرخ وسایل را از رویش بالا برد." به این ترتیب هرکس ایده‌ای می‌داد که شاید حتی تا آن لحظه در موردش فکر هم نکرده بود.

یک دفعه یک نفر از بینِ کارکنان بلند شد و گفت "من می‌گویم سقف را سوراخ کنیم!"

همه خندیدند.

مدیرِ جلسه همه را آرام کرد. پرسید: خوب حالا سقفِ طبقه‌ی اول را سوراخ کردیم، بعدش چی؟"

ـ "سقفِ طبقه‌ی بعد را هم سوراخ می‌کنیم"

ـ "طبقاتِ بعدی چطور؟"

ـ "این که کاری ندارد، تا طبقه‌ی آخر سقفِ همه‌ طبقات را سوراخ می‌کنیم."

و این طور بود که آسانسور ساخته شد.

این یکی از هزاران مثالی بود که نشان می‌دهد جلسه‌ طوفان فکری چه‌طور جلسه‌ای است. حدودِ پنجاه سال از اختراعِ این روش می‌گذرد. این روش نخستین بار در سال 1953 توسطِ دکتر الکس اس اسبورن تعریف شد. امروزه این روش چنان در آمریکا رواج یافته است که می‌توان گفت جزئی از زندگیِ مردمِ آن شده است.

همان‌طور که از مثال هم پیداست، این تکنیک در واقع یک نوع ایده‌یابیِ گروهی و سازمان یافته است. اساسِ کارِ طوفان فکری این است که با جمع‌آوریِ تمامِ ایده‌هایی که هم زمان در جلسه به وسیله‌ی اعضا ارائه می‌شود، راه‌حلِ مناسبی برای یک مسأله‌ خاص پیدا شود.

توجه به چهار اصل در برگزاریِ جلساتِ طوفان فکری اهمیت دارد.

اول این‌که هر چه بیشتر ایده خلق شود، احتمالِ پیدا کردنِ ایده‌ مناسب بیشتر می‌شود.

دوم این‌که که ارزیابی، تمسخر و قضاوتِ عجولانه‌ اعضای جلسه مانعِ تصور و خیال‌پردازیِ افراد می‌شود. در نتیجه تولیدِ ایده به حداقل می‌رسد.

از آن جایی که هر ایده‌ جدید خود به وجود آورنده‌ ایده‌های تازه است، اصل سوم این است که توجه داشته باشیم افراد در مواجهه با ایده‌ جدید، موضوعِ جدیدی در ذهنشان مطرح می‌شود و تعدادِ بیشتری ایده در ذهنِ افراد جرقه خواهد زد.

و بالاخره اصلِ چهارم، این که اگر دو یا چند چیز با هم ترکیب شوند، نتیجه‌ حاصل چیزی بیش از جمعِ آن‌ها است. به عبارتِ دیگر، ایده‌های ایجاد شده در گروه، بهتر و بیشتر از ایده‌هایی است که مجموعِ افراد به تنهایی پیشنهاد می‌کنند.

در این مورد که تعدادِ افرادِ شرکت کننده در جلسه‌ی طوفان فکری چند نفر باید باشد، تحقیقاتِ زیادی شده است. نتایجِ این تحقیقات نشان می‌دهد بهتر است جلسات با 12 تا 15 نفر تشکیل شود.

کارِ مدیر جلسه اهمیت زیادی دارد. او است که باید تا جایی که ممکن است جلسه را کنترل، تشویق و هدایت کند و همین که احساس کرد ایده‌های افراد پاسخِ درستی به مشکلِ مطرح شده نیست، با دوباره طرح کردنِ مسأله و توضیح دادنِ بیشتر، صورتِ مسأله را در ذهن افراد روشن‌تر کند.

حال اگر شما همین امروز و یا در آینده‌ نزدیک قصدِ برگزاری و یا شرکت در یکی از این جلساتِ طوفان فکری را دارید، بهتر است قواعدِ کلیِ ذهن‌انگیزی را به خوبی به یاد داشته باشید، چرا که مهم‌تر از هر چیز در این تکنیک همین قواعد ساده هستند. شما و دوستان نزدیکتان به راحتی در هر محلی می‌توانید این تکنیک را امتحان کنید و از نتیجه‌ی اعجاب بر انگیز آن آگاه شوید.

 

تکنیک طوفان فکری معکوس

این تکنیک بسیار شبیهِ تکنیکِ طوفان فکری است، با این تفاوت مهم که در این روش، انتقاد و ارزیابی نه تنها بد نیست، بلکه اساسِ این تکنیک است. در واقع پایه‌ی این تکنیک پرسیدنِ سؤال‌های مختلف است. مهم این است که در ذهنِ افراد این سؤال شکل بگیرد که

 

ایده‌ی مطرح شده در کجاها جواب نمی‌دهد؟

چه مسائلی موفقیتش را تهدید می‌کند؟

و این که واقعاً چه‌قدر کارایی دارد؟

در حقیقت این تکنیک بر پایه‌ی منفی بینی گذاشته شده است. تکنیکِ طوفان فکریِ معکوس روشِ خوبی است، به شرطی که قبل از روش‌های دیگر به کار گرفته شود. علتِ این‌که استفاده از این روش را قبل از روش‌های دیگر توصیه می‌کنیم، این است که می‌تواند به خوبی سببِ تفکرِ خلاق شود. فرآیندِ استفاده از این تکنیک به این شکل است که تمامیِ اشکالاتِ مربوط به پدیده‌ی موردِ نظر گفته و جمع می‌شوند و در موردِ آن‌ها بحث و گفت‌و‌گو می‌شود و بالاخره راه‌حلِ مؤثر پیدا می‌شود.

برای مثال یک شرکتِ لیوان‌سازیِ سرامیک تصمیم گرفت نوعِ جدیدی از لیوان را وارد بازار کند.

مدیرِ تولید در پی بهترین ایده برای تولیدِ لیوانِ جدید بود. او یک جلسه‌ی طوفان فکریِ معکوس تشکیل داد و لیوانِ قدیمی را که سالیانِ سال بود شرکت تولید می‌کرد، وسطِ میز گذاشت. او از افراد خواست لیوان را نقد کنند.

یکی گفت "دسته‌اش چرا این قدر گرد است؟"

دیگری گفت "قدش زیادی کوتاهه."

یکی دیگر گفت "رنگش زیادی تیره است. گُل‌دار بشه بهتره."

و به همین ترتیب هر کس چیزی گفت. بعد از تمام شدنِ جلسه، آدم‌هایی جمع شدند و نظرِ افرادِ جلسه را کنارِ هم گذاشتند به آن‌ها خوب فکر کردند. طرحِ جدیدِ لیوان از بینِ نظرهای جمع شده کم‌کم مشخص شد. حالا شرکت لیوانی تولید می‌کند که اصلاً شبیهِ لیوانِ سابق نیست و بازارِ خیلی خوبی هم دارد.

 

تکنیکِ Do IT

اسمِ این تکنیک از حروفِ چهار کلمه‌ی انگلیسی تشکیل شده است. علتِ انتخابِ این چهار کلمه این است که برای حلِ مشکل، ابتدا لازم است موضوع یا مسأله را دقیقاً تعریف و مشخص کنیم. سپس ذهن را برای پیدا کردنِ راه‌حل‌های مختلف باز نگه داریم تا بهترین راه پیدا شود.

در زیر این کلمات را تعریف کرده‌ایم. هر یک از آن‌ها به شما دیدِ خوبی برای استفاده از این تکنیک می‌دهد.

 

مسأله را واضح مطرح کنید.

سؤال کنید چرا این مشکل به وجود آمده است؟ سعی کنید مشکل را به مشکلاتِ کوچک‌تر تقسیم کنید. حال این مشکل را در دو کلمه بیان کنید. هدف‌ها، معیارها و موانعِ کارتان را مشخص کنید و درباره‌ی آن‌ها توضیح دهید.

در این مرحله با تمرکز بیشتر بر موضوع و درکِ عمیقِ آن می‌توان به تعریفِ درست‌تری از آن رسید. تعریفِ دقیقِ مسأله، به قدری به حلِ خلاقِ آن کمک می‌کند که گفته می‌شود نود درصدِ حلِ مسأله، خوب فهمیدنِ آن است.

 

از زاویه‌های مختلف مسأله را ببینید.

فکرِ خود را محدود نکنید. در موردِ مشکلتان، از دیگران سؤال کنید و از پاسخ‌هایشان برای تولیدِ ایده‌های جدید استفاده کنید. ایده‌ها را هر چند خنده‌دار لیست کنید. ایده‌های جدید را با هم ترکیب کنید و در دسته‌های مختلف گروه‌بندی کنید. ایده‌ها را ارزیابی نکنید، یعنی هر چیزی به نظرتان رسید، فکر نکنید مسخره است یا عملی نیست. تشویق در ایده دادن و لیست کردنِ آن‌ها، در تولیدِ انبوهی ایده بسیار مؤثر خواهد بود.

 

از بینِ ایده‌ها بهترین را پیدا کنید.

به هدف و معیارهایتان توجه کنید. ایده‌های جمع شده را بر اساسِ آن‌ها تجزیه و تحلیل کنید. نقاطِ ضعفِ هر ایده را پیدا کنید و فکر کنید چگونه می‌توان آن‌ها را به نقطه‌ی قوت تبدیل کرد. در مورد نقاطِ مثبت اغراق کنید، شما را در اجرای ایده‌تان دل‌گرم می‌کند.

 

ایده را به راه‌حلِ عملی تبدیل کنید.

بعد از ارزیابی و انتخابِ بهترین ایده، حالا وقتِ این است که به عملی کردنِ ایده فکر کنید. این مرحله‌ای است که فکر و ذهنیتِ شما می‌خواهد به یک چیزِ جدی تبدیل شود. یک ایده‌ی خوب اگر بد اجرا شود نه تنها سودی ندارد، بلکه گاهی موجب زیان‌های جبران ناپذیر می‌شود.

 

تکنیکِ توهمِ خلاقخیلی وقت‌ها آن‌چه ما فکر می‌کنیم واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیت‌ها با پنج حسِ انسان درک می‌شوند. فرض بر این است که حواسِ پنج‌گانه گزارشِ دقیق و درستی از محیطِ اطراف به انسان می‌دهند. آیا واقعاً همین‌طور است؟

چیزهایی که چشم شما می‌بیند و طوری که مغزتان آن را تفسیر می‌کند باعثِ این خطا یا توهم می‌شود. چشم می‌بیند، اما وظیفه‌ی ذهن چیز دیگری است. کارِ ذهن مرتب کردن، دسته‌بندی و قابلِ فهم کردنِ جرقه‌هایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد می‌کند. بنابراین تصاویری که در ذهن شما است، کپیِ مستقیم اشیاء نیست، بلکه کدهای خلاصه‌ای است که از طریقِ شبکه‌ی عصبی به مغز می‌رسند.

همه‌ی افراد در همه‌ی مواقع درکِ یکسانی از یک موضوع ندارند و ارتباطِ ادراکیِ چشم و مغز همیشه منجر به درکی منسجم از واقعیت نمی‌شود. حتی گاهی این دو با هم تضاد هستند.

از طرفی تجربیاتِ قبلی در موضوعِ رؤیت شده بسیار تأثیرگذار است. در واقع بیشترِ اوقات، تمایلات، انتظارات و تجربیاتِ قبلی باعث می‌شود ما آن‌چه را مایلیم ببینیم، نه آن‌چه را که واقعاً در خارج وجود دارد.

شاید تنها راهی که به وسیله‌ی آن بتوان واقعیت را شناخت، حذفِ پیش فرض‌ها، تمایلات و یا فیلترهای پنهانی است که بر موضوع اثر گذاشته است.

برای این منظور، اولین قدم این است که متوجه باشیم حواسِ پنج‌گانه نشان نمی‌دهد واقعیتِ بیرونی دقیقاً چیست. این خود از ضرورت‌های یک فکرِ خلاق است.

منظور و هدفِ این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرتِ توهم و خیال طورِ دیگری به مسائل نگاه کنید، تا بلکه اصل و واقعیتِ موضوع را دریابید. این سعی باعث می‌شود الگوی ذهنیِ جدیدی در مغزِ شما ساخته شود و در نهایت این فعل و انفعال‌ها موجبِ کشفِ ناگهانی و غیرمنتظره‌ای گردد.

بنابراین، برای این که بتوانیم خلاقانه با موضوعات برخورد کنیم و راه‌حل‌های جدید برای مسائلمان پیدا کنیم، گاهی احتیاج است با قدرتِ خیال و توهم موضوع را از زوایای دیگری هم ببینیم. هر چند که دیدن از آن زاویه اشتباه به نظر آید. شاید به همین دلیل است که بسیاری از افرادِ خلاق کارهایی می‌کنند که در ابتدا احمقانه به نظر می‌رسد.

 

تکنیکِ دفترچه‌ یادداشت

شما کسی هستید که جایی کار می‌کنید، شاید هم فقط درس می‌خوانید، و یا بیشترِ اوقاتِ خود را در خانه سپری می‌کنید. تا حالا شده است به جای موضوعِ اصلی که مشغولِ آن هستید، به چیزی که در حاشیه‌ی موضوعِ اصلی قرار گرفته است دقیق شوید و فکر کنید؟ چه قدر به آن فکر کردید؟ چه ایده‌هایی به ذهنتان رسید؟ می‌دانید اگر همین فکرهایی که در حینِ کار روی موضوعِ اصلی ناگهان ذهنتان را مشغول کرده و بعضی وقت‌ها اتفاقاً‌ ایده‌های جالبی از آن خلق شده، به چه درد می‌خورند؟

به یک نجار فکر کنید. تصور کنید می‌خواهد یک میز بسازد. چوب، سطل چسب، چند تا میخ، چکش و اره حاضر است. همه چیز آماده است که آقای نجار شروع به ساختنِ میز کند. اره را بر می‌دارد، جای برش را تنظیم می‌کند و کار شروع می‌شود. در حینِ کار، یا مثلاً هنگامِ استراحت توجهِ او به سطلِ چسب و دسته‌ی آن جلب می‌شود. این دسته‌ی پلاستیکی چه‌طور ساخته شده است؟ چه‌طور روی بدنه قرار گرفته است؟ چه کار می‌توان کرد که دسته قائم بایستد و روی لبه‌ی سطل که معمولاً‌ آغشته به چسب است، نیفتد؟

بعد از ظهر آن روز را آقای نجار به دسته‌ی سطلِ چسب فکر می‌کند. البته ممکن است به نتیجه‌ی مشخصی نرسد، اما اگر ایده‌ای به ذهنش رسید و در نگاه اول به نظر رسید که جواب می‌دهد، تا آخرِ شب سرحال و راضی است. شاید فردا که دوباره به کارگاهش برگشت، دوباره به یادِ راه‌حلِ ابداعیِ خودش بیفتد. شاید هم نه. شاید فردا آن‌قدر روزِ شلوغی است که آقای نجار ایده‌اش را به کلی فراموش کند و سطل و دسته‌اش را همان‌طور که هست ببیند و استفاده کند.

مستقل از این که صورتِ مسأله‌ مورد بحث، به حرفه‌ی اصلیِ شما مربوط باشد یا نه، وقتی که روی مسأله‌ای تمرکز می‌کنید و برای آن دنبال راه‌حل می‌گردید، ناخودآگاه ذهنتان را عادت می‌دهید که

1. پذیرای صورت مسأله‌ی جدید باشد و نسبت به آن حالتِ تدافعی به خود نگیرد.

2. در پردازشِ اطلاعاتِ ورودی از پدیده‌های بیرونی، دقیق و ظریف عمل کند و به همه‌ی نکات توجه کند.

دفترچه‌ی یادداشتِ ایده به شما این امکان را می‌دهد که بعد از یک بازه‌ی زمانیِ مشخص، چندین راه‌حلِ متفاوت برای یک موضوع گرد آورید. نوشتن هم ذهنِ شما را مرتب می‌کند، هم جلوی آفتِ فراموشی را می‌گیرد.

این دفترچه، نه دفترچه‌ یادداشتِ روزانه است که قرارِ ملاقاتِ هفته‌ی بعد در آن نوشته شود، و نه دفترچه‌ تلفن. بلکه محیطی است که در آن به خودمان اجازه می‌دهیم ساده و کودکانه فکر کنیم، به ذهن اجازه‌ خلاقیت دهیم و فکرهای خوبی را که ممکن است تعدادِ زیادیشان در مدتِ کوتاهی تولید شوند ثبت کنیم. هرچه این فکرها نامأنوس‌تر باشند و قالب‌ها و پیش فرض‌های اضافیِ مرسوم را بشکنند، با ارزش‌ترند.

دفترچه‌ ایده به ما کمک می‌کند که به اطرافمان دقیق‌تر نگاه کنیم و سعی کنیم نکاتِ ریز و ظریفِ پدیده‌ها را درک کنیم. کلنجار رفتن با یک مسأله که هیچ اجبارِ بیرونی برای حلِ سریعِ آن ندارید، بهترین راهی است که می‌تواند ذهن شما را همیشه باز و خلاق نگه دارد. 

شرکت اچ پی HP

مسعود بینش

mas_binesh@hotmail.com

آنچه در تاریخچه شرکتHP (هیولت - پکارد) دیده می شود آن است که همه چیز از یک رؤیای مشترک دو دانشجوی همکلاس و همدرس در دانشگاه استنفورد آغاز می شود. همت و تلاش و سخت‌کوشی و درایت این دو نفر، یعنی دیوید پکارد و ویلیام هیولت باعث می شود که سرمایه اولیه 538 دلاری شرکت، اکنون پس از گذشت حدود 70 سال به نزدیک 90 میلیارد دلار برسد و فعالیت شرکت، بیش از 160 کشور را در حوزه جهانی دربرگیرد. تولد شرکت HP با تولد دره سیلیکون همراه شد، زیرا HP اولین شرکت حوزه صنعت الکترونیک بود که در منطقه کالیفرنیا تأسیس شد و سنگ‌بنای تأسیس و تکثیر دهها و صدها شرکت دیگر از این نوع گذاشته شد. به همین جهت است که گاراژ کوچک . محقری که هیولت و پکارد اولین محصول تولیدی شرکت خود را در آنجا تولید کردند، اکنون نه تنها به عنوان نماد شرکت HP، بلکه به عنوان خاستگاه و محل تولد دره سیلیکون شناخته می شود.

نزدیک به هفت دهه سرگذشت HP، به خوبی بیانگر تطور و تکامل یک شرکت عظیم و دربردارنده و نشان‌دهنده مسیر تحولات فناوری در صنعت الکترونیک است. با وجود همه فراز ونشیب‌ها، اکنون HP پس از ادغام با شرکت عظیم "کمپک"، به عنوان یک شرکت جهانی و پیشرو در تحقیق و توسعه فناوری الکترونیکی، در بسیاری حوزه‌های تولیدی و خدماتی جایگاه برتر را داراست و شانه به شانه رقیب بزرگ خود، IBM حرکت می کند. حفظ این دستاوردهای بزرگ اینک به دوش مدیرعامل جدید شرکت، مارک هرد سنگینی می کند و او را وادار به اعتراف می کند که کار سختی درپیش دارد.

تاریخچه

ویلیام هیولت و دیوید پکارد دو دانشجوی مهندسی برق دانشگاه استنفورد، در سال 1934 فارغ التحصیل شدند. آنها در سالهای آخر دانشگاه با یکدیگر آشنا شدند و تحت سرپرستی پروفسور ترمن پروژه تحصیلی مشترکی را انجام می دادند. همین پروژه که اولین محصول شرکت آنها را به دنبال داشت باعث شد در دو سه سال بعد از فراغت از تحصیل که پکارد برای کار به جنرال الکتریک رفت و هیولت کارشناسی ارشد دانشگاه MIT را گرفت، آنها را به هم بپیوندد و با تشویق استاد مشترک خود، راه تأسیس شرکت آنها را باز کند. هیولت و پکارد در سال 1939 شرکت HP را تأسیس کردند. سرمایه آنها برای این کار 538 دلار بود و محل فعالیت آنها گاراژی کوچک در کالیفرنیا، همان منطقه ای که امروزه به عنوان دره سیلیکون شناخته می شود و نماد انقلاب الکترونیکی است. پیوند عمیق این دو دوست و همشاگردی به حدی بود که در طی عمر طولانی شرکت، با وجود آن که یک بار هیولت سالها به دلیل خدمت در ارتش از شرکت دور شد و یک بار پکارد بنا به دعوت وزارت دفاع در سمت معاونت مشغول به کار شد، شرکت به خوبی راه خود را طی کرد و به سرعت مراحل رشد و ترقی را پیمود. هیولت عمدتا برکارهای فنی و مهندسی و فناوری نظارت داشت و

پکارد امور مربوط به نیروی انسانی و مدیریت را رهبری می کرد. سبک مدیریتی خاصی که این دو به کار گرفتند، به عنوان الگوی شرکتهای دره سیلیکون مطرح شد و بسیاری افراد موثر که بعدها خود شرکتهای عظیم رایانه ای را رهبری کردند، در HP مشغول به کار شدند. سیاست درهای باز و توجه به منابع انسانی و مدیریت براساس حضور در محل انجام فعالیتها ازجمله نکات مدیریتی بود که در سبک رهبری HP تجلی یافته بود.

در ابتدای سال 1940 تعداد کارکنان شرکت 3 نفر و درآمد آن 34 هزار دلار بود. 20 سال بعد تعداد کارکنان به 3021 نفر و درآمد شرکت به 60 میلیون دلار رسید. در این مدت صدها حق ثبت اختراع ازسوی شرکت به ثبت رسید و صدها نوع محصول متنوع و مختلف ازجمله شمارنده های فرکانس پرسرعت، اسیلوسکوپ و مانند آن به بازار عرضه شد. در سال 1959 با افتتاح دفتر شرکت در ژنو سوئیس، مسیر جهانی شدن برای شرکت باز شد و چهار سال بعد، همکاری مشترک با ژاپنی ها آغاز شد. اولین ماشین حساب علمی رومیزی دنیا (HP35) درسال 1968 ابداع و به بازار ارائه شد. شش سال بعد نوع جیبی و برنامه‌خور آن (HP65) با قیمت 795 دلار و سه سال بعد نوع مچی دیجیتالی آن عرضه شد. اولین رایانه نیز در سال 1974 با چهارکیلو بایت RAM توسط شرکت ابداع شد. سال 1977 درآمد شرکت از مرز یک میلیارد دلار فراتر رفت، درحالی که کارکنان آن بیش از 35 هزار نفر بودند. در این سال که هم هیولت و هم پکارد بازنشسته شدند و به عنوان مدیران افتخاری در شرکت فعالیت می کردند. یانگ به عنوان مدیرعامل به کار مشغول شد و تا سال 1992 در این سمت باقی ماند. شرکت، اولین رایانه شخصی، اولین رایانه دستی و اولین رایانه تماس دست

ی به ترتیب در سالهای 1980، 1982و 1983 توسط شرکت به بازار عرضه کرد و در سال 1984، HP، اولین چاپگر لیزری ابداع و به بازار مصرف روانه کرد. شرکت تاکنون مقام اول را در تولید این وسیله به خود اختصاص داده و تا سال 2005، 385 میلیون چاپگر به سراسر دنیا فروخته است. در سال 1988 شرکت با 87 هزار نفر پرسنل و درآمد 8/9 میلیارد دلاری، در جایگاه 49 فهرست 500 شرکت برتر فورچون قرار گرفت. از 1992 به مدت هفت سال لویس پلت مدیریت عامل شرکت را برعهده گرفت. سال 1995 دیوید پکارد کتاب "راه HP" را که دربردارنده توضیح سبک مدیریت شرکت بود منتشر کرد و سال بعد درگذشت. در آستانه ورود به قرن بیست ویکم، تعداد کارکنان به 84400 نفر و درآمد به 42 میلیارد دلار رسید. در اولین سال هزاره جدید خانم کارلی فیورینا رهبری شرکت را دردست گرفت و دو سال بعد در یک اقدام متهورانه، طرح ادغام HP و شرکت کمپک را به مرحله عمل رساند و شرکت HP را با 141 هزار نفر پرسنل و درآمد 6/56 میلیارد دلاری در سال 2004 به مقام یازدهم در فهرست فورچون رساند. این درحالی بود که هیولت در سال 2001 درگذشت.

سال 2005 با برکناری فیورینا، مارک هرد به عنوان مدیرعامل شرکت HP منصوب و مشغول به کار شد، درحالی که شرکت 150 هزار نفر پرسنل و 80 میلیارد دلار درآمد داشت و محصول و خدمت خود را به بازاری با بیش از یک میلیارد مشتری در سراسر جهان و بیش از 160 کشور عرضه می کرد.

ویژگی

امروزه و پس از ادغام HP وکمپک، شرکت HP به عنوان رقیب سرسخت IBM، به عنوان دومین قطب عظیم صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات درجهان مطرح است. HP به عنوان یک شرکت جهانی که کسب و کار در آن با بیش از 100 زبان دنیا انجام می شود، مقام اول را در تولید و عرضه چاپگرهای لیزری جوهرافشان و نیز عرضه سرورهای مختلف و سیستم های حافظه رایانه و مقام دوم را در تولید رایانه های شخصی کیفی، رومیزی و جیبی داراست. HP اولین شرکت تأسیس شده در منطقه دره سیلیکون است که امروزه گاراژ تولید اولین اسیلوسکوپ شرکت در سال 1938، نه تنها به عنوان نماد شرکت بلکه به عنوان نماد تولید دره سیلیکون به عنوان قطب صنعت الکترونیک آمریکا و دنیا شناخته می شود. بسیاری از شرکتهای بزرگ الکترونیک که بعدها در دره سیلیکون تشکیل شدند متأثر از سبک مدیریتی شرکت HP بودند. این سبک خاص مدیریتی که در ابتدا به عنوان "گاراژ" شهرت داشت، با عرضه کتاب "راه HP" توسط پکارد، امروزه به عنوان "راه HP" شناخته می شود.

چشم انداز

چشم انداز شرکت HP عبارت است از: "یک شرکت برتر الکترونی با روحی درخشان برای رهبری در عصر اینترنت". آنچه زیربنای این چشم انداز را تشکیل می دهد، توجه به تنوع، خلاقیت و نوآوری است.

فرهنگ و ارزشهای سازمانی

فرهنگ و ارزشهای سازمانی شرکت در "راه HP" متجلی شده است. بنیان این راه عبارت است از:

- اعمال مدیریت ازطریق حضور مستمر در محل انجام فعالیتها و نظارت بر آنها.

- توجه و تمرکز بر رضایت کارکنان به عنوان منبع موفقیت شرکت.

- وجود ارتباط باز بین مدیران و کارکنان.

ارزشهای شرکت HP عبارت است از:

- شور واشتیاق نسبت به مشتری: در هر کاری که ما انجام می دهیم، مشتری را در رأس می نشانیم.

- اعتماد و احترام به افراد: ما با یکدیگر کار می کنیم تا فرهنگی اعتمادساز، احترام آفرین و بزرگ برای همه بیافرینیم.

- مشارکت: ما در هر کاری به دنبال تعالی هستیم. مشارکت تک‌تک افراد، کلید موفقیت ماست.

- به دست آوردن نتایج ازطریق کارتیمی: مشارکت ما بسیار تاثیرگذار است. ما همواره به دنبال یافتن راههای بهتر برای ارائه خدمت به مشتریانمان هستیم.

- سرعت و چابکی: ما مبتکر، ماهر و منعطف هستیم و سریع‌تر از رقبایمان به نتایج می رسیم.

- نوآوری معنادار: ما شرکتی مبتنی بر فناوری هستیم که چیزهای مهم و مفید ابداع می کنند.

- درستی و امانتداری: ما یکرنگ، روراست و صریح هستیم.

تحقیق و توسعه

HP یک شرکت جهانی مبتنی بر فناوری است. این ویژگی از همان زمان تأسیس شرکت وجود داشته است. تا سال 2005 بیش از 30 هزار اختراع توسط شرکت به ثبت رسیده است. تنوع خیره کننده محصولات وخدمات شرکت گویای این واقعیت است. همین مسأله باعث شده که در حوزه های تولید چاپگر و تجهیزات تصویربرداری، سرورها و حافظه ها، شرکت مقام اول را دارا باشد. حوزه‌های فعالیت شرکت، عمدتا سیستم‌های رایانه شخصی (31 درصد)، چاپگر و تصویربرداری (29 درصد)، حافظه ها (19 درصد)، خدمات (18 درصد)، خدمات مالی (دو درصد) و نرم افزار (یک درصد) را دربرمی گیرد.

فروش

درحالی که در اولین سال هزاره جدید درآمد شرکت 2/45 میلیارد دلار و سود خالص آن 4/1 میلیارد دلار بود، سال 2005، شرکت با فروش 7/86 میلیارد دلار و سود خالص 4/2 میلیارد دلار به مقام 33 در فهرست 500 شرکت برتر مجله فورچون دست یافت. تنها در سال 2005، بیش از 50 میلیون چاپگر و 30 میلیون رایانه فروخته و دو میلیون خدمات استاندارد صنعتی ارائه شد.

مدیرعامل

ویلیام هیولت یکی از بنیانگذاران شرکت معتقد بود "حرکت ما از یک گاراژ کوچک تا یک شرکت رایانه ای، یک راه روشن نبود". او همواره تاکید می کرد که "شما باید برای کارکنانتان محیطی فراهم آورید که کارکردن را دوست داشته باشند. کارکنان را تیمی بارآورید، در این صورت شانس موفقیت شرکت بالاست. برای اینکه کارکنان به مسیر کار تیمی درآیند باید به آنها نشان دهید که شما از آنها مراقبت می کنید". همین دیدگاهها سبب شد که HP جزء اولین شرکتهایی باشد که بیمه همگانی کارکنان و شراکت آنها را در سود کارخانه، انجام داد و تقسیم ساعات کاری شناور را به کار گرفت. هیولت و پکارد می دانستند که راز حقیقی موفقیت آنها نه در طرحها و محصولات و برنامه‌هایشان، بلکه در کارکنانشان بود. آنها فهمیدند که اگر شما کارکنان را باور کنید و به امیدشان باور داشته باشید و در رؤیاهایشان مشارکت کنید و بگذارید به طور کامل از استعدادهایشان استفاده کنند، آنها می توانند کارهای بزرگی انجام دهند. این همواره همان راز "راه HP" بوده و خواهدبود. ویژگی راه HP، نوآوری، صداقت، درستی و احترام است. به تعبیر خانم کارلی فیورینا مدیرعامل قبلی شرکت، آن دو تنها با 538 دلار و یک "رؤیا" شرو

ع کردند تا جهان را تغییر دهند و این کار را کردند. در سال 1940 که هیچکس کارخانه الکترونیک ایجاد نکرده بود، آنها ایجاد کردند. در سال 1943 دستگاههای فرکانسی ساختند درحالی که تجربه قبلی روی آن نداشتند. در سال 1972 که هیچ کس تصور وجود یک ماشین قابل حمل نمی کرد که بتواند معادلات ریاضی پیچیده را انجام دهد (ماشین حساب)، آنها جیبی آن را ساختند. در سال 1984 که خواندن و نگهداری مدارک مشکل بود چاپگرهای عالی ساختند. آنها با نوآوری پیش رفتند.

زمانی که او طرح متهورانه ادغام با شرکت کمپک را مطرح ساخت، در دفاع از آن گفت: ما باید آینده را بسازیم. میراثی که به ما رسیده مبتنی بر نوآوری و ارزشهایی است که بهای آن ابدی است. ما نمی توانیم شرکت را در جای خود نگه داریم. ما باید با شهامت و تدبیر شرکت را به پیش ببریم. اگر به جای فکر بهبود، درصدد توجیه و دفاع از عملکرد خود برآیید، این آغاز مراحل شکست شماست. به تعبیر دیوید پکارد: اگر ما در حوزه فناوری‌هایی که سریع تغییر می کند وارد شویم برای آنکه ثابت باقی بمانیم، باخته ایم. خانم فیورینا درمدت تصدی مدیرعاملی شرکت، علاوه بر این کار بنیانی، همواره از رنسانس دیجیتالی سخن گفت که در آن کسب وکارها باید فناوری‌هایی عرضه کنند و خدمات الکترونیکی ارائه نمایند و زیرساختهای اینترنتی همیشه فعال، فراهم آورند تا این شبکه‌ها درخدمت انسانها باشد. درهرجا و درهر موقع، حتی درحالت حرکت. او این انقلاب "در حرکت" را در حوزه های اینترنت، تجارت الکترونیکی و خدمات الکترونیکی مطرح می کرد که ساختاری از شبکه را می گشاید که در آن کسب و کار سیال‌تر و انعطاف پذیرتر است. او معتقد بود زیرساختهای مبتنی بر اینترنت مثل آب و هوا باید در دسترس باشند.

مدیرعامل جدید شرکت که به تازگی این مسئولیت را عهده دار شده است، مارک هرد 49 ساله است. او قبلا 25 سال در شرکت NCR به کار مشغول بود و در چند سال آخر مدیرعامل شرکت بود. مارک هرد بر سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه در سه زمینه ارتباطات در حرکت (MOBILE)، انتقال از چاپگرها و تصویربرداری آنالوگ به دیجیتال در بازارهای شخصی و صنعتی و تجاری و نیز نسل نوین خدمات ومعماری مراکز اطلاعات شرکتها تاکید دارد. او معتقد است پیروزی در بازار تنها به نتایج برنمی‌گردد بلکه چگونگی دست یافتن به آن نتایج نیز مهم است. هرو بر این باور است که باید به سمت فرهنگ عمل کردن و پاسخگو بودن حرکت کرد. باید اخلاق در هر تصمیم و عمل فردی با دیگران حضور داشته باشد.

او می گوید در یک شرکت موفق، اخلاق و قانونمداری یک بخش اساسی از فرهنگ کاری است. به همین دلیل او کسب و کار غیراخلاقی و غیرقانونی را در HP برنمی‌تابد و در آن مسامحه روا نمی دارد. او معتقد است کار سختی پیش‌رو دارد.

منابع

www.HP.com

www.fortune.com

بازاریابی اینترنتی با رویکرد چهار اِس (4S)

رضا برادران کاظم زاده

Rkazem@modares.ac.ir

فاطمه شکرریز اردلانی

f_shekarriz57@yahoo.com

چکیده

این مقاله مروری بر انتقاداتی است که در زمینه آمیزه بازاریابی 4p صورت گرفته است. آمیزه‌ای که مهمترین ابزار معمول و رایج بازاریابی سنتی و موضوعات اصلی را به عنوان بنیان و پایه بازاریابی واقعی (فیزیکی وسنتی) در 4 گروه (PRODUCT, PRICE, PLACE, PROMOTION) طبقه‌بندی می‌کند. در این مقاله توضیح داده می شود که بکارگیری ابزار مذکور (4p) و تفکر بر مبنای پارادایم یادشده ، جهت فضای مجازی و بازاریابی الکترونیکی انتخاب نامناسبی است. دو محدودیت اصلی این آمیزه در محیطهای مجازی عبارتند از :

-1 کمرنگ شدن جایگاه عناصر این آمیزه (هر یک از P ها ) در محیط اینترنت

-2 فقدان عناصر راهبردی در مدل مذکور

هسته اصلی این مقاله، بر پایه این فرض بنیان شده است که موفقیت در زمینه تجارت الکترونیک منوط به یکپارچه‌سازی کامل فعالیتهای مجازی ( تحت وب ) با استراتژی های فیزیکی (سنتی) شرکت از جمله برنامه بازاریابی و سایر فرایندهای سازمانی است. عناصر آمیزه بازاریابی جدید 4s، یک پایه و بنیاد خردمندانه و کارکردی (اجرایی) برای طراحی و اجرای بازاریابی در محیطهای مجازی ( الکترونیکی) ارائه می‌دهد.

مقدمه

قبل از پرداختن به مطلب اصلی مقاله، لازم است آمیزه بازاریابی سنتی که به 4p معروف است مطرح و تحلیل شود. چرا که نقد این آمیزه بدون شناخت آن کاری غیرعلمی است. سالها پیش ، پرفسور نیل بوردن از دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد، گروهی از فعالیتهای هر شرکت را شناسایی کرد که بر خریدار فراورده‌ها تأثیر‌گذار هستند. بوردن می گوید که این عوامل "آمیزه بازاریابی" را می سازند. شرکتها باید در ترکیب مناسب عاملهای موثر در بازاریابی مفهوم صرفه جویی در هزینه‌ها و سودآوری بیشینه را در نظر داشته باشند. آمیزه بازاریابی همچون جعبه ای است که ما ابزار کار را در آن جا می دهیم و پیدا کردن آنها را آسان تر می کنیم. حال با این رویکرد عاملهای چهارگانه آمیزه بازاریابی 4p را گسترده‌تر بررسی می کنیم.

فرآورده

بنیان هر کسب و کار بر عرضه محصول به جامعه است . هدف سازمانها تولید فرآورده‌هایی است که از یک یا چند جهت برتر و بهتر از دیگران باشد تا مشتریان بدانها روی خوش نشان دهند و آماده پرداخت بهای خوب برای هر فرآورده شوند . به بیان ساده می توان گفت که کالا فرآورده‌ای است منتظر دگرگونی و تغییر .

قیمت

قیمت با دیگر عاملهای آمیزه بازاریابی یک تفاوت عمده دارد ، این یکی "درآمدزا" ولی دیگران "هزینه بر" هستند . بنابراین ، شرکتها تا جایی که امتیازهای رقابتی آنان اجازه دهد ، قیمتها را بالا می گیرند . از سوی دیگر ، باید تاثیر قیمت بر حجم تولید را هم در نظر داشت . شرکتها در پی سطح درآمدی ( حجم تولید ضربدر قیمت واحد‌) هستند که پس از کسر هزینه‌ها از آن ، بالاترین سود ممکن را در برداشته باشد .

توزیع

هر فروشنده ای باید درباره چگونگی رساندن کالاهایش به بازار هدف تصمیم بگیرد . اکنون "خرید از خانه" به صورتهای ششگانه زیر، شدنی است :

_ از راه کاتالوگ هایی که به خانه ها فرستاده می‌شود .

_ سفارش مستقیم پستی و دریافت در خانه‌.

_ خرید به کمک برنامه های تلویزیونی .

_ پیشنهادهای فروش در روزنامه ها ، مجله ها ، رادیو و تلویزیون .

_ بازاریابی تلفنی و تماس با خانه ها .

_ سفارش از راه اینترنت .

ترویج

عامل چهارم در آمیزه بازاریابی- ترویج- همه ابزار ارتباطی را در بر می گیرد که می‌توانند پیامی را به مخاطبان هدف برسانند .

تبلیغات : تبلیغات نیرومندترین ابزار آگاهی بخش در شناساندن یک شرکت ، کالا ، خدمت ، یا اندیشه و دیدگاه است. چنانچه آگهیها سازنده و گیرا باشند ، می توانند یک "تصور" در مخاطب بوجود بیاورند - حتی او را تا اندازه ای به موضوع علاقمند کنند- یا دست کم به پذیرش و شناخت فرآورده و نام بازرگانی آن وادارند .ولی آگهی‌ها همواره سازنده و گیرا نیستند . در کل ، تبلیغات هنگامی بخوبی کارساز است که محدود به بازار هدف شود . تبلیغات را به جای هزینه ، میتوان سرمایه گذاری به حساب آورد، هر چند بازده و بازگشت سرمایه گذاری در زمینه تبلیغات چندان روشن نیست . با رویکرد به حساسیت و پر هزینه بودن کار تبلیغ ، شاید ضروری باشد که هر از گاهی ترکیب محورهای پنجگا نه (MISSION, MESSAGE, MEDIA, MONEY, MEASURE, 5M) آن دگرگون شود .

پیشبرد فروش: سهم مهمی از بودجه پیشبرد فروش را به صورت "پیشبرد بازرگانی" برای فروشگاههای بزرگ و دیگر خرده فروشان در قالب اعتبار ، تخفیف ویژه و پاداش هزینه می کنند . در دوره های اجرای "پیشبرد بازرگانی" خرده فروشان حجم بیشتری از کالاهای مورد نیاز خود را خریداری می کنند و خریدشان در دیگر دوره‌ها کاهش می یابد . این امر روی برنامه تولید و نگهداری موجودی کارخانه هم اثر می گذارد.

چشم‌انداز تجارت در حال تحول الکترونیک

برای 210 شرکت اینترنتی که در سال 2000 تعطیل شدند و یک دات کامی که هر روز از شروع سال 2001 از گردونه تجارت خارج می‌شود و اخبار مربوط به افزایش سالانه تعداد کاربران چیزی متناقض با تجربه ای است که آنها لمس کرده‌اند. پس از گذشت سالهای طلایی رشد اینترنت، بسیاری از شرکتهای اولیه اینترنتی تنها به فکر و تکاپوی بقا در شبکه هستند، در این راستا اقدام به کوچک‌سازی ساختار (اندازه)، افزایش کارایی و کاهش هزینه‌ها می کنند.

"کریستنسن"، یکی از تحلیلگران اینترنتی مدعی است که علت اصلی شکست در زمینه تجارت الکترونیک، فقدان آگاهی تعداد زیادی از دست‌اندر‌کاران اینترنت (شرکتها، بازاریابان و. . . )نسبت به مفاهیم "رقابت" و شکست تعدادی از شرکتها به‌دلیل بکار نگرفتن فناوری جدید در مجرای صحیح است. فقدان راهبرد و اهداف شفاف، محصول محوری از مد افتاده ( از رده خارج)، درک نکردن خواسته‌های مشتری و رقابت نا‌پذیری تجاری از سایر علتهای شکست گاه و بیگاه صنایع دات کام است .

نکته مهم دیگری که کمتر به چشم می‌آید و اغلب مورد غفلت واقع می شود، ضعف الگوی فکری بازاریابی سنتی است که تحت عنوان آمیزه بازاریابی(4p) شناخته می شود، یعنی پذیرش آمیزه‌ای که توسط "بردن" عرضه شد و با عنوان 4p (محصول، قیمت، مکان و پیشبرد فروش) به وسیله "مک‌کارتی" همه گیر شد. "گرانروس" استدلال می‌کند که 4p بصورت قاطعانه مورد پذیرش بازاریابان است و می گوید: "بازاریابی در عمل، در یک مقیاس وسیع، از این ابزار استفاده می‌کند". گلداسمیت ضمن موافقت با این نظر می گوید: "مفهوم مشهور4p در طول زمان، قلب مدیریت بازاریابی معاصر است".

 

 

نقص آمیزه بازاریابی 4p - به عنوان ستون (پایه) اصلی مدیریت بازاریابی سنتی - مکرراً هدف انتقادات شدید قرار می‌گیرد. با وجودی که ، در حقیقت هیچ کتاب بازاریابی یافت نمی‌شود که به 4p اشاره نکرده باشد، اما بیش از 75 درصد دانشگاهیان از 4p بعنوان یک ابزار بازاریابی ناراضی هستند. محققانی که در پی شناسایی نقصهای بازاریابی در فضای دیجیتال هستند نیز 4p را مورد انتقاد قرار میدهند و بعضی از این انتقادات تا آنجا پیش می‌رود که 4p را مردود دانسته و در پی جایگزینی آمیزه دیگری هستند .

"بنت" پیشنهاد می‌کند بدلیل اینکه 4p برروی متغیرهای داخلی تمرکز می یابد، بنابراین برای بازاریابی، پایه مناسبی نیست. او 5V (,VIRTUE, VOLUME, VARIETY, VIABILITY, VALUE ارزش، قابلیت جانشینی، تنوع، حجم و مزیت) را به عنوان معیار رفتار مشتری (آمیزه بازاریابی) پیشنهاد می‌کند. در حالیکه "لاتربرن" آن‌را بسیار محصول محور دانسته و استدلال می‌کند که مشتری باید محور همه برنامه‌ریزیهای بازاریابی باشد. از دیدگاه روابط بازاریابی، گرانروس کسی است که دلایل متعددی را برای رد استفاده از 4p بعنوان یک ابزار طرح‌ریزی بازاریابی ذکر می‌کند‌. او استدلال می‌کند که 4p مانند یک پوستین وارونه مدیریت، نه‌تنها فعالیتهای بازاریابی را قربانی می‌کند بلکه همچنین مشتری را نیز تباه می‌سازد.

"اهما" وجود 4p در مدیریت استراتژیک را بعلت نبود هیچ عنصر استراتژی دیگری رد می‌کند. او پیشنهاد می‌کند تا 3C (,CORPORATION, COMPETITORS, COSTUMERمشتریان ، رقبا ، شرکت ) استراتژی بازاریابی را شکل دهند. به اعتقاد اهما مدیریت فرآیند بازاریابی به صورت شکل 1 می‌باشد.

نیاز به یک ساختار مفهومی ذهنی جدید برای تجارت الکترونیک

تفاوت بین بازاریابی واقعی و مجازی، نیاز به یک بازنگری در اصول فعلی بازاریابی را طلب می‌کند. بر اساس گفته‌ "هافمن" "ونواک" بازاریابان باید به ایفای نقش فعال در شرایط پارادایم پویای فعلی توجه خاص داشته باشند تا بتوانند تجارت در شرایط پدیداری جامعه الکترونیک که تحت لوای "وب" شکل گرفته را تسهیل کنند. این کار بهتر از تلاش در جهت بکارگیری و حفظ ساختار مکانیکی موجود است. بعضی نظرات در مورد آمیزه بازاریابی بعنوان اساس مدیریت بازاریابی واقعی (فیزیکال)، پتانسیل 4p را برای بازاریابی مجازی مورد سوال قرار می‌دهند.

4p ناتوان در تجارت الکترونیک

بعضی تغییرات در محیط مجازی موجب تغییر زیاد الگوی رفتاری جدید، یعنی فراگیری فردگرایی، آگاهی بیشتر و تمرکز بر مصرف‌کنندگان پرخریدتر (مشتریانی که در یک بار خرید پول بیشتری می پردازند ) ، شده است. همچنین کنترل و تاکید فوق العاده‌ای بر رضایت مشتری از طریق فرآیندهای بازاریابی و ارزش دادن به کالاها یا خدماتی که می‌توانند بدون درنگ با نیازهای مشتری هماهنگ شود، وجود دارد. تجزیه و تحلیل همه نقدهایی که در مورد نقش آمیزه بازاریابی بعنوان پارادایم بازاریابی در جهان واقعی صورت می‌گیرد، رأی به رد (عدم تأیید) بکارگیری 4p در محیط مجازی می‌دهد. یکی از ضعفهای مشاهده شده، این واقعیت است که مدل 4p هیچ عنصر دو سویه یا تعاملی (تاثیرگذار و تاثیرپذیر ) ندارد. در حالیکه تعامل دو جانبه اساس بازاریابی اینترنتی است.

برخلاف دنیای واقعی، در محیط فروش مجازی، 4 عنصر آمیزه از یکدیگر مجزا نیستند. اینها به شدت به‌یکدیگر وابسته‌اند و p ها در محیط دیجیتال بدین صورت شناخته می شوند:

محصول : وب سایت، اولین محصول اینترنتی و نشان تجاری سازمان اینترنتی است. مشتری باید آگاه، مجذوب و مجاب شده باشد تا سایت یا محصول را قبل از اینکه به جزییات پیشنهادات شرکت ( نحوه خرید و ... ) توجه کند، جستجو کند.

قیمت : اکثر سایتهای تجاری، مطابق با لیست قیمتهایی که برای مجموعه محصولات واقعی (غیر web) شرکت تنظیم شده‌اند، کار می‌کنند. اتصال به وب سایت نیز برای مشتری هزینه‌های جداگانه‌ای دارد مانند هزینه اتصال به اینترنت ، هزینه مبادله ، زمان و . . . . با این وجود معمولاً این هزینه‌ها در بیشتر مواقع کمتر از هزینه انجام این فعالیتها بصورت واقعی (غیر web) هستند.

پیشبرد فروش : وب سایت یک رسانة پیشبرد فروش به معنای واقعی مفهوم پیشبرد است. تأثیر روانی، انگیزشی و ارتباطی وب سایت یک بخش مهم از تجربه وب است که عامل اصلی جذب و حفظ مشتریان اینترنتی است.

مکان : برای اکثر موارد تجارت الکترونیک که شامل هر گونه‌ای از دادوستد الکترونیکی باشد، وب سایت یک پیشخوان فروش است که فعالیتهای تجاری یا غیر تجاری در آن رخ می‌دهد. علاوه براین در مورد محصولاتی که در فرمت دیجیتال توزیع می‌شود (مانند موسیقی، اطلاعات، نرم‌افزار و خدمات online)، وب نقش یک توزیع‌کننده واقعی را نیز با توزیع online محصول انجام می‌دهد.

تجزیه و تحلیلهای بالا ، خاطرنشان می‌سازد که بکارگیری 4p به تنهایی در محیط وب، یک استراتژی قوی نیست، آنهم در شرایطی که تعداد زیادی از مشتریان خرید می‌کنند و تعدادی مستقیماً به وب مراجعه می‌کنند. برای کاربران اینترنت، این تجربه شامل عناصر دیگری مانند قابلیت یافتن سایت، سهولت هدایت، جواب دادن به نامه های الکترونیک و راحتی استفاده از روشهای اجرایی خرید و پرداخت است و اینها معیاری برای بازگشت یا عدم بازگشت مجدد مشتری به سایت است.

گرچه یکی از راههای تعیین استراتژی برای یک سازمان اینترنتی ، استفاده از الگوها و راهکارهای رایج مدیریت استراتژیک سنتی است، اما دو اشکال عمده در راه استفاده از این الگوها وجود دارد‌:

_ فرآیند استراتژیک سنتی ذاتاً زمان‌بر است و زمان در وب معمولاً بسیار کم است.

_ تغییرات ذاتی سریع و همیشگی اینترنت می‌تواند به سرعت، یک استراتژی ایجاد شده را مهجور و ناکارآمد سازد.

به عبارت دیگر فرآیند مدیریت استراتژیک به صورت عادی، بسیار زمان‌بر و غیرقابل انعطاف است و برای محیط پویا و غیرقابل پیش‌بینی اینترنتی ناکارا است. معایب رویکرد کلاسیک استراتژیک می‌تواند موجب تنفر بسیاری از dot.com ها از برنامه‌ریزی راهبردی شود.

مدل آمیزه بازاریابی تحت وب

مدل آمیزه بازاریابی تحت وب (WMM) یک پایه اجرایی کاربردی برای برنامه‌ریزی بازاریابی و برنامه‌ریزی استراتژیک بخصوص برای بخش B2C است. این مدل در ابتدا برای شرکتهای سنتی (فیزیکی) که قصد حضور در اینترنت را دارند ، طراحی شده بود . این مدل همچنین برای شرکتهایی که بطور کامل اینترنتی هستند و یا شرکتهایی که در کنار ساختار اینترنتی حضور فیزیکی نیز دارند ، مفید است‌. (WMM) فرایند برنامه ریزی بازاریابی را در سطوح مختلفی بصورت یکپارچه دنبال می کند :

_ استراتژیک

_ اجرایی

_ سازمانی

 

تشخیص مشتریان بالقوه و پاسخگویی به نیازهای آنان ، مفاهیم مورد اشاره فوق‌، قدمهای متوالی متدولوژی برنامه‌ریزی بازاریابی را توصیف می کند و آنها را در 4 گروه ، طبقه بندی می کند . هر گروه با کلمه ای که با حرف S آغاز میشود ، نامگذاری شده است : دامنه ، سایت ، هم افزایی و سیستم .

محتوای هر گروه از S ها بر پایه گام قبلی است به عبارتی هر S پیش نیاز گام بعدی است ، اما لحاظ کردن بازخورد فعالیتها (برگشت به عقب ) در خلال برنامه‌ریزی برای تنظیم دقیق هر گام ضروری است .

آمیزه بازاریابی تحت وب ، همانطور که ذکر شد ، 4 سطح اصلی استراتژیک ، اجرایی ، سازمانی و فنی را معین می‌کند‌: دامنه به عنوان یک عامل (موضوع) استراتژیک، "سایت" به عنوان یک موضوع اجرایی ، "هم افزایی" به عنوان یک یکپارچه ساز فعالیتهای الکترونیک و غیر الکترونیک و "سیستم" به عنوان یک موضوع اجرایی مطرح هستند .

الف - دامنه (Scope)

محتوای این S ، عناصر اولیه این استراتژیک و طرح کلی تصمیماتی است که باید در 4 حوزه گرفته شود :

1 - اهداف اجرایی و استراتژیک دادوستدهای اینترنتی

2 - تشریح بازار شامل اندازه گیری پتانسیل بازار و تشخیص و طبقه بندی توان رقبا ، بازدید کنندگان و مشتریان .

3 - میزان آمادگی سازمان برای پذیرش تجارت الکترونیک .

4 - نقش راهبردی تجارت الکترونیک برای سازمان .

ب - سایت

وب سایت مانند پیشخوان مغازه‌ها واسطه ارتباط شرکت و مشتری است . وب سایت اولین محل حضور مشتری در فضای الکترونیک و به همین دلیل مهمترین عنصر ارتباطی تجارت الکترونیک موفق است . همانطور که پیشتر مشخص شد ، وب سایت محل نمایش مجازی محصول ، یک ابزار پیشبرد فروش و یک نقطه برای توزیع و فروش محصول و پخش کاتالوگ نیز است . بنابراین وب سایت ، صحنه عملکرد ارتباط با مشتری ، تعامل و معامله با مشتریان تحت وب است . رسالت اصلی وب سایت، جذب کاربران اینترنت به خود ، ارتباط با بازارهای هدف و همچنین نماینده نام تجاری سازمان الکترونیک است . بعضی از اهداف رایج و کارکردهای معمول وب سایت‌ها عبارتست از:

_ اطلاع رسانی در مورد خدمات و محصولات و پیشبرد فروش (ترویج) .

_ قرار دادن اطلاعات در اختیار مشتریان و صاحبان سهام .

_ ارائه خدمات و فعالیتهای پشتیبان برای افزایش وفاداری مشتریان و ترغیب آنان به بازگشت‌.

_ ارائه مشاوره فروش و بانکهای اطلاعات مشتریان

_ اجازه برقراری ارتباط متقابل و تعامل بین مشتریان و شرکت

_ انجام فروش مستقیم و انجام پرداختهای Online ( سایتهای معاملاتی )

ج - هم افزایی

هم افزایی مورد اشاره در این قسمت ، ممکن است بین سازمان حقیقی و سازمان مجازی و همین طور بین سازمان مجازی و طرفهای سوم (مانند موتورهای جستجو و...) ایجاد شود .

تعریف بالا خاطرنشان می‌سازد که تجزیه و تحلیلهایی که در ادامه می‌آید، برای هر دو نوع سازمان غیر مجازی و واقعی مؤثر است. هم برای شرکتهای قدیمی که روی به تجارت الکترونیک می‌آورند و هم برای شرکتهای اینترنتی که قصد تجربه نوعی از تجارتهای واقعی (فیزیکی) را دارند.

عوامل هم‌افزایی شامل طیف گسترده‌ای از موضوعات هستند که به سه گروه تقسیم می‌شوند :

اداره جلویی، اداره پشتی(پشتیبان) ، گروه سوم ( اشخاص ثالث)

 

-1 اداره جلویی یا پیشخوان اداره

صنایع تحت وب، معمولاً به سایت بعنوان پیشخوان اداره می نگرند. اما در مدل آمیزه بازاریابی تحت وب، اداره جلویی به استراتژیهای توزیع و ارتباطی شرکت سنتی اطلاق می‌شود. عناصر اداره جلویی، برروی نیاز به آزمایش و شناسایی راههایی که منجر به یکپارچه‌سازی کامل بین فعالیتهای وب با طرح ارتباطی شرکت ، و کانالهای فعلی سنتی شرکت می شود، تأکید ویژه دارد.

هدف اصلی هم‌افزایی بین روشهای سنتی و مجازی خلق موقعیت برنده- برنده برای سازمان است.

-2 اداره پشتیبان

هم‌افزایی اداره پشتیبان شامل دامنه‌های گوناگونی است که عبارتند از:

_ یکپارچگی فعالیتهای فیزیکی تجارت الکترونیک (خدمات مشتری، فرایند سفارش، انجام تعهدات و...) با فرآیندهای موجود سازمانی.

_ یکپارچگی سازی با سایر فعالیتها

_ یکپارچه‌سازی بین فعالیتهای الکترونیکی با جریان ارزش شرکت.

آماده‌سازی زیر ساختمانهای موجود برای استفاده در فعالیتهای الکترونیک ، گزینه عاقلانه‌تری از ایجاد زیر ساختهای جدید، مختص فعالیتهای مجازی است . اگر تغییرات در زیرساختهای موجود، الزامی باشد، تغییر باید در راستای تأمین کیفیت بالاتر عملیات وب باشد. در اینصورت این تغییر هم برای سازمان الکترونیک و هم برای سازمان سنتی سودمند است.

-3 طرفهای سوم (اشخاص ثالث)

علاوه بر هم افزاییهای مذکور در بالا‌، بعنوان هم‌افزایی اداره جلویی و پشتی ، موفقیت در بازار مجازی اغلب نیازمند به همکاری و همیاری شرکای اینترنتی برون سازمانی است. برخی شرکای پیشنهادی برای هم‌افزایی بعنوان طرفهای سوم عبارتند از:

_ موتورهای جستجو و طبقه‌بندی‌کنندگان وب

_ شبکه‌های وابسته

_ تبلیغات online.

د- سیستم

این عامل(S چهارم و آخرین گام مدل آمیزه بازاریابی) به مباحث فنآوری اشاره دارد . آنهم به همان میزان که خدمات‌رسانی سایت توسط مدیران تجارت الکترونیک مورد تأکید است. لازم به توضیح است که در روزهای آغازین فراگیری وب ، به نقش تکنولوژی بیش از حد معمول پرداخته می‌شد و تکنولوژی بعنوان اصلی‌ترین نیروی هدایتگر رشد اینترنت و تجارت الکترونیکی مطرح می‌شد. این واقعیت اغلب به بهای صدمه زدن به برنامه‌ریزی استراتژیک و اهداف تجاری می‌انجامید. امروزه نیز افراط در استفاده از تکنولوژی منجر به آشفتگی تصمیمات ، نارضایتی مشتریان ، هزینه‌های بیش از حد و حتی ایجاد اختلال در فرایند تجارت الکترونیک می‌شود . علی رغم این واقعیت که فناوری اطلاعات و ارتباطات باید تاکید کرد که پشتوانه اصلی عملکرد تجارت الکترونیک است، نقش تکنولوژی باید در حد پس زمینه شود و تکنولوژی نقطه آغاز برنامه‌ریزی استراتژیک بازاریابی نیست.

فرایند آمیزه بازار یابی 4S به صورت گام به گام در شکل2 نشان داده شده است.

-6 نتیجه گیری

این مقاله مروری است بر انتقاداتی که بر آمیزه بازاریابی 4p وارد است. 4p بعنوان پارادایم اصلی بازاریابی سنتی پذیرفته شده است. در این مقاله سعی شده است تا سهم 4p در فضای الکترونیک سنجیده شود. بعضی انتقاداتی که به 4p بعنوان وسیله مدیریت بازاریابی سنتی وارد است در فضای الکترونیک نیز مطرح است. 2 عامل اصلی که اثربخشی 4p را در فضای اینترنت زیر سوال می برند عبارتند از:

- بسیاری از کارکردهای 4p در محیط الکترونیک فاقد شاخصه‌های اصلی لازم برای فرآیند بازاریابی مجازی است. همچنین اثر بخشی 4p در فضای الکترونیک آنهم در فرآیند تصمیم گیری مشتریان بسیار محدود است.

- 4p شامل پارامترهای عملیاتی است. استفاده از 4p در فعالیتهای الکترونیک موجب نادیده گرفتن عناصر پویای استراتژیک می شود. عناصر استراتژیک بازاریابی الکترونیک در فضای پویای اینترنت اهمیتی بسیار بیشتر از شاخصهای عملیاتی دارد.

بعنوان جایگزین4p، آمیزه های مختلفی مانند 4C-4V , 4S مطرح است. در ادامه سعی شده است که آمیزه 4S مورد کنکاش بیشتری قرار گیرد.4S به بازاریابان اینترنتی اجازه می دهد تا جنبه‌های استراتژیک و عملیاتی را در یک مسیر یکپارچه و اثربخش در نظر بگیرند. 4S اهمیت فوق العاده ای به رویکرد جدید اینترنتی می دهد و از طریق یکپارچه سازی فعالیتهای مجازی با استراتژی های جاری شرکت و فرآیندهای عملیاتی می‌کوشد تا فضای جدید را تامین کند. هدف آن استفاده از پتانسیل فعلی شرکت (سنتی) برای دستیابی به بازار عظیم اینترنتی است. استفاده از آمیزه بازاریابی 4S نتایج زیر را به همراه دارد :

- 4S عناصر اصلی یک حضور اینترنتی را با یک روش ساده و عملی ذکر می کند. 4S همچنین زمینه ای برای ترسیم برنامه استراتژیک بازاریابی شرکت آنهم در فضای پویای اینترنت فراهم می آورد.

- طراحی وب با در نظر گرفتن ملاحظات استراتژیک و عملیاتی از مهمترین مشخصه‌های 4S است که موجب می شود، تا طراحان وب از جنبه‌های استراتژیک غافل نشوند.

- 4s موجب می شود، تا استراتژی در سایه تکنولوژی قرار نگیرد. توجه بیش از حد به تکنولوژی موجب از دست رفتن مزیتهای رقابتی و همچنین فعالیتهای جاری سازمان می شود.

- 4S از عملیات جاری سازمان غافل نمی شود و سعی می‌کند آنها را در راستای عملیات الکترونیک به خدمت گیرد. هم افزایی بین فعالیتهای سنتی و مجازی سازمان از مهمترین بخشهای 4S است.

در پایان خاطرنشان می شود که رها کردن 4p به علت فقدان کارکرد اثربخش و کارا، یک الزام است. در این مقاله 4S بعنوان یک جایگزین 4p مورد مطالعه واقع شد. در یک نگاه کلی، تفاوت 4p , 4S بخوبی قابل تشخیص است و ضعف 4p کاملا آشکار می گردد.

منابع و مراجع :

1. Niet Borden, The concept of the Marketing Mix, Journal of Advertising Research, June 1974.

2. P. Kotler, in: Marketing Management. The Millennium Edition, Prentice-Hall, Englewood Cliffs, NJ, 2000.

3. Neil Russel -Jones and Tony Fletcher , The Marketing Pocketbook , Management Pocketbooks Ltd , 2002. neiljones@neilsweb.fsnet.co.uk.

4. Judy Strauss, Adel EL_Ansary , Raymond Frost ; E_Marketing , Third edition , Prentice Hall , July 2003.

5. Claus Traeger , Marketing Plan ; Consulting for International Channel Marketing NOSIC - Novi Sad Incubation Center Project Module II ,Novi Sad, Serbia, June 9th - 11th, 2003 . www.consim.de.

6. Efthymios Constantinides, The 4S Web-Marketing Mix model , Electronic Commerce Research and Applications 1, Accepted 10 April 2002 , pp. 57-76.

7. http: / /www.etforecasts.com /pr /pr201.htm.

8. http: / /www.webmergers.com/ editorial / article.php?id510 C. Allen, D. Kania, B. Yaeckel, Internet World Guide to One-To-One Web Marketing (Internet World Series) 1998, Mecklermedia.

9. The Boston Consulting Group Inc, 2000. Winning in the New Economy: Consumer Marketers Face the Challenges. http: / /www.bcg.com / publications / files / Chapter- Two Feb 01.pdf.

10. C.M. Christensen, in: The Innovator's Dilemma, Harvard Business School Press , Cambridge ,MA,1998.

11. M.E. Porter, Strategy and the Internet , Harvard Business Review, March 2001, pp. 63-78 .

12. C. Gronroos, in: From Marketing Mix to Relationship Marketing-Towards a Paradigm Shift in Marketing, Man- agement Decision 34/5, MCB University Press, Bradford UK, 1997, pp. 322-339.

13. R.E. Goldsmith, The personalised marketplace: beyond the 4Ps, Marketing Intelligence and Planning 17 (4) (1999) 178-185.

14. A.R. Bennet, The five Vs-a buyer's perspective of the marketing mix, Marketing Intelligence and Planning 15 (3) (1997) 151-156.

15. Prof. Douglas M. Stayman, Using Frameworks Effectively, Consulting Smarts, October 2, 2002.

16. D. Hoffman, T. Novak, A New Marketing Paradigm for Electronic Commerce. The Information Society, Special issue for electronic Commerce 13 (January-March 1997) 43-54.

17. Porter ,M.E., 1980,Competitive Strategy , Techniques for Analyzing Industries and Competitors ,The Free Press.

18. Forrester Research, May 2000, Targeting European Consumers-Market Overview, Edwin van der Harst, www. forrester.com.

19. C.M. Christensen, 2000, After the Gold Rush: Patterns of Success and Failure on the Internet. www.innosight.com.

_ رضا برادران کاظم زاده: استادیار دانشکده فنی مهندسی دانشگاه تربیت مدرس

_ _ فاطمه شکرریز اردلانی: کارشناس ارشد مهندسی صنایع دانشگاه تربیت مدرس

انواع تجارت الکترونیک

Business to business

B2B

تجارت فروشنده با فروشنده

B2B اولین خرید و فروش معاملات الکترونیکی است و هنوز هم طبق آخرین آمار بیشترین عایدی را کسب می کند. در B2B تجار نه تنها مجبورند مشتریان خود را بشناسند، بلکه باید واسطه ها را نیز شناسایی کنند. در این مدل همه ی شرکاء و خدمات مرتبط با تجارت بین المللی از قبیل: تأمین کنندگان، خریداران، فرستندگان دریایی کالا، لجستیک (پشتیبانی)، خدمات (سرویس های) بازرسی، اخبار بازاریابی و کاربریهای نرم افزار را که موجب سهولت در امور تولید، خرید و فروش می گردند در یک محل گرد هم می آیند.

B2B در جایی استفاده می گردد که بخواهیم خرید و فروش عمده را به کمک تجارت الکترونیکی انجام و خارج از حیطه خرده فروشان عمل نماییم. چرا که خرده فروشی در اینترنت با خطرات بسیار همراه است زیرا مشتریان تمایل ندارند تا همه چیز را از روی اینترنت خردیداری کنند و فقط روی برخی از اجناس دست می گذارند و سایر موارد برایشان اهمیت چندانی ندارد. شرکت Cisco یکی از اولین شرکت های بزرگی بود که در جولای 1996 سایت تجارت الکترونیکی خود را راه اندازی کرد و بعد از آن تلاش جدی، بقیه ی شرکت ها برای چنین امری آغاز شد. یک ماه بعد شرکت های کامپیوتری عظیمی نظیر Microsoft و IBM نرم افزارهای تجاری خود را که امکان انجام فروش از طریق اینترنت را فراهم می کرد به بازار عرضه نمودند.

Forrester Research که به تجزیه و تحلیل فعل و انفعالات در بخش فناوری مشغول است در 1999 تخمین زد که حجم مبادلات B2B تا سال 2004 در ایالات متحده به یک تریلیون دلار و در سال بعد از آن به 2/7 تریلیون دلار برسد. دولت استرالیا با همکاری شرکت معتبر ITOL قصد دارد در یک برنامه 5 سال مبلغ 6/6 میلیون دلار برای زیر ساخت های تجارت الکترونیک هزینه کند. این مبلغ صرف برنامه B2B  خواهد شد. به صورت طبیعی در B2B فروش مستقیم، منبع اصلی درآمد به حساب می آید، مانند وقتی که یک فروشنده محصول خود را به یک فروشنده دیگر مستقیماً می فروشد. با این وجود وب می تواند روی فروش مستقیم تأثیر بگذارد و این قاعده را بر هم بزند.

در این نظام جدید اقتصاد جهانی که به سمت تداوم ارتباطات الکترونیکی در حال پیش روی است مشکلاتی نیز وجود دارد. از جمله اینکه رو در رو نبودن مشتری و فروشنده باعث می شود تا معامله به صورت گیرد. این مشتریان برای دریافت اطلاعات بیشتر باید به تلفن به مرکز اصلی وصل شوند، اما هیچ تضمینی برای اینکه کسی آن سوی خط باشد وجود ندارد.

 

Business to Consumer

B2C

تجارت فروشنده با مصرف کننده

بیشترین سهم در انجام تجارت الکترونیکی از نوع B2C را خرده فروشی تشکیل می دهد. این نوع تجارت با گسترش وب به سرعت افزایش پیدا کرد و اکنون به راحتی می توان انواع و اقسام کالاها از شیرینی گرفته تا اتومبیل و نرم افزارهای کامپیوتری را از طریق اینترنت خریداری کرد. B2C از حدود 5 سال پیش با راه اندازی سایت هایی چون amazon و CDNOW آغاز شد. Jeff Bezor مؤسس شرکت amazon، سایت خود را فقط برای فروش کتاب از طریق اینترنت راه اندازی کرد و این ایده ساده مقدمه ای بود برای یک تحول جهانی.

در تجارت الکترونیکی B2C در یک  طرف معامله، تولید کننده (فروشنده) محصول و در طرف دیگر، خریدار (مصرف کننده نهایی) قرار دارد. موفقیت در این مدل وابسته به تجربیاتی است که به مشتری ارائه می گردد . باید به مشتری سرویس های ارائه گردد که در مدل سنتی به آنها خود خو گرفته است و شرایط مشابه را به وجود آورد. شرکت هایی نظیر amazon و REI روی شهرت خود محیط نیرومند online را تدارک دیده اند که بتوانند رضایت بی چون و چرای مشتری را جلب نمایند. شکل دیگر تجربیات Online مشتری این است که رابطه تصویری با مشتری به درستی انتخاب گردد. متن و گرافیکی که مشتری باید با آن به جای فروشنده تبادل نظر کند باید خوب طراحی شده باشد.

پس از هک شدن بسیاری از وب سایت های خرده فروشان اینترنتی مانند Creditcards و egghead و ... بسیاری از مشتریان نسبت به دزدیده شدن اطلاعات شخصی شان توسط هکرها بسیار حساس شده اند، که این امر باعث کاهش معاملات الکترونیکی در مقاطع و فواصل زمانی زیادی شده، اما معاملات را به نقطه صفر نرسانده است و مردم هنوز از فروشگاه های Online استفاده می کنند.

هم اکنون این روش در کشور ما موجود است و مورد استفاده قرار می گیرد و  در این روش خریدار به طور مستقیم با توزیع کننده از طریق اینترنت وارد معامله می شود. هم اکنون سازمانی هایی مانند شهروند چنین خدماتی را ارائه می کنند، اما این خدمات هنوز به صورت عامله در میان ما جا نیفتاده است. حتی میان کاربران حرفه ای اینترنت در ایران استفاده از این خدمات کمتر مرسوم است.

 

Consumer to Consumer

C2C

تجارت مصرف کننده با مصرف کننده

در این مدل تجارت الکترونیکی، مزایده ها و مناقصه های کالال از طریق اینترنت انجام می گیرد. مدل C2C شبیه نیازمندیهای طبقه بندی شده یک روزنامه و یا شبیه به یک دکه در بازار دست دوم یا سمساری است. ایده اصلی این مدل این است که مصرف کنندگان با یکدیگر بدون واسطه به خرید و فروش بپردازد. ebey غول حراجی Online بزرگ ترین نمونه اولیه مدل C2C می باشد. ebey خود چیزی نمی فروشد و به عنوان واسطی بین خریداران و فروشندگان به ارائه محصولاتتی در حراجی Online عمل می کند. به عنوان مثال ebay اجازه می دهد فروشنده قیمت اولیه خود را در حراجی قرار دهد و سپس شرکت کنندگان در حراج قبل از اتمام مدت باید روی کالای به حراج گذاشته شده اظهار نظر کنند. سایت های اینترنتی دیگر نظیر Autobytel و Carsmart نمونه هایی از مدل C2C می باشد.

به دلیل ناچیز بودن هزینه تبلیغات در اینترنت استفاده از مدل C2C توسط کاربران اینترنتی جهت فروش کالاهای مورد نظر خود توجه قرار گرفته است.

 

Consumer to Business

C2B

تجارت مصرف کننده با فروشنده

در حالیکه بازار مصرف کننده Online روز به روز در حال گسترش است، بسیاری از خریداران دریافته اند که شیوه انتخاب محصول بسیار گسترده و ممکن است آنان را غوطه ور سازد. چرا که وقتی مصرف کنندگان، سایت هایی را در ارتباط با فروش محصول مورد نظر خود می یابند، یافتن خود محصول در آن سایت و به دست آوردن قیمت محصول اغلب کار دشوار است.

بنابراین جهت راحت تر نمودن امر خرید، نیاز به روشهای جدید خرید و فروش اینترنتی Online است که در آژانس های فروش به سوددهی منتهی شود بایستی از یک استرتژی فروش استفاده نمایند مانند Priceline که خود را با این استراتژی تطبیق داده است.

 

Peer to Peer

P2P

تجارت نقطه به نقطه

مدل تجارت الکترونیکی P2P برای تسویه حساب کردن شرکت کنندگان در حراج با فروشنده است که مشهورترین آنها سرویسی است به نام Paypal. تجارت P2P در چهار چوبی کار می کند که افراد بتوانند مستقیماً باهم پول رد و بدل کنند و در حالیکه سهم اصلی داد و ستد پولی را نقل و انتقالات رو در رو بعهده دارد، فناوری تلفن های همراه تعداد افراد بیشتری را در داد و ستد غیر حضوری سهیم می کند. قبل از Paypal بسیاری از تاجران Online در قد و قواره های متفاوت پرداخت مشتریها را از طریق حساب کارت های اعتباری تجارت دریافت می کردند.

با استفاده از سخت افزار Mondex که زیر مجموعه  Mastercard می باشد، کاربران قادرند نقل و انتقالاات الکترونیکی پولی خود را انجام دهند و پول خود را از یک کارت اعتباری به کارت اعتباری دیگر منتقل نمایند. تحوه استفاده از تلفن همراه بدین صورت است که به جای فناوری GSM که استاندارد معمول ارتباطی تلفن همراه در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپاست، فناوری دیگری تحت پروتکل بکارگیری نرم افزار کاربردی از طریق تجهیزات بی سیم (Wireless Application Protocol)که به اختصار WAP نامیده می شود، جایگزین می گردد. در این شیوه جدید، هر تلفن همراه از طریق مرکز تلفن با یک کامپیوتر سرویسگر مرتبط می شود و می تواند نرم افزار مورد نیاز کاربر خود را بر روی کامپیوتر مذکور فعال نماید. بدین ترتیب استفاده کننده می تواند اطلاعات خود را از طریق کامپیوتر سرویسگر که خود از طریق اینترنت و یا شبکه های ارزش افزوده (VAN) به مراکز تجاری و خدماتی متصل است ارسال و یا دریافت نماید.

 

Business to Administration

B2A

تجارت فروشنده با اداره

این نوع تجارت الکترونیکی شامل تمامی مبادلات تجاری ــ مالی بین شرکت ها و سازمان های دولتی است. تأمین نیازهای دولت توسط شرکت ها و پرداخت عوارض مالیات ها از جمله مواردی است که می توان در این گروه گنجاند. تجارت B2A در حال حاضر دوران کودکی خود را طی می کند ولی در آینده ای نزدیک زمانی که دولت ها به ارتقاء ارتباطات خود تمایل و توجه نشان دهند، به سرعت رشد خواهد نمود.

 

Consumer to Administration

C2A

تجارت مصرف کننده با اداره

مدل تجارت الکترونیکی C2A هنوز پدیدار نشده است. ولی به دنبال رشد انواع B2C و B2A، دولت ها احتمالاً مبادلات الکترونیکی را به حیطه هایی همچون جمع آوری کمک های مردمی، پرداخت مالیات بر درآمد و هر گونه امور تجاری دیگری که بین دولت ها و مردم انجام می شود، گسترش خواهند داد.

با تجربه و آزمایش تمام مدل های تجاری Online که تا کنون بیان شد، مشخص است که با وجودی که تجارت الکترونیک که پدیده تقریباً جدید و نوپاست اما بسیار فعال است. دانشمندان صنعتی معتقدند که یافتن منابع درآمد Online مطمئن، با سعی و خطا آزمایش می شود. مدل های B2C و B2B بیشترین توجه را امروزه به خود جلب کرده اند ولی مدل های دیگر هنوز در حال تعدیل استراتژیهایشان هستند و روشهایشان را گسترش می دهند. به هر حال عاقلانه است که ما راجع به 5 سال ابتدای کار تجارت الکترونیک مانند 5 سال ابتدای زندگی یک کودک بیندیشیم.

 

مزایای تجارت الکترونیکی از نوع B2C

تجارت الکترونیکی یک فناوری برای تغییر است. شرکت هایی که از آن به هدف ارتقاء سیستم فعلی خود استفاده می کنند از مزایای آن بطور کامل بهره نخواهند برد. بیشترین امتیازات تجارت الکترونیکی نصیب سازمان هایی خواهد شد که می خواهند روش و ساختار تجارت خود را تغییر داده و آن با تجارت الکترونیکی همگون سازند.

* از دید خریداران فروشگاههای الکترونیکی، مهمترین امتیازاتی که می توان به تجارت الکترونیکی منسوب کرد که عبارتند از:

1- کاتالوگ و مشخصات کالاها به سهولت قابل دسترسی و مشاهده بوده و مشتری همچنین قادر است براساس ویژگیهای متعدد (همچون نام، نوع، رنگ، وزن، قیمت و ...) کالای مورد نظر خود را جستجو نماید. توضیح کالاها می تواند به همراه تصاویر متعدد بوده و در عین حال می تواند شامل تصاویر سه بعدی نیز باشد که مشتری از زوایای گوناگون کالای مورد نظر را مشاهده نماید.

2- کالاها و خدمات می توانند توسط بقیه خریداران نظر دهی شوند و مشتری قادر است از نظرات بقیه خریداران در مورد کالای مورد نظر خود مطلع شود.

3- خرید از فروشگاه می تواند بصورت 24 ساعته و در تمام روزهای هفته انجام گیرد.

4- بعضی از محصولات (همچون نرم افزار، کتابهای الکترونیکی، موسیقی، فیلم، ...) در همان زمان خرید قابل دریافت از سایت فروشگاه هستند.

5- کالاها معمولاً از فروشگاههای فیزیکی ارزان تر خواهد بود (به علت کم بودن هزینه های سربار فروشگاه و زیاد بودن تعداد خریداران).

6- فشار و استرس معمول در هنگام خرید از یک فروشگاه فیزیکی، به هنگام خرید از یک فروشگاه الکترونیکی وجود نخواهد داشت.

7- مقایسه انواع گوناگون یک کالای خاص در فروشگاههای مختلف می تواند به راحتی انجام گیرد. فاصله بین این فروشگاهها به اندازه یک Click است.

8- خریدار قادر است کلیه فروشگاهها را برای یافتن مناسب ترین قیمت بری کالای مورد نظر خود جستجو کند.

9- خریدار پس از انتخاب کالا، بسادگی و با فشردن چند کلید قاد به انجام سفارش و پرداخت هزینه ها بوده و بعد از مدت معینی کالای خریداری شده را در منزل خود دریافت خواهد کرد.

10- بعد از دریافت کالا، اگر مشکلی در کالای دریافت شده موجود باشد، خریدار می تواند به سایت فروشگاه مراجعه کرده و از امکانات ارجاع کالا استفاده نماید.

از دید فروشندگان و صاحبان فروشگاههای الکترونیکی، موارد زیر نیز بعنوان امتیازات تجارت الکترونیکی محسوب می گردند:

1- هزینه راه اندازی فروشگاه الکترونیکی بسیار کمتر از فروشگاههای فیزیکی است.

2- مشتریان، منحصر به یک منطقه یا کشور خاص نبوده و محیط فروشگاه با مرزهای جغرافیایی محدود نخواهد بود.

3- رقابت برای جذب مشتری سبب ارتقاء کیفیت محصولات و خدمات خواهد شد.

4- مدیریت فروشگاه و تعیین راهکارهای آتی کاملاً ساخت یافته می گردد.

5- فروشگاهها قادر خواهند بود مشتریان خود را براساس سلیقه، علاقه و انتخابهای ایشان شناسایی کرده و آنها را در انتخاب کالای مورد نظر خود راهنمایی کنند.

6- اضافه کردن سرویسهای جدید نظیر پشتیبانی خدمات، جوابگویی به سؤالات مشتریان و غیره می تواند به سهولت انجام پذیرد.

7- رقابت و بازاریابی می تواند با ایجاد یک بازار مناسب و حضور جذاب در شبکه جهانی اینترنت انجام گیرد.

8- ارتباط با مشتریان، تولید کنندگان، و دیگر افراد درگیر، می تواند با استفاده از صفحات WEB، نامه های الکترونیکی و EDI تسهیل شود.

9- سفارشات می توانند بصورت الکترونیکی ارسال و دریافت شوند.

10- تعداد مشتریان و خریداران به سرعت قابل افزایش است.

11- نرخ سود در مقابل هزینه های مصرفی افزایش خواهد یافت.

12- ارتباط با تولیدکنندگان کالاها، با حذف واسطه ها، بهینه می گردد.

 

روشهای ایجاد یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C

اجزای اصلی یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C عبارتند از یک فروشگاه الکترونیکی (که به شکل صفحات متعدد WEB ساخته شده و توسط مرورگرهای مشتریان مورد استفاده قرار می گیرند) و یک سرویس دهنده WEB که کلیه مسائل مدیریتی فروشگاه و هرآنچه که دید مشتریان به دور است بواسطه آن انجام خواهد گرفت.

بجز این دو جزء اصلی، بسیاری از فروشگاههای الکترونیکی نیازمند یک بانک اطلاعاتی نیز می باشند تا مشخصات کالاها، مشتریان و اطلاعات دیگر را در آن ذخیره کنند. همچنین اجزای فرعی دیگری نیز ممکن است بنا به ویژگی های فروشگاه مورد نیاز باشند. از جمله این اجزاء می توان برای ارسال محصولات و خدمات از طریق اینترنت نام برد.

* فروشنده ای که خواهان راه اندازی یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C باشد، به روشهای متعدد می تواند این امر را به انجام برساند. سه روش اصلی برای برقراری یک B2C عبارتند از:

1- خرید یک بسته نرم افزاری آماده که شامل یک فروشگاه الکترونیکی و ابزارهای لازم دیگر باشد.

محصولات Easy cart، InterShop، Open Market  و Net Commerce  نمونه هایی از این بسته های آماده به شمار می آیند. این محصولات پس از خرید، مطابق سلیقه صاحب فروشگاه تغییر یافته و آماده استفاده بعنوان یک فروشگاه الکترونیکی بر روی اینترنت خواهند شد. بعضی از انواع این بسته های آماده، فروشگاه را ملزم می کنند که به ازای هر فروش، مبلغی را به ایشان بپردازد.

2- سفارش ساخت سیستم به شرکت هایی که اینگونه امور را به انجام می رسانند. با گسترش تجارت الکترونیکی، اینگونه شرکتها نیز رشد سریعی داشته اند و قادرند با استفاده از فناوریهای جدید، در زمانی کوتاه یک فروشگاه الکترونیکی برای متقاضیان بر روی اینترنت راه اندازی نمایند.

3- اجاره قسمتی از یک فروشگاه موجود.

عوامل موفقیت یک وب سایت در عرصه تجارت الکترونیک

نوشته: افشین حیدرپور

مقدمه

 

اساساً تجارت الکترونیکی به مفهوم تسهیل معاملات بازرگانی بواسطه بهره گیری از شبکه جهانی اینترنت است. به عبارتی در محیط تجارت الکترونیک، کلیه فعالیتها و عملیات‌های توزیع، خرید، فروش، بازاریابی و ارائه خدمات و بسط فرآیندهای تولید، از طریق سیستم‌های الکترونیکی، بسته‌های رایانه‌ای و اینترنت انجام می‌شود. امروزه، در صنعت فناوری اطلاعات از تجارت الکترونیک به عنوان یک تجارت هدفمند ، سودمند و تسهیل کننده معاملات بازرگانی در عرصه‌های جهانی یاد می‌شود. انتقال الکترونیک وجوه، مدیریت زنجیره‌ای، بازاریابی الکترونیکی، بازاریابی روی خط، پردازش و فرآوری معاملات به صورت روی خط، مبادله داده‌های الکترونیکی سیستم‌های خودکار موجودی اموال و سیستم‌های مجموعه داده جزء مواردی هستند که در قالب تجارت الکترونیک می‌گنجند. در این میان فناوری‌های نوین ارتباطی نظیر؛ اینترنت، اکسترانت، پست الکترونیک، کتاب الکترونیک و تلفنهای همراه در گسترش و توسعه تجارت الکترونیک نقش بسزایی ایفا نموده اند. تحقیقات بعمل آمده حاکی از آن است که در سال 2003 تجارت الکترونیک، فروشی در حدود 2/12 میلیارد دلار ایجاد نموده است ( Gregorio et.al, 2005).

در مقاله، سعی می‌گردد مسائل مترتب بر تجارت الکترونیک مورد بررسی قرار گیرند.

تجارت الکترونیک در گذار زمان:

اساساً تجارت الکترونیکی به مفهوم تسهیل معاملات بازرگانی بواسطه الکترونیک است. البته بدیهی است که با گذشت زمان " تجارت الکترونیک" از نظر معنا، مفهوم و فرِآیند تغییر بطنی و تکاملی داشته است. بگونه‌ای که در دهه 1970 از معاوضه داده‌های الکترونیکی (EDI) جهت ارسال سندهای تجاری همچون سفارشهای خرید یا صورت حسابهای الکترونیکی استفاده ‌شده است. بعداً با گسترش کاربرد آن لغت "تجارت از طریق شبکه وب" به جهت خرید کالا و خدمات از طریق شبکه جهانی وب و پشیبانی سیستم امنیتی (نظیر https؛ پروتکل مخصوص ارائه خدمت که داده خیلی محرمانه سفارشی را برای حمایت از مشتری و پرداخت الکترونیکی، نظیر کارتهای اعتباری و واگذاری پرداخت بواسطه کارت اعتباری) پدید آمد.

در واقع، زمانیکه اولین وب، به صورت فراگیر و شناخته شده در سال 1994 پدید آمد خیلی از ژورنالیست‌ها و متخصصان پیش‌بینی نمودند که "تجارت الکترونیکی" به زودی یک بخش مهم اقتصادی خواهد شد. به هرحال حدود چهار سال طول کشید تا پروتکل‌های https به طور مناسب و فراگیر گسترش یافته و توسعه یابند (توسعه‌ای که توامان با جنگ و رقابت بین جستجوگرها بود). ( e-Business Watch, (2004

متعاقباً بین 1998و 2000 تعدادی از کسب و کارهای معتبر در آمریکا و اروپای غربی وب سایتهای ابتدایی را راه‌اندازی و توسعه دادند. نتیجه اینکه، تعداد زیادی از شرکت‌ها و کمپانیهای "اصیل تجارت الکترونیک" در میان بارش دات ـ کام ها در سال 2001 و 2002 ناپدید شدند. در این بین خیلی از خرده فروشها دریافتند که چالشهای موجود در بازار کنونی چیست و شروع به افزودن قابلیت‌های تجارت الکترونیکی به سایتهایشان نمودند برای مثال، بعد از فروپاشی فروشگاه اینترنتی خواروبار فروشی Web Van، سوپر مارکت زنجیره‌ای سنتی، آلبرمتسولسن و Safeway، هر دو شروع کردند به تقویت تجارت الکترونیکی بواسطه مشتریانی که می‌توانستند سفارش خرید آن لاین را به مغازه‌های خواروبار فروش ارائه دهند.

در سال 2005 ، تجارت الکترونیک در عمده شهرهای کشورهای آمریکای شمالی، اروپای غربی، آسیای شرقی، خیلی خوب توسعه یافته است.لیکن هنوز در برخی از کشورهای صنعتی نظیر استرالیا و همچنین کشورهای در حال توسعه به خصوص ایران می‌بایست زمینه برای رشد سریع فراهم گردد.

عوامل اصلی موفقیت در تجارت الکترونیکی

عوامل متعددی وجود دارند که در موفقیت تجارت الکترونیکی نقش ایفاء می‌کنند. در ذیل به برخی از مهمترین عوامل اشاره می‌گردد( Gregorio D.D. and Kassicieh S.K. 2005)

1 ـ ایجاد ارزش برای مشترکان: فروشندگان می‌توانند به این مورد بواسطه سفارش یک تولید یا خط تولید دست یابند همانگونه که در تجارت غیر الکترونیک وجود داشته و می‌توانند پتانسیل‌های مشتریان را در یک قیمت رقابتی جذب ‌کنند.

2 ـ ارائه خدمات و عملکرد کار با ارائه نمایندگی: برقراری ارتباط با مشتری از طریق روشهای جدید می‌تواند زمینه‌های نیل به هدف عملکرد و خدمت کارآمد را فراهم آورد.

3 ـ تدارک یک وب سابت جذاب: استفاده از رنگ گرافیک و انیمیشن گیرا، عکس‌ها و فونت‌ها و خلق فضاهای مناسب می‌تواند. این چشم‌انداز را فراهم نماید.

4 ـ تدارک جایزه و پاداش برای مشتریان: به خاطر خرید و مراجعت و معرفی خدمات به سایرین، ترفیعات و ارتقای روشهای فروش نظیر کوپن‌ها، خدمات ویژه و تخفیف، شرکت دادن در قرعه‌کشی‌ها، ایجاد لینک‌های وابسته به خدمات تکمیلی برای مشتری، پخش برنامه‌های تبلیغاتی مربوطه از طریق رسانه‌های فراگیر.

5 ـ تدارک خدمات ویژه شخصی: ایجاد وب سایتهای شخصی (ایمیل رایگان، پیشنهادهای خرید مطابق با سلیقه‌های روانشناسی و شخصیتی و سفارش ویژه خصوصی می‌تواند در موفقیت تجارت الکترونیک مؤثر باشد.

6 ـ تدارک فکر و مسئولیت اجتماعی: اتاق‌های ویژه گفتگو. گروههای بحث و تبادل نظر به صورت فیزیکی و به صورت مجازی، دریافت داده‌های مشتریان، انتقادات و پیشنهادات آنها، برنامه‌های مستمر و هدفمند می‌تواند به این هدف کمک نماید.

7 ـ قابلیت اطمینان پایایی و امنیت به کلیه فعالیت‌ها و خدمات کسب و کار: خدمات تکمیلی و نه موازی، سخت افزارجانبی و نه مازاد بر نیاز (اضافی)، وجود فناوری قابل اطمینان، اطلاعات شفاف غیرمهم در کسب و کار و احترام به اطلاعات مربوط به حیطه خصوصی افراد می‌تواند در بهبود و ارتقای این اطمینان موثر باشد.

( Clinton W. J., A. Gore 1997) , (Morgan J. P., A. Gidari, 2004)

8 ـ تدارک چشم‌انداز و منظر 360 درجه: ارتباط با مشتری بدین معنی که کلیه کارکنان عرضه‌کنندگان و شرکاء یک نظر کامل دارند و همین منظر برای مشتری وجود دارد.

9 ـ فراهم نمودن زمینه‌ای برای دریافت کلیه تجارب مشتریان: مدیریت کسب و کار می‌تواند پتانسیل‌ها و امکانات و شیوه‌های برقراری کلیه راههای ارتباط با مشتری با تجربه زمینه را برای دریافت تجارت ایشان فراهم نماید.

10 ـ کارآمد ساختن فرآیندهای کسب و کار: این موضوع از طریق مهندسی مجدد و بکارگیری و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی میسر خواهد گردید.

11 ـ ایجاد امکاناتی که مشتریان خودشان بدون نیاز به دستیار یا راهنما، راهنمایی و رهبری شوند. این امکان بواسطه تهیه یک سایت خودکار و جامع که کار با آن آسان ـ بدون نیاز به دانش فنی ـ باشد، امکان‌پذیر می‌گردد.

12 ـ بنا گذاشتن یک مدل کسب و کار بازرگانی: امروزه خیلی از کسب و کارهای تجاری موفق که سایت‌های آن در اختیار همگان قرار دارد. وجود دارند. که از مدل قوی و ریشه‌داری برخور دارند.

13ـ مهندسی یک زنجیره "ارزش الکترونیکی" که در آن بر یک تعداد محدود و معینی از صلاحیت‌ها و قابلیت‌های اساسی تمرکز می‌کند. (مغازه‌های الکترونیکی می‌تواند به صورت تخصصی و یا به صورت عمومی به گونه‌ ای که خوب، برنامه‌ریزی شده باشد، ظاهر شوند.

14 ـ تنظیم و دایر کردن سازمان کسب و کار مبتنی بر هوشیاری و چابکی در پاسخ سریع به هرگونه تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی در محیط.

مسائل و مشکلات مترتب بر تجارت الکترونیکی:

حتی اگر یک ارایه کننده کالا و خدمات تجارت الکترونیکی 14 عامل کلیدی بالا را با جدیت پیگیری نماید، جهت تعبیه نمودن یک استراتژی تجارت الکترونیکی نمونه و سرمشق، مشکلات و مسایل همچنان می‌توانند افزایش یابند برخی این منابع مشکلات و مسایل عبارتند از:

1ـ نارسایی در درک مشتریان: اینکه چرا و چگونه آنها خرید می‌کنند. حتی یک تولید یا طرح معتبر و دارای ارزش می‌تواند شکست بخورد، اگر تولیدکنندگان و خرده‌فروش‌ها رفتارها و عادات مشتریان، انتظارات و انگیزش آنان را درک نکنند.

تجارت الکترونیک به طور بالقوه می‌تواند این مسایل و مشکلات اجتماعی را با تحقیقات بازاریابی متمرکز و بازدارنده، همانطور که یک خرده‌فروشی سنتی ممکن است انجام دهد، تخفیف دهد. ( UNCTAD 2005),

2 ـ عدم توفیق در درک موقعیت رقابتی: یک نفر ممکن است توانایی بنا نهادن یک مدل کسب و کار کتاب الکترونیکی خرده‌فروشی را داشته باشد، اما بدون اینکه بخواهد با Amazon.com رقابت کند. یا ممکن است شما در برخورد با افرادیکه به تازگی قصد راه‌اندازی کسب و کار خود را دارند اگر از رقبای کسب و کار و تجارت مورد نظر سؤال گردد، پاسخ دهند که اصلاً رقیبی ندارند که مسلماً در پاسخ باید گفت اگر رقابتی نیست پس بازاری وجود ندارد؟( Peha J. M. 1999)

3 ـ ناتوانی در پیش‌بینی کردن واکنشهای محیطی : اینکه رقبا چه کاری انجام خواهند داد؟ آیا آنها علایم تجاری یا سایت‌های رقابتی را معرفی خواهند نمود؟ آیا آنها به ارایه خدمات تملیکی اقدام خواهند نمود؟ آیا آنها به خرابکاری عمدی در سایت رقبا روی خواهند آورد؟ آیا موج جنگ قیمت‌ها شکسته خواهد شد؟ دولت چه اقدامی انجام خواهد داد؟ انجام تحقیقات درباره بازار و رقبا ممکن است برخی از پیامدهای مربوط به آن را تخفیف دهد.

4 ـ تخمین قابلیت منابع: کلیه منابع، کارکنان، سخت‌افزار، نرم‌افزار و فرآیندهای کسب و کار چگونه می‌توانند در استراتژی پیشنهاد شده به کارگرفته شوند؟ آیا خرده فروشان الکترونیکی در توسعه مهارت‌های مدیریت و کارکنان شکست خورده‌اند؟ این موضوعات مواردی هستند که توجه به آنها ممکن است در حین برنامه‌ریزی منابع و آموزش کارکنان ایجاب ‌کند.

5 ـ عدم توفیق در تعدیل و هماهنگی: اگر گرایش موجود و روابط کنترلی کفایت نکند می‌توان به سمت ساختار سازمانی انعطاف‌پذیر، قابل محاسبه هموار حرکت نمود که ممکن است همکاری لازم برای تعدیل در سازمان‌ صورت نپذیرد ـ سازمان انعطاف‌پذیر نباشد.

6 ـ عدم توفیق در جلب حمایت و الزام یا تفسیر در اعتقاد مدیریت ارشد سازمان کسب و کار به نوآوری و ابتکارات فردی در بدنه سازمان. این موضوع اغلب ناشی از عدم توفیق یا عدم توانایی در بکار گماردن نیروهای متخصص و شایسته است به عبارت دیگر هر فرد در سازمان در جایگاه خودکار نمی‌کند. بکارگیری مدیریت موفق و متخصص از ابتدای شروع هر سازمان در ارتقای نوآوری سازمان مؤثر خواهد بود.

7ـ درک ناقص از نیازمندیهای زمان در تنظیم و راه‌اندازی: یک فعالیت تجارت الکترونیک می‌بایست زمان و پول مورد نیاز را در نظر داشته باشد. عدم توفیق در درک زمان‌بندی و برنامه‌ریزی‌ها می‌تواند منجر به تخمین هزینه اضافی بر کسب و کار گردد. طراحی پروژه اصلی، مدیریت مسیر بحرانی، تحلیل زمانی PERT ممکن است این عدم توفیق را تخفیف دهد. قابلیت سود در کسب و کار ممکن است جهت دستیابی به سهم بازار، صبر و گذشت زمان را الزام نماید.

8 ـ عدم توفیق در پیگیری یک طرح:

پیگیری ضعیف بعد از برنامه‌ریزی اولیه، پیشرفت ناکافی کار، برخلاف آنچه که در طرح آورده شده، می‌تواند منجر به بروز مشکلاتی گردد.

شایستگی و برازندگی تولید در تجارت الکترونیک:

برخی خدمات/تولیدات ویژه برای فروش آن لاین مناسب هستند و برخی دیگر برای فروش غیر آنلاین. عمده کمپانی‌های کاملاً مجازی- نمونه‌های این نوع شرکت‌ها، مواردی نظیر Paybal , ebay , googel است- از طریق تولیدات دیجیتالی نظیر ذخیره، بازیابی و تعدیل اطلاعات، موسیقی، فیلم، آموزش، ارتباطات نرم‌افزار، کسب و معاملات مالی بازارهای مجازی می‌توانند برخی تولیدات و خدمات غیر دیجیتالی خود را با موفقیت به فروش رسانند. یک چنین تولیداتی به طور معمول ارزش نسبتا بالایی دارند که معمولا شامل CD ها، DVD ها و کتاب‌های با ارزش هنری، علمی و فرهنگی میشوند.  Amazon.com، در واقع یکی از معدود شرکت‌های dot.com بادوام و پایدار است که مدت مدیدی روی این زمینه فعالیت‌‌های خود را متمرکز نموده است.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد برخی از تولیدات قطعات یدکی ـ فراتر از نیاز و مصرف آنی هم برای نمونه‌های مصرف خانگی نظیر ماشین شستشو و برای تجهیزات صنعتی نظیر پمپ‌های مکش نیز نمونه‌هایی خوبی برای فروش آنلاین هستند.

یکی از دلایل موفقیت در این‌باره می‌تواند تهیه و تدارک اطلاعات دقیق همچون ارایه شماره سریال نسخه تولید مورد نیاز سال تولید، میزان استقبال و به هنگام ارایه به مشتری باشد.

موفقیت برخی تولیدات در فروش با مؤلفه‌های حسی همچون رنگ ارتباط بسیار نزدیکی دارد در ‌این‌باره Tesco.com موقعیت خوبی در انگلستان توانسته است کسب کند.

جمع بندی و نتیجه گیری:

    آنچه مسلم است اینکه استفاده از تجارت الکترونیک‌، یک فرصت تجاری برای ایجاد رشد اقتصادی در سطح کلان و توسعه اقتصاد بخشی بویژه در حوزه خدمات تخصصی را فراهم می‌آورد. از سوی دیگر بدلیل حضور گسترده و اجتناب‌ناپذیر دولت در بسیاری از مناسبات اقتصادی و تجاری (بویژه در سطوح بین‌المللی) نیاز به تطبیق سازمان‌های دولتی با عملیات تجارت الکترونیک (ایجاد دولت الکترونیک) بسیار محسوس می‌باشد و گرنه رشد سریع تجارت الکترونیک در سایه دولتی که برآیندهای ارتباطی درون سازمانی در آن هنوز حالت سنتی (کاغذی!) دارند، چندان خوشبینانه به ‌نظر نمی‌رسد. در این راستا، تدوین و اجرای سیاستهای کلان در قالب برنامه‌های توسعه، برای ایجاد "جامعة اطلاعاتی" یکپارچه با جامعة جهانی، می‌تواند بسیار امید بخش باشد. این امر به رشد ابزارهای آموزشی و در نهایت به رشد فرصتهای بالقوه کمک می‌کند. و سرانجام آزادسازی اقتصادی و سیاسی می‌تواند به تسریع روندهای فوق کمک کند. هرچند که آزادسازی در اقتصاد و سیاست، خود از رشد و توسعة ارتباطات و تجارت الکترونیک تأثیر عمده می‌گیرد و در حقیقت این تأثیرگذاری دوطرفه است.

در مجموع می توان گفت که تجارت الکترونیک دارای مزایا و نقاط قوتی است از جمله موارد ذیل:

- امکان بازاریابی وسیع‌تر بر اساس امکان مبادله اطلاعاتی سریع با بازارهای جهانی در سطحی کاراتر

- کاهش هزینه‌های مبادلاتی بر اساس حذف بسیاری از واسطه‌های تجاری و صرفه‌جویی در زمان مبادلات

- کاهش هزینه‌های ناشی از اشتباهات انسانی و ایجاد امکانات بهتر برای مدیریت بنگاه

- امکان استفاده بهتر از مقیاس تولید بالا برای کاهش سرانه هزینه‌های سربار و هزینه‌های ثابت بر اساس تقاضای بالا برای کالا و خدمات تولیدی

- افزایش سرمایه‌گذاری و اشتغال در بخش‌های تحت پوشش تجارت الکترونیک بویژه در بخش‌های خدماتی

- افزایش فروش، درآمد و بهبود تراز تجاری کشور و در نهایت افزایش سطح رفاهی بویژه در بخش‌های تحت پوشش تجارت الکترونیک

- امکان حضور و رقابت واحدهای تجاری کوچک در بازارهای جهانی بشرط تعریف دقیق و تخصصی از نوع فعالیت

که با در نظر داشتن عوامل موثر بر موفقیت تجارت الکترونیک از یک سو و مشکلات و مسایل مترتب بر آن از سوی دیگر می توان به یک نگاه استراتژیک در حوزه مذکور دست یافت

فهرست منابع:                                                                                                                    

Clinton W. J., A. Gore (1997),A Framework for Global Electronic Commerce, July 1, ,

www.iitf.nist.gov/eleccomm/ecom.htm

e-Business Watch (2004), The European e-Business Report: A portrait of e-business in 10                    sectors of the EU economy, European Commission, Enterprise Directorate General.

Gregorio D.D. and Kassicieh S.K. (2005), "Drivers of E-Business Activity in Developed and Emerging Markets", IEEE Transactions on Engineering Management, vol. 52, 2, pp. 155-166.

Hillman. R. J., (1999),"Securities Fraud: The Internet Poses Challenges to Regulators and

Investors,"US General Accounting Office Report GAO/T-GGD-99-34, March 22,

, www.gao.gov/AIndexFY99/abstracts/gg99034t.htm

Morgan J. P., A. Gidari,(2004) Survey of State Electronic and Digital Signature Legislative Initiatives, www.ilpf.org/digsig/disrep.htm

Peha J. M. (1999),"Making Electronic Transactions Auditable and Private," Proceedings of the Internet Society's INET-99, June, www.ece.cmu.edu/~peha/commerce.html

UNCTAD (2005), Information Economy Report 2005: E-Commerce and Development, United Nations, Geneva and New York

عوامل موفقیت یک وب سایت در عرصه تجارت الکترونیک

نوشته: افشین حیدرپور

مقدمه

 

اساساً تجارت الکترونیکی به مفهوم تسهیل معاملات بازرگانی بواسطه بهره گیری از شبکه جهانی اینترنت است. به عبارتی در محیط تجارت الکترونیک، کلیه فعالیتها و عملیات‌های توزیع، خرید، فروش، بازاریابی و ارائه خدمات و بسط فرآیندهای تولید، از طریق سیستم‌های الکترونیکی، بسته‌های رایانه‌ای و اینترنت انجام می‌شود. امروزه، در صنعت فناوری اطلاعات از تجارت الکترونیک به عنوان یک تجارت هدفمند ، سودمند و تسهیل کننده معاملات بازرگانی در عرصه‌های جهانی یاد می‌شود. انتقال الکترونیک وجوه، مدیریت زنجیره‌ای، بازاریابی الکترونیکی، بازاریابی روی خط، پردازش و فرآوری معاملات به صورت روی خط، مبادله داده‌های الکترونیکی سیستم‌های خودکار موجودی اموال و سیستم‌های مجموعه داده جزء مواردی هستند که در قالب تجارت الکترونیک می‌گنجند. در این میان فناوری‌های نوین ارتباطی نظیر؛ اینترنت، اکسترانت، پست الکترونیک، کتاب الکترونیک و تلفنهای همراه در گسترش و توسعه تجارت الکترونیک نقش بسزایی ایفا نموده اند. تحقیقات بعمل آمده حاکی از آن است که در سال 2003 تجارت الکترونیک، فروشی در حدود 2/12 میلیارد دلار ایجاد نموده است ( Gregorio et.al, 2005).

در مقاله، سعی می‌گردد مسائل مترتب بر تجارت الکترونیک مورد بررسی قرار گیرند.

تجارت الکترونیک در گذار زمان:

اساساً تجارت الکترونیکی به مفهوم تسهیل معاملات بازرگانی بواسطه الکترونیک است. البته بدیهی است که با گذشت زمان " تجارت الکترونیک" از نظر معنا، مفهوم و فرِآیند تغییر بطنی و تکاملی داشته است. بگونه‌ای که در دهه 1970 از معاوضه داده‌های الکترونیکی (EDI) جهت ارسال سندهای تجاری همچون سفارشهای خرید یا صورت حسابهای الکترونیکی استفاده ‌شده است. بعداً با گسترش کاربرد آن لغت "تجارت از طریق شبکه وب" به جهت خرید کالا و خدمات از طریق شبکه جهانی وب و پشیبانی سیستم امنیتی (نظیر https؛ پروتکل مخصوص ارائه خدمت که داده خیلی محرمانه سفارشی را برای حمایت از مشتری و پرداخت الکترونیکی، نظیر کارتهای اعتباری و واگذاری پرداخت بواسطه کارت اعتباری) پدید آمد.

در واقع، زمانیکه اولین وب، به صورت فراگیر و شناخته شده در سال 1994 پدید آمد خیلی از ژورنالیست‌ها و متخصصان پیش‌بینی نمودند که "تجارت الکترونیکی" به زودی یک بخش مهم اقتصادی خواهد شد. به هرحال حدود چهار سال طول کشید تا پروتکل‌های https به طور مناسب و فراگیر گسترش یافته و توسعه یابند (توسعه‌ای که توامان با جنگ و رقابت بین جستجوگرها بود). ( e-Business Watch, (2004

متعاقباً بین 1998و 2000 تعدادی از کسب و کارهای معتبر در آمریکا و اروپای غربی وب سایتهای ابتدایی را راه‌اندازی و توسعه دادند. نتیجه اینکه، تعداد زیادی از شرکت‌ها و کمپانیهای "اصیل تجارت الکترونیک" در میان بارش دات ـ کام ها در سال 2001 و 2002 ناپدید شدند. در این بین خیلی از خرده فروشها دریافتند که چالشهای موجود در بازار کنونی چیست و شروع به افزودن قابلیت‌های تجارت الکترونیکی به سایتهایشان نمودند برای مثال، بعد از فروپاشی فروشگاه اینترنتی خواروبار فروشی Web Van، سوپر مارکت زنجیره‌ای سنتی، آلبرمتسولسن و Safeway، هر دو شروع کردند به تقویت تجارت الکترونیکی بواسطه مشتریانی که می‌توانستند سفارش خرید آن لاین را به مغازه‌های خواروبار فروش ارائه دهند.

در سال 2005 ، تجارت الکترونیک در عمده شهرهای کشورهای آمریکای شمالی، اروپای غربی، آسیای شرقی، خیلی خوب توسعه یافته است.لیکن هنوز در برخی از کشورهای صنعتی نظیر استرالیا و همچنین کشورهای در حال توسعه به خصوص ایران می‌بایست زمینه برای رشد سریع فراهم گردد.

عوامل اصلی موفقیت در تجارت الکترونیکی

عوامل متعددی وجود دارند که در موفقیت تجارت الکترونیکی نقش ایفاء می‌کنند. در ذیل به برخی از مهمترین عوامل اشاره می‌گردد( Gregorio D.D. and Kassicieh S.K. 2005)

1 ـ ایجاد ارزش برای مشترکان: فروشندگان می‌توانند به این مورد بواسطه سفارش یک تولید یا خط تولید دست یابند همانگونه که در تجارت غیر الکترونیک وجود داشته و می‌توانند پتانسیل‌های مشتریان را در یک قیمت رقابتی جذب ‌کنند.

2 ـ ارائه خدمات و عملکرد کار با ارائه نمایندگی: برقراری ارتباط با مشتری از طریق روشهای جدید می‌تواند زمینه‌های نیل به هدف عملکرد و خدمت کارآمد را فراهم آورد.

3 ـ تدارک یک وب سابت جذاب: استفاده از رنگ گرافیک و انیمیشن گیرا، عکس‌ها و فونت‌ها و خلق فضاهای مناسب می‌تواند. این چشم‌انداز را فراهم نماید.

4 ـ تدارک جایزه و پاداش برای مشتریان: به خاطر خرید و مراجعت و معرفی خدمات به سایرین، ترفیعات و ارتقای روشهای فروش نظیر کوپن‌ها، خدمات ویژه و تخفیف، شرکت دادن در قرعه‌کشی‌ها، ایجاد لینک‌های وابسته به خدمات تکمیلی برای مشتری، پخش برنامه‌های تبلیغاتی مربوطه از طریق رسانه‌های فراگیر.

5 ـ تدارک خدمات ویژه شخصی: ایجاد وب سایتهای شخصی (ایمیل رایگان، پیشنهادهای خرید مطابق با سلیقه‌های روانشناسی و شخصیتی و سفارش ویژه خصوصی می‌تواند در موفقیت تجارت الکترونیک مؤثر باشد.

6 ـ تدارک فکر و مسئولیت اجتماعی: اتاق‌های ویژه گفتگو. گروههای بحث و تبادل نظر به صورت فیزیکی و به صورت مجازی، دریافت داده‌های مشتریان، انتقادات و پیشنهادات آنها، برنامه‌های مستمر و هدفمند می‌تواند به این هدف کمک نماید.

7 ـ قابلیت اطمینان پایایی و امنیت به کلیه فعالیت‌ها و خدمات کسب و کار: خدمات تکمیلی و نه موازی، سخت افزارجانبی و نه مازاد بر نیاز (اضافی)، وجود فناوری قابل اطمینان، اطلاعات شفاف غیرمهم در کسب و کار و احترام به اطلاعات مربوط به حیطه خصوصی افراد می‌تواند در بهبود و ارتقای این اطمینان موثر باشد.

( Clinton W. J., A. Gore 1997) , (Morgan J. P., A. Gidari, 2004)

8 ـ تدارک چشم‌انداز و منظر 360 درجه: ارتباط با مشتری بدین معنی که کلیه کارکنان عرضه‌کنندگان و شرکاء یک نظر کامل دارند و همین منظر برای مشتری وجود دارد.

9 ـ فراهم نمودن زمینه‌ای برای دریافت کلیه تجارب مشتریان: مدیریت کسب و کار می‌تواند پتانسیل‌ها و امکانات و شیوه‌های برقراری کلیه راههای ارتباط با مشتری با تجربه زمینه را برای دریافت تجارت ایشان فراهم نماید.

10 ـ کارآمد ساختن فرآیندهای کسب و کار: این موضوع از طریق مهندسی مجدد و بکارگیری و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی میسر خواهد گردید.

11 ـ ایجاد امکاناتی که مشتریان خودشان بدون نیاز به دستیار یا راهنما، راهنمایی و رهبری شوند. این امکان بواسطه تهیه یک سایت خودکار و جامع که کار با آن آسان ـ بدون نیاز به دانش فنی ـ باشد، امکان‌پذیر می‌گردد.

12 ـ بنا گذاشتن یک مدل کسب و کار بازرگانی: امروزه خیلی از کسب و کارهای تجاری موفق که سایت‌های آن در اختیار همگان قرار دارد. وجود دارند. که از مدل قوی و ریشه‌داری برخور دارند.

13ـ مهندسی یک زنجیره "ارزش الکترونیکی" که در آن بر یک تعداد محدود و معینی از صلاحیت‌ها و قابلیت‌های اساسی تمرکز می‌کند. (مغازه‌های الکترونیکی می‌تواند به صورت تخصصی و یا به صورت عمومی به گونه‌ ای که خوب، برنامه‌ریزی شده باشد، ظاهر شوند.

14 ـ تنظیم و دایر کردن سازمان کسب و کار مبتنی بر هوشیاری و چابکی در پاسخ سریع به هرگونه تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی در محیط.

مسائل و مشکلات مترتب بر تجارت الکترونیکی:

حتی اگر یک ارایه کننده کالا و خدمات تجارت الکترونیکی 14 عامل کلیدی بالا را با جدیت پیگیری نماید، جهت تعبیه نمودن یک استراتژی تجارت الکترونیکی نمونه و سرمشق، مشکلات و مسایل همچنان می‌توانند افزایش یابند برخی این منابع مشکلات و مسایل عبارتند از:

1ـ نارسایی در درک مشتریان: اینکه چرا و چگونه آنها خرید می‌کنند. حتی یک تولید یا طرح معتبر و دارای ارزش می‌تواند شکست بخورد، اگر تولیدکنندگان و خرده‌فروش‌ها رفتارها و عادات مشتریان، انتظارات و انگیزش آنان را درک نکنند.

تجارت الکترونیک به طور بالقوه می‌تواند این مسایل و مشکلات اجتماعی را با تحقیقات بازاریابی متمرکز و بازدارنده، همانطور که یک خرده‌فروشی سنتی ممکن است انجام دهد، تخفیف دهد. ( UNCTAD 2005),

2 ـ عدم توفیق در درک موقعیت رقابتی: یک نفر ممکن است توانایی بنا نهادن یک مدل کسب و کار کتاب الکترونیکی خرده‌فروشی را داشته باشد، اما بدون اینکه بخواهد با Amazon.com رقابت کند. یا ممکن است شما در برخورد با افرادیکه به تازگی قصد راه‌اندازی کسب و کار خود را دارند اگر از رقبای کسب و کار و تجارت مورد نظر سؤال گردد، پاسخ دهند که اصلاً رقیبی ندارند که مسلماً در پاسخ باید گفت اگر رقابتی نیست پس بازاری وجود ندارد؟( Peha J. M. 1999)

3 ـ ناتوانی در پیش‌بینی کردن واکنشهای محیطی : اینکه رقبا چه کاری انجام خواهند داد؟ آیا آنها علایم تجاری یا سایت‌های رقابتی را معرفی خواهند نمود؟ آیا آنها به ارایه خدمات تملیکی اقدام خواهند نمود؟ آیا آنها به خرابکاری عمدی در سایت رقبا روی خواهند آورد؟ آیا موج جنگ قیمت‌ها شکسته خواهد شد؟ دولت چه اقدامی انجام خواهد داد؟ انجام تحقیقات درباره بازار و رقبا ممکن است برخی از پیامدهای مربوط به آن را تخفیف دهد.

4 ـ تخمین قابلیت منابع: کلیه منابع، کارکنان، سخت‌افزار، نرم‌افزار و فرآیندهای کسب و کار چگونه می‌توانند در استراتژی پیشنهاد شده به کارگرفته شوند؟ آیا خرده فروشان الکترونیکی در توسعه مهارت‌های مدیریت و کارکنان شکست خورده‌اند؟ این موضوعات مواردی هستند که توجه به آنها ممکن است در حین برنامه‌ریزی منابع و آموزش کارکنان ایجاب ‌کند.

5 ـ عدم توفیق در تعدیل و هماهنگی: اگر گرایش موجود و روابط کنترلی کفایت نکند می‌توان به سمت ساختار سازمانی انعطاف‌پذیر، قابل محاسبه هموار حرکت نمود که ممکن است همکاری لازم برای تعدیل در سازمان‌ صورت نپذیرد ـ سازمان انعطاف‌پذیر نباشد.

6 ـ عدم توفیق در جلب حمایت و الزام یا تفسیر در اعتقاد مدیریت ارشد سازمان کسب و کار به نوآوری و ابتکارات فردی در بدنه سازمان. این موضوع اغلب ناشی از عدم توفیق یا عدم توانایی در بکار گماردن نیروهای متخصص و شایسته است به عبارت دیگر هر فرد در سازمان در جایگاه خودکار نمی‌کند. بکارگیری مدیریت موفق و متخصص از ابتدای شروع هر سازمان در ارتقای نوآوری سازمان مؤثر خواهد بود.

7ـ درک ناقص از نیازمندیهای زمان در تنظیم و راه‌اندازی: یک فعالیت تجارت الکترونیک می‌بایست زمان و پول مورد نیاز را در نظر داشته باشد. عدم توفیق در درک زمان‌بندی و برنامه‌ریزی‌ها می‌تواند منجر به تخمین هزینه اضافی بر کسب و کار گردد. طراحی پروژه اصلی، مدیریت مسیر بحرانی، تحلیل زمانی PERT ممکن است این عدم توفیق را تخفیف دهد. قابلیت سود در کسب و کار ممکن است جهت دستیابی به سهم بازار، صبر و گذشت زمان را الزام نماید.

8 ـ عدم توفیق در پیگیری یک طرح:

پیگیری ضعیف بعد از برنامه‌ریزی اولیه، پیشرفت ناکافی کار، برخلاف آنچه که در طرح آورده شده، می‌تواند منجر به بروز مشکلاتی گردد.

شایستگی و برازندگی تولید در تجارت الکترونیک:

برخی خدمات/تولیدات ویژه برای فروش آن لاین مناسب هستند و برخی دیگر برای فروش غیر آنلاین. عمده کمپانی‌های کاملاً مجازی- نمونه‌های این نوع شرکت‌ها، مواردی نظیر Paybal , ebay , googel است- از طریق تولیدات دیجیتالی نظیر ذخیره، بازیابی و تعدیل اطلاعات، موسیقی، فیلم، آموزش، ارتباطات نرم‌افزار، کسب و معاملات مالی بازارهای مجازی می‌توانند برخی تولیدات و خدمات غیر دیجیتالی خود را با موفقیت به فروش رسانند. یک چنین تولیداتی به طور معمول ارزش نسبتا بالایی دارند که معمولا شامل CD ها، DVD ها و کتاب‌های با ارزش هنری، علمی و فرهنگی میشوند.  Amazon.com، در واقع یکی از معدود شرکت‌های dot.com بادوام و پایدار است که مدت مدیدی روی این زمینه فعالیت‌‌های خود را متمرکز نموده است.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد برخی از تولیدات قطعات یدکی ـ فراتر از نیاز و مصرف آنی هم برای نمونه‌های مصرف خانگی نظیر ماشین شستشو و برای تجهیزات صنعتی نظیر پمپ‌های مکش نیز نمونه‌هایی خوبی برای فروش آنلاین هستند.

یکی از دلایل موفقیت در این‌باره می‌تواند تهیه و تدارک اطلاعات دقیق همچون ارایه شماره سریال نسخه تولید مورد نیاز سال تولید، میزان استقبال و به هنگام ارایه به مشتری باشد.

موفقیت برخی تولیدات در فروش با مؤلفه‌های حسی همچون رنگ ارتباط بسیار نزدیکی دارد در ‌این‌باره Tesco.com موقعیت خوبی در انگلستان توانسته است کسب کند.

جمع بندی و نتیجه گیری:

    آنچه مسلم است اینکه استفاده از تجارت الکترونیک‌، یک فرصت تجاری برای ایجاد رشد اقتصادی در سطح کلان و توسعه اقتصاد بخشی بویژه در حوزه خدمات تخصصی را فراهم می‌آورد. از سوی دیگر بدلیل حضور گسترده و اجتناب‌ناپذیر دولت در بسیاری از مناسبات اقتصادی و تجاری (بویژه در سطوح بین‌المللی) نیاز به تطبیق سازمان‌های دولتی با عملیات تجارت الکترونیک (ایجاد دولت الکترونیک) بسیار محسوس می‌باشد و گرنه رشد سریع تجارت الکترونیک در سایه دولتی که برآیندهای ارتباطی درون سازمانی در آن هنوز حالت سنتی (کاغذی!) دارند، چندان خوشبینانه به ‌نظر نمی‌رسد. در این راستا، تدوین و اجرای سیاستهای کلان در قالب برنامه‌های توسعه، برای ایجاد "جامعة اطلاعاتی" یکپارچه با جامعة جهانی، می‌تواند بسیار امید بخش باشد. این امر به رشد ابزارهای آموزشی و در نهایت به رشد فرصتهای بالقوه کمک می‌کند. و سرانجام آزادسازی اقتصادی و سیاسی می‌تواند به تسریع روندهای فوق کمک کند. هرچند که آزادسازی در اقتصاد و سیاست، خود از رشد و توسعة ارتباطات و تجارت الکترونیک تأثیر عمده می‌گیرد و در حقیقت این تأثیرگذاری دوطرفه است.

در مجموع می توان گفت که تجارت الکترونیک دارای مزایا و نقاط قوتی است از جمله موارد ذیل:

- امکان بازاریابی وسیع‌تر بر اساس امکان مبادله اطلاعاتی سریع با بازارهای جهانی در سطحی کاراتر

- کاهش هزینه‌های مبادلاتی بر اساس حذف بسیاری از واسطه‌های تجاری و صرفه‌جویی در زمان مبادلات

- کاهش هزینه‌های ناشی از اشتباهات انسانی و ایجاد امکانات بهتر برای مدیریت بنگاه

- امکان استفاده بهتر از مقیاس تولید بالا برای کاهش سرانه هزینه‌های سربار و هزینه‌های ثابت بر اساس تقاضای بالا برای کالا و خدمات تولیدی

- افزایش سرمایه‌گذاری و اشتغال در بخش‌های تحت پوشش تجارت الکترونیک بویژه در بخش‌های خدماتی

- افزایش فروش، درآمد و بهبود تراز تجاری کشور و در نهایت افزایش سطح رفاهی بویژه در بخش‌های تحت پوشش تجارت الکترونیک

- امکان حضور و رقابت واحدهای تجاری کوچک در بازارهای جهانی بشرط تعریف دقیق و تخصصی از نوع فعالیت

که با در نظر داشتن عوامل موثر بر موفقیت تجارت الکترونیک از یک سو و مشکلات و مسایل مترتب بر آن از سوی دیگر می توان به یک نگاه استراتژیک در حوزه مذکور دست یافت

فهرست منابع:                                                                                                                    

Clinton W. J., A. Gore (1997),A Framework for Global Electronic Commerce, July 1, ,

www.iitf.nist.gov/eleccomm/ecom.htm

e-Business Watch (2004), The European e-Business Report: A portrait of e-business in 10                    sectors of the EU economy, European Commission, Enterprise Directorate General.

Gregorio D.D. and Kassicieh S.K. (2005), "Drivers of E-Business Activity in Developed and Emerging Markets", IEEE Transactions on Engineering Management, vol. 52, 2, pp. 155-166.

Hillman. R. J., (1999),"Securities Fraud: The Internet Poses Challenges to Regulators and

Investors,"US General Accounting Office Report GAO/T-GGD-99-34, March 22,

, www.gao.gov/AIndexFY99/abstracts/gg99034t.htm

Morgan J. P., A. Gidari,(2004) Survey of State Electronic and Digital Signature Legislative Initiatives, www.ilpf.org/digsig/disrep.htm

Peha J. M. (1999),"Making Electronic Transactions Auditable and Private," Proceedings of the Internet Society's INET-99, June, www.ece.cmu.edu/~peha/commerce.html

UNCTAD (2005), Information Economy Report 2005: E-Commerce and Development, United Nations, Geneva and New York

دیدنی های مغز آلبرت انشتین!

مغز آلبرت انشتین همواره یکی از موضوعات جالب برای تحقیق و مطالعه دانشمندان بوده است. زیرا وی یکی از سرشناسترین نوابغ قرن بیستم شناخته می شود.

7 ساعت پس از مرگ آلبرت در سال 1955 مغز آلبرت بدون اجازه از خانواده اش توسط Thomas Stoltz Harvey بیرون آورده شد."هاروی" مغز آلبرت را به خانه اش برد و آنرا داخل یک ظرف شیشه ای دهان گشاد نگهداری کرد، هر چند او بعد بدلیل انجام این کار از محل کارش که مخصوص تشریح اجساد بود اخراج شد.

چند سال بعد،"هاروی" از Hans پسر بزرگ آلبرت برای مطالعه و بررسی مغز پدرش اجازه گرفت و تکه‌هائی از مغز آلبرت را برای دانشمندان مختلف در سرتاسر دنیا فرستاد. یکی از این دانشمندان به نام Marian Diamond بود که در دانشگاه UC Berkeley  بود. او با مطالعه قسمتی از مغز آلبرت متوجه شد که در مغز او در مقایسه با یک شخص نرمال، بطور قابل توجهی سلولهای گلیال که مسئول ترکیب کردن و مرتب کردن اطلاعات هست وجود دارد.

در مطالعه دیگر پروفسور ساندرا ویتسون فهمید که مغز آلبرت دارای کمبود یک چین خاصی از مغزش است که شکاف Sylvian نامیده می‌شود. ویتلسون مشاهده کرد که این استخوان بندی غیر معمول اجازه می‌دهد به اعصابها در مغز آلبرت که بهتر با دیگران رابطه برقرار کند. نتایج مطالعه دیگری نشان می‌داد که در مغز آلبرت بزرگی آویختگی جداری زیرین که اغلب درگیر توانائی‌های ریاضیات هست، بیشتر از انسانهای معمولی بود.

عجیب ترین قوانین جهان!!!

1. جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

2. تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.

4. مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

5. در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.

6. در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.

7. در تایلند همه در سینما مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام کنند.

8. در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

9. در تایلند انداختن آدامس جویده شده 500 دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن ازخانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.

10. در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

11. در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.

12. در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلیت سریال ممنوع بود.

13. تا سال 1984، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب کنند.

14. در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

15. اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.

16. صدها سال پیش هر فردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام می شد.

17. در طول جنگ جهانی اول هر سربازی که به همجنس بازی متهم می شد، اعدام می شد.

18. در زمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید برای زنان به علت تحریک آمیز بودن آن برای مردان ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند پنجره خانه ها را با رنگ سیاه بپوشانند تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند.

19. در لینوئیس آمریکا دادن سیگار روشن به حیوانات ممنوع است.

20. در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوع است.

21. در انگلستان، سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود متعلق به پادشاه اشت و دم آن متعلق به ملکه.

22. در فرانسه صدا زدن خوک با نام ناپلئون ممنوع است.

23. در ویکتوریای استرالیا پوشیدن شلوارک های صورتی تحریک آمیز در غروب های شنبه ممنوع است.

24. در ویکتوریای استرالیا، تنها متخصصان برق اجازه تعویض لامپ برق را دارند.

25. در انگلستان چسباندن برعکس تمبر حاوی عکس ملکه، نشانگر خیانت و پیمان شکنی با سلطنت است.

26. در ورمونت، زنان تنها با اجازه کتبی همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعی را دارند.

27. در واشنگتن، وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است.

28. در سوئیس داشتن یک پناهگاه برای شهروند الزامی است.

29. در اوهایو آمریکا, ماهیگیری در زمان مستی ممنوع است.

30. در بخش اروکای ایالت نوادا، بوسیدن زنان توسط مردان سبیلو ممنوع است.

31. در روآتای ایتالیا، عبور افراد غیر مسیحی از 20 متری کلیسا ممنوع است. اما عبور بزرگراهی از فاصله 15 متری کلیسای آن منطقه موجب دردسر پلیس شده بود، زیرا امکان توقف خودرو ها در آن منطقه بزرگراه برای چک کردن مسیحی بودن یا نبودن شان وجود نداشت.

32. در میامی آمریکا، تقلید کردن رفتار جانواران ممنوع است. 

دانستنی جالب از کشورها ی مختلف

در حالیکه متوسط عمر زنان بوتسوانایی (کشوری در جنوب آفریقا) بیشتر از 39 سال نیست و در روسیه سالانه بیش از 12 هزار زن در نتیجه خشونت های خانوادگی جان خود را از دست می دهند. متوسط عمر زنان ژاپنی 84 سال است؛ در حالیکه متوسط عمر زنان بوتسوانایی (کشوری در جنوب آفریقا) بیشتر از 39 سال نیست.

در روسیه سالانه بیش از 12 هزار زن در نتیجه خشونت های خانوادگی جان خود را از دست می دهند.

نیمی از شهروندان 15 ساله انگلیسی تجربه مصرف مواد مخدر را کسب کرده و یک چهارم جمعیت 15 ساله این کشور نیز سیگار مصرف می کند.

یک سوم کسانی که دچار چاقی مفرط هستند در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.

در بین کشورهای توسعه یافته بیشترین آمار در مقوله بارداری زودهنگام به آمریکا و انگلستان اختصاص دارد.

آمار زنان گمشده چینی به 44 میلیون نفر می رسد.

تعداد زنان آرایشگر برزیلی از تعداد سربازان این کشور بیشتر است.

81 درصد اعدام های صورت گرفته در سال 2002 در سه کشور جهان به وقوع پیوسته.

اطلاعاتی که سوپرمارکت های انگلیسی درباره مشتری های خود جمع آوری می کنند، بیشتر از اطلاعاتی است که حکومت این کشور درباره شهروندانش دارد.

در اتحادیه اروپا روزانه هر راس گاو به میزان 5/2 دلار مورد حمایت مالی قرار می گیرد، اما 75 درصد جمعیت قاره آفریقا با پولی بسیار کمتر از این رقم به زندگی روزانه خود ادامه می دهند.

در بیش از 70 کشور جهان روابط همجنسگرایان ممنوع اعلام شده و در نه کشور دیگر نیز برای این کار مجازات مرگ را در نظر گرفته اند.

یک پنجم جمعیت دنیا با درآمد روزانه کمتر از یک دلار به حیات خود ادامه می دهند.

13 میلیون و دویست هزار آمریکایی در طول یک سال مورد جراحی زیبایی قرار گرفته اند.

در اثر انفجار مین های زمینی، هر ساعت یک انسان جان خود را از دست می دهد و یک نفر دیگر نیز دچار معلولیت می شود.

در هندوستان 44 میلیون کودک به عنوان کارگر مورد استفاده قرار می گیرند.

در کشوهای صنعتی روزانه 6تا7 کیلوگرم مواد افزودنی وارد بدن انسان ها می شود.

پردرآمدترین ورزشکار جهان، "تایگر وودز" گلف باز، در طول سال 78میلیون دلار و به عبارت دیگر در هر ثانیه 148 دلار درآمد کسب می کند.

در آمریکا هفت میلیون زن و یک میلیون مرد نظم غذایی خود را از دست داده اند.

در واشینگتن برای فعال نگه داشتن نمایندگان، 67 هزار نفر و به ازای هر نماینده کنگره 125 نفر مشغول فعالیت هستند.

تصادف وسایل نقلیه موتوری در هر دقیقه باعث مرگ دو نفر می شود.

از سال 1977 به این سو در کلینیک های کورتاژ آمریکا 80 هزار مورد اعمال خشونت و تجاوز به زنان گزارش شده است.

تعداد کسانی که طاق های طلایی "مک دونالد" را می شناسند، بیشتر از افرادی است که با تاج خار مسیحیت آشنایی دارند.

در کنیا یک سوم درآمد هر خانواده صرف رشوه دادن می شود.

رقم معاملات غیرقانونی مواد مخدر در جهان به 400 میلیارد دلار می رسد.

یک سوم آمریکایی ها سفر موجودات فضایی به زمین را باور می کنند.

در بیش از 150 کشور جهان اعمال شکنجه صورت می گیرد.

هر روز یک هفتم جمعیت جهان یعنی 800 میلیون نفر گرسنه می مانند.

احتمال زندانی شدن مردان سیاه پوست آمریکایی 33 درصد می باشد.

یک سوم جهان در شرایط جنگی به سر می برد.

احتمال دارد ذخایر نفتی جهان در سال 2040 به پایان برسد.

82 درصد سیگاری های جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.

70 درصد مردم جهان غیر از زبان رایج در کشورشان هیچ زبان دیگری را نشنیده اند.

یک چهارم درگیری های مسلحانه برای دست یابی به منابع طبیعی صورت می گیرد.

در قاره آفریقا 30 میلیون نفر به ایدز مبتلا شده اند.

هر سال ده زبان به جمع زبان های مرده دنیا می پیوندد.

تعداد افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند، بیشتر از تعداد کسانی است که ضمن درگیری ها کشته می شوند.

در آمریکا هر هفته به طور متوسط 88 دانش آموز به شکل مسلح وارد کلاس درس می شوند.

در جهان حداقل 300 هزار نفر زندانی عقیدتی وجود دارد.

هر سال دو میلیون دختر جوان و زن ختنه می شوند.

در نبردهای مسلحانه سراسر جهان 300 هزار سرباز کودک در حال جنگیدن هستند.

در انتخابات سال 2001 انگلستان 26 میلیون نفر شرکت کردند، در حالیکه همان سال و در جریان نخستین دور انتخاب Pop Idol انگلستان 32 میلیون انگلیسی رای دادند.

ارزش مالی بازار فروش فیلم های پورنوگرافی در آمریکا ده میلیارد دلار برآورد می شود.

هزینه تسلیحاتی آمریکا 33 برابر بیشتر از هفت دولتی است که کاخ سفید آنها را با لقب "دولت های قلدر" معرفی می کند.

در دنیا 27 میلیون برده وجود دارد.

آمریکایی ها در هر ساعت 5/2 میلیون عدد بطری پلاستیکی را به جمع زباله ها اضافه می کنند. یعنی در عرض سه هفته می توان با روی هم گذاشتن این بطری ها با خطی پلاستیکی کره زمین را به کره ماه متصل کرد.

هر انگلیسی روزانه به طور متوسط 300 بار در محوطه تحت پوشش دوربین های مدار بسته قرار می گیرد.

120 هزار زن و دختر جوان هر سال به خریدارانی در اروپای غربی فروخته می شوند.

هر عدد میوه کیوی که بوسیله هواپیما از زلاند نو به انگلستان حمل می شود، پنج برابر وزن خود گاز گلخانه ای به جو زمین اضافه می کند.

بدهی آمریکا به سازمان ملل متحد از مرز یک میلیارد دلار گذشته است.

احتمال بروز مشکلات روانی در فرزندان خانواده های فقیر، سه برابر بیشتر از احتمال بروز همین مشکلات در کودکان خانواده های مرفه می باشد.

رنگین کمان چرا به صورت "کمان" دیده می شود ؟

________________________________________

اولین کسی که به طور جدی در باره این مسئله مطالعه کرد رنه دکارت بود . قبل از دکارت کسانی مانند قطب الدین شیرازی یا تیودوریک در این باره تحقیق کرده بودند. دکارت با توجه به قوانین شکست همزمان ولی به طور جداگانه از اسنل ( بنیان گذار اصلی قوانین شکست و بازتاب ) به شرح رنگین کمان پرداخت و در سال 1637 نتایج خود را منتشر کرد.

 

قطـره هـای آب در حـال سـقوط کروی شکل اند ، پس به سراغ نحوه برهــم کنـش یـک پرتـو نـور سـفید ، بـا یـک کـره شـفاف مـی رویـم . اگر کمـی بـــا چگونگی شکل گیری رنگین کمان آشنا باشید می دانیــد کـه رنگین کمان اصلی را مجموعه پرتوهایی که در مرز قطرهوا، دوبار شکسته و یک بــار بـاز تـابیده انـد، مـی سـازند و چـون ضریب شکست آب برای رنگهای مختلف متفاوت است، نور سفید در ضمن این شکســت هـا بـه اجـزای رنـگی اش تجزیـه میشود، اما نور خورشید پیوسته است و در تمــام نقـاط رو بـه نور قطره با آن برخورد می کند که شرایط بازتاب و شکســت در هر یک از این نقاط ، متفاوت است.

 

مثلا پرتو نوری که راستای آن از مرکز قطره می گذرد، بدون شکست وارد آن شده و در سوی دیگر باز تابیده مــی شـود و روی همان مسیر ورودی بــه بـیرون بـر مـی گردد. بـه عبـارت دیگر پرتو به وسیله قطره 180 درجه تغییر جهت می دهــد، در مقابل اگر پرتو نور مماس بر قطره به آن بتابد، می توانید ببینید که هنگام ورود به بیشـترین مـیزان ممکـن مـی شـکند و پرتـو خروجی با پرتو خروجــی بـا پرتـو ورودی زاویـه حـدود 165 درجه می سازد، بررسی بیشتر نشان می دهد که در بین این دو وضعیت حدی ، زاویه انحـراف زاویـه بیـن پرتـو خروجـی و ورودی از 180 درجه کاهش می یابد بــه مقـدار کمینـه 138 درجه می رسد و سپس دوباره تا 165 درجه بالا مــی رود، امـا چون در اطراف مقدار کمینه، تغیـیر زاویـه کـم اسـت، بخـش بزرگی از نور فـرودی ، در حـول و حـوش ایـن زاویـه 138 درجه از قطره خارج می شود. به عبــارت دیـگر ، شـدت نـور خروجی در تمام زوایا یکسان نیست و بیشتر نـور رنگینـی کـه از قطره بیرون می رود، با جهت تابش خورشید، زاویه حــدود 138 درجه یا معادل آن 42 درجه می سازد. البته ایــن زاویـه، بستگی به رنگ پرتو دارد و بین 40 تا 42 درجه برای رنگهای قرمز تا بنفش متفاوت اس

ت. بنابراین می توان تصور کـرد کـه تنها در زوایای حــدود 42 درجـه ، پرتوهـای رنـگی بـه طـور مؤثر از قطره خارج می شوند.

 

حالا تصور شکل رنگین کمــان، کـار سـاده ای اسـت، فـرض کنید در بعد از ظــهر ، خورشـید در حـال تـابش و فضـا پـر از قطره های کروی آب است و شما هم پشت به خورشــید و رو به شرق ایستاده اید، در این وضعیت نور رنــگی کـه بـه چشـم شما می رسد، مجموعه نورهای خـارج شـده از تمـام قطراتـی است که خط واصل چشم شما و آنها با راستای نور خورشید، زاویه بین 40 و 42 درجه می سازد.

 

مکان هندسی این قطره ها مخروطی بــه رأس چشـم شماسـت که نیم زاویه رأس آن حدود 42 درجه است. چیزی که شما از رأس این مخروطی می بینید مقطع آن است، یعنی یک نوار دایره ای به پهنای زاویه ای بین 40 و 42 درجه که رنگهای قرمز تا بنفش را در خــود جـای داده اسـت، البتـه

 

سطح افق، این دایره را قطع می کند و چون قطـرات آب تنـها در هـوا حضـور دارنـد، شـما تنـها کمـانی از یـــک دایــره را میبینید. این کمان، وقتی پرتو خورشید موازی با افـق اسـت، یعنی هنگام غروب به بیشینه خــود مــی رسـد و بـه نیـم دایـره تبدیل می شود. البته در آســمان و مثـلا از درون هـواپیمـا در شرایط مساعد می تـوان رنگیـن کمـان دایـره ای را هـم دیـد.

 

آنطرف رنگین کمان کجاست؟

 

وقتی در طول بارندگی فقط یک رنگین کمان می بینیم در واقع چند رنگین کمان وجود دارد؟ پاسخ این سؤال آنطور که فکر می کنید ساده نیست! وقتی نور وارد یک قطره آب می شود، در داخل قطره بازتاب کرده، و آنچه به چشم ما باز می تابد رنگین کمان را تشکیل می دهد. هر قطره باران، نوری را که واردش می شود در تمام جهات ممکن بازتابانده و می شکند. اولین بار که نور با قطره برخورد می کند، یک پرتو کسری از آن نور بازتاب می کند و و بقیة آن در طول قطره حرکت می کنند تا به پشت قطره از سمت داخل برخورد کنند. دوباره، مقداری از نور شکت خورده و مقداری بازتاب می کند. در هر برخورد با سطح سطح داخلی قطره، مقداری از نور باز می تابد و در قطره می ماند، و باقیماندة آن خارج می شود. بنابراین پرتو های نور می توانند بعد از یک، دو، سه بازتاب داخلی یا بیشتر از قطره خارج شوند.

 

وقتی شما دو رنگین کمان می بینید، اولین یا اصلی ترین کمان در زاویة 42 درجه، با نور قرمز در بیرون و نور بنفش در داخل به طور واضح دیده می شود. کماان دوم همیشه کم رنگ تر بوده و بواسطة بازتاب دوم با رنگهای معکوس (بنفش در بیرون و قرمز در درون) در زاویة 51 تشکیل می شود. اسحاق نیوتن یک معادله ریاضی بر حسب اندازه زاویة رنگین کمانها بعد از بازتاب N اُمِ داخل قطره بدست آورد. او معتقد بود که در بازتاب سوم نور کافی وجود ندارد که در واقع شخص آنرا ببیند، از اینرو هرگز مسئله را برای 3=N حل نکرد. ادموند هالی، بعد از نامگذاری ستارة دنباله دار هالی، محاسبات را بر دوش گرفت و کشف کرد که سومین رنگین کمان در زاویة 40 درجه و 20 ثانیه تشکیل می شود، و شگفت زده شد. این رنگین کمان نبایستی در مقابل خورشید تشکیل شود بلکه دور تا دور خورشید تشکیل می شود! دو هزار سال بود که بشر به اشتباه در طرف دیگر آسمان در جستجوی این کمان بود

عجائب هفتگانه

عجایب هفتگانه جهان، شگفت ترین و بزرگترین آثار هنری معماری دوران باستان به شمار می آیند که فعلاً تنها یکی از این عجایب معماری وجود دارد و متباقی در مرور زمان از بین رفتند نخستین کسی که در باره این شهکار های معماری تحقیق و کتابی نوشت یک فنیقیایی یونانی‌الاصل به نام آنتیپاتروس سویدنی است که در قرن دوم پیش از میلاد می زیست. کتاب او بهر حال نه دارای دیدگاه فلسفی بوده و نی یک کتاب هنری محسوب میشود، بلکه راهنمای ساده ای برای سفر در عهد باستان بوده است.

 

اگر خود به راستی به این سفر ها رفته باشد و سخن دیگران را بازگو نکرده باشد، بیشتر راههای تجارتی معروف آن زمان را دنبال میکرده . او فقط یکی از عجایب هفتگانه را در یونان یافت پیکره زئیوس اثر فیدیاس ، او در آسیای صغیر معبد آرتمیس را ، در افسوس آرامگاه شاه موسولوس پادشاه هالیکارناس را ،در جزیره رودس مجسمه غول پیکر که به مجسمه هلیوس معروف بود ، در افریقا فانوس دریائی اسکندریه و هرام مصر و بلاخره در آسیا دور باغهای معلق بابل دیده است .

 

آنتیپاتروس در نوشتارش به ساختمانهای معروفی که در نزدیک اش بودند و یا به اصطلاح جلوی خانه اش واقع بودند مثلاً ساختمان اکروپولیس در آتن اشاره ای نکرده ، زیرا کتاب او به عنوان راهنمای سفر برای یونانیان که قصد سفر و یا برای قشر تحصیلکرده بود .

 

وی همچنین تنها آن عجایبی را در کتاب خود ثبت کرد که در آن دوران دیده می شدند . مثلاً برج بابل، که بدون تردید یکی از عجایب آن زمان بود که دوران زندگی آنتیپاتروس در هم فرو ریخته و لذا جز مناظر دیدنی شمرده نمی شد و او نمی خواست ویرانه ها را به مردمان عصر خویش ارائه کند . چون یونانی ها عاشق هنر و زیبائی بودند و خرابه را قابل تحسین و عجیب انگیز نمی دانستد .

 

نکته دیگر در مورد این آثار انتخاب عدد هفت برای تعداد آنهاست. دلیل این امر هم مقدس بودن این عدد است. عدد هفت چه در گذشته و چه در حال، برای انسان محترم و مقدس بوده بطوریکه تقریباً در هر گونه تقسیم بندی به این عدد توجه شده‌است. مانند هفت روز هفته، هفت هنر، هفت خدای یونان باستان و...

 

تهیه فهرست کامل عجایب هفت گانه در اصل حدود سده دوم پیش از میلاد کامل شده‌است و اولین اشاره به تهیه این مجموعه مکتوب در کتاب تاریخ هرودوت آمده‌است که به سده ? پیش از میلاد مربوط برمی‌گردد.

 

چندین دهه بعد از آن، تاریخ نگاران یونانی درباره بزرگ‌ترین بناهای تاریخی دوران خود شروع به نوشتن کردند. از جمله کالیماکوس (Callimachus) - که در ??? تا ??? قبل از میلاد می‌زیست - سر کتابدار کتابخانه اسکندریه، "مجموعه‌ای از عجایب جهان" را تهیه کرد. امروز، تمام چیزی که درباره این مجموعه می‌دانیم، همین عنوان آن است و بس، به این دلیل که این کتاب نیز در آتش‌سوزی بزرگ کتابخانه اسکندریه از بین رفت.

 

فهرست نهایی عجایب هفت گانه در قرون وسطا تکمیل شد. این فهرست شامل چشم گیرترین بناهای تاریخی جهان باستان بود که از بعضی، شواهد بسیار اندکی در دست بود و تعدادی نیز اصلاً باقی نمانده بودند. آثار کنده کاری هنرمند هلندی مارتن ون هیمسکرک (Marten Van Heemskerck) و کتاب تاریخ معماری یوهان فیشر ارلاخ (Johann Fischer von Erlach) از قدیمی‌ترین منابعی هستند که در آن به این فهرست عجایب هفت گانه اشاره شده‌است.

 

شواهد باستان‌شناسی از بسیاری از اسرار تاریخی که قرنها عجایب هفت گانه را احاطه کرده بودند، پرده برداشته‌است. عجایب هفت گانه برای سازندگانشان نمادهایی از مذهب، اسطوره شناسی، هنر، قدرت و علم بودند و برای ما، آنها شواهدی از توانایی انسان هستند.

 

از زمانهای بسیار قدیم تا کنون، فهرست‌های متعدد و متفاوتی از عجایب هفتگانه به نگارش درآمده ‌است. فهرست اروپا-محور مذکور بدین قرار است:

 

1- هرم بزرگ جیره (The Pyramids at Giza)

 

هرم بزرگ جیره که نزدیک قاهره دیده میشود یکی از جمله عجایب هفتگانه است که تا این زمان وجود دارد و گذشت دوران و حوادث نتوانسته است خللی در ارکانش ایجاد کند. سطح قاعده هرم جیره مربعی است که هر ضلع آن 233 متر است و این اثر معماری حیرت انگیز متکی به سطحی است که مساحتش بالغ بر 54 هزار متر مربع می باشد . بر اثر عوامل جوی تاکنون 12 متر از ارتفاعش کاسته شده است حجم این توده بزرگ و عظیم سابقاً دو ملیون و هفتصد هزار متر مکعب که شامل وزنی معادل هشت ملیون تن بود، این مقدار سنگ ثابت میکند که در مشرق رود نیل کوه هایی وجود داشته که تخته سنگهای آن را به این نقطعه حمل کرده و بر روی هم قرار داده اند . بنای عظیم روی قاعده سنگی هرم بسیار دقیق است به طوریکه معماران امروز حیرانند که در آن زمان با چه وسایلی به این دقت بدون کوچک ترین اشتباهی اندازه گیری و دیزاین شدهاست . راهروی ورودی هرم مختصر خمیده گی دارد که مستقیم به طرف شمال میرود، اگر یک خط فرضی از منتها الیه راهرو ادامه یابد با چند درجه اختلاف پائین تر به قطب منتهی میشود و این اختلاف به علت محور زمین است که در طول این مدت پیدا شده است . هرم مصر مقابر فراعنه می باشد .

 

2- باغ های معلق بابل (The Hanging Gardens of Babylon)

 

در زمان قدیم در بابل پادشاهی بود بنام نینوس که با سمیرامیس ازدواج کرده بود . سمیرامیس از زندگی در بابل خسته شده و بابل برای او ملال نگیز گشته بود . شوهرش برای رفع اندوه او با قدرت مطلقه ای که داشت دستور ساختن بنایی را داد که در کرانه رود فرات بنا گردید. باغهای معلقه میان خالی بود به طوری که تحمل وزن ساکنین ان را داشت و خراب نمیشد . برای آنکه به ارزش چنین بنایی پی ببریم باید توجه کرد که در آن زمان هیچ کس از طرز ساختن سقفهای ضربی اطلاعی نداشت . این خود یکی از عجایب ساختمان باغهای معلق گردید . تنها راهی که برای معماران موجود بوده ساختن ستونهای سنگی بود که قدرت تحمل بنا را داشته باشند در بنای این ستونها از تخته سنگهای سنگین و چهارگوش که هر ضلع آن پنج متر بود استفاده میکردند . در حقیقت باغهای معلق بابل بر فراز جنگلی از ستونهای مرتفع و سنگی قرار گرفته بود . مسله دیگری که در باغهای معلق بابل فوق العاده به نظر میرسید چگونگی نفوذ ناپذیر بودن تپه ها بود که بر روی هم قرار داشتند معلوم نیست چه وسیله ای به کار می بردند که آب باران و برف از هر یک از باغها به پائین نفوذ نکند . برای آبیاری طریقه ای بکار میبرند که آب رود فرات

مستقیماً به مرتفع ترین قسمت باغ جریان داشت تا بتوانند درختان و گلها را آبیاری کنند . باغهای معلق بر همه شهر مسلط بود چشم انداز زیبای داشته و از فراز آن منظر رود فرات ، شهر،سربازان و جاده ها پیدا بودند و عبور و مرور قافله که بین شرق و غرب در تردد و حمل کالای تجارتی بودند به خوبی دیده میشد،اما متاسفانه از این شهکار معماری چیزی باقی نمانده است .

 

3- نیایشگاه آرتمیس (The Temple of Artemis)

 

معبد دیانا یا نیایشگاه آرتمیس (الهه شکار و ماه) در یونان واقع شده بود . ابتدا بارگاه این الهه بسیار نکبت بار بود . این بارگاه عبارت از پیکره ای بود که داخل درخت مجوفی جای داشت ولی در قرن 6 قیل از میلاد تصمیم گرفتند معبد بسیار با شکوهی برای ااهه بنا کنند . برای ساختن این معبد محل دقیقی لازم بود تا از زلزله های دائمی که در این منطقه روی میداد در امان باشد و به همین دلیل تصمیم گرفتند روی زمینی باطلاقی و نرم دست به عبارت بنا بزنند .

 

نخست مقداری زیادی ذغال و چوب و بوجی های پوستی در آن باطلاق ریختند تا قابلیت تحمل بنا را پیدا کند . برای مصالح ساختمانی آن ، سنگ مرمر را در نظر گرفتند. این معبد در فضایی به طول یکصدو بیست و هفت متر و عرض 73 متر ساخته شد . ساختمان این محصور به 127 ستون بود که به سبک معماری یونانیف در دو طبقه بالا رفته بود .ارتفاع این ستونها هر یک 19 متر متر که روی سرستونها تخته سنگهای مرمر چهار گوش افکنده بودند که بام معبد را تشکیل میداد. ساختمان این معبد به سال 400 قبل از میلاد پایان یافت ، ولی نیم قرن بعد یعنی در سال 446 قبل از میلاد بر اثر آتش سوزی مهیبی از بین رفت و نابود شد . شاید به نظر عجیب آید که آتش چگونه توانسته است توده های حجیم و وزین سنگ مرمر را از بین ببرد، اما حقیقت امر این بود که سنگ مرمر ستون بندی داخلی معبد بود و تیغه های چوبی که اطاقها و راهرو ها را از هم جدا میساخت بکلی طعمه حریق شدو بر اثر حرارت حاصله از سوختن چوبها ف سنگهای مرمر اسید کربنیک خود را از دست داده و به صورت سنگهای آهکی معمولی درآمدند و از سنگهای مرمر جز آهک چیزی باقی نماند .

 

واقع شوم آتش سوزی عمدی بود و مردی جاه طلب به نام استورات چون توفیقی در بدست آوردن شهرت نیافته بود خواست از این طریق شهرتی بدست آورد و معبد دیان را طعمه حریق کرد . معبد را دو باره بنا کردند ولی به سال 362 میلادی که (گت ها) بر آسیا صغیر تسلط یافتند معبد دیان را برای دومین بار تخریب کردند . کم کم در طول زمان سنگها و سایر مصالح و تزئینات اش را ربودند و بطوری که امروزه کمترین اثری از معبد دیان برجای نمانده است .

 

4- تندیس زئوس (The Statue of Zeus)

 

صبق اساطیر یونان باستان جایکاه زئوس در تسالی بر فراز امپ بود . زئوس آنچنان قدرتی داشت که با مختصر اخمی کوهی را متزلزل میکرد به همین جهت است که فئیدیاس مجسمه ساز مشهورف مجسمه خدای خدایان را با پیشانی ترش و در حالی که چین بر ابرو افکنده است تراشیده.

 

این مجسمه عظیم چهار مین عجایب سبعه دنیای قدیم بود. ارتفاع آن پانزده متربود و نشان میداد که خدا بر تخت نشسته است . تخت الهی از عاج و آبنوس بود که طلا و جواهرات گرانقیمت در آن به کار گرفتهشده بود . زئوس از طلا و عاج تراشیده شده بود اندامش از چوب آبنوس بود که قسمتهای عریانش از عاج نشان داده بودند تا برهنه وانمود شودف و بقیه بدنش با طلا اندود شده بود. تاجی از درخت خار که آن هم طلا خالص بود روی سر داشت . مجسمه کوچک الهه پیروزی را بدست گرفته و عصای سلطنت را در دست چپ داشت . با وجودی که اثری از این مجسمه برجای نمانده است ولی از چند سکه قدیم رومیان که بدست آمده میتوان به عظمت آن پی برد .

 

5- آرامگاه هالیکارناسوس (The Mausoleum at Halicarnassus)

 

در قسمت جنوب غربی آسیا صغیر، شهری بود بنام (هالیکارنارس) که در قرن ششم قبل از میلاد مسیح شاه موزول با همسرش آرتمیس در آن حکومت میکردند. دربار او مرکز هنر و صنعت بود و او به معماران فرمان داد بنایی بسازند که دیدارش خاطر اهرام مصر را در دل زنده کند . بدین معنی علاوه براین که یک شاهکار هنری بوجود آورند مقبره ای هم باشد.

 

بدین ترتیب طرح و پایه پنجمین عجایب دنیا قدیم ریخته شد . این بنای چهار گوش در ساحه 140 متر مربع مساحت ستون بندی شده بود و سقفش هرمی شکل بود که در راس آن گادی پیروزی با چهار اسپ حامل شاه و ملکه بود . این بنا در حدود 40 یا 50 متر ارتفاع داشت و آنرا بنام مقبره موزول یاد میکردند .

 

مقبره موزول پس از حمله بربرها و اعراب هنوز بر جا مانده بود . ولی نجیب زادگان و سواران سن ژان آنرا به ویرانی کشیدن تا سنگهایش را برای ساختن استحکامات و برج ها به کار گیرند، بعداً در طول سالیان متمادی سنگ ها مرمر محوطه ای که بنا روی آن واقع شده بود را سوزاندند و از آن آهک ساختند . هنگامی که مشغول سوزاندن آن سنگها بودند تالار زیر زمین آنرا کشف کردند که راهروی باریکی داشت و به اطاق کوچکی منتهی میشد دراین اطاق تابوت مجللی از سنگ مرمر پیدا کردند.چون وسایل و ابزاری برای باز کردن تابوت سنگی نداشتند این کار را به روز بعد موکول کردند اما شبانگاه دزدانی که از این کشف اطلاع پیدا کرده بودند داخل زیر زمین شده و هرچه در تابوت بود خالی کردند و بردند .

 

امروزه از آن بنای با عظمت و شگفت انگیز به جز مختصر آثاری که ارزش زیادی ندارند چیزی باقی نمانده است .

 

6- مجسمه رودس (The Colossus of Rhodes)

 

در جنوب شهر هالیکارناس جزیره رودس واقع شده که ساکنین اش عموماً کشتی ران و ناخدا بودند به همین دلیل بندر رودس به سرعت رو به ترقی رفت . مردم این جزیره دارای ذوق هنری و مجسمه سازی بودند به گفته یکی از معاصرین در آن جزیره قریب 3 هزار مجسمه معمولی وجود داشته که 100 فقره آن غول پیکر آسیا بود . مشهور ترین آنها مجسمه عظیم و شگرف رب النوع خورشید به نام هلیوس بود که آن را مجسمه رودس مینامند . این مجسمه غول پیکر تقریباً 40 مت ارتفاع داشت طوری ساخته شده بود که از وسط دو پایش کشتی ها عبور و مرور میکردند . ولی متسفانه عمر این مجسمه از 56 سال تجاوز نکرد زیرا در اثر زلزله شدیدی بر زمین افتاد و ویران گردید .

 

میگویند پس از هجوم اعراب و فتح جزیره رودس تکه پاره های این مجسمه را به یک نفر یهودی فروختند که وی برای حمل آن تکه ها 900 شتر کرایه کرد .

 

7- فانوس دریایی اسکندریه (The Lighthouse at Alexandria)

 

هفتمین عجایب جهان در باز هم در مصر بود. برجی که بر فراز آن آتشی بود تا شبها راهنمای ناخدایان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد . این برج در جزیره کوچک فارو بنا شده بود و از همین جاست که کلمه فار به معنای چراغ دریای را در این این نوع ساختمانها که چراغ راهنمایی برای کشتی است بکار میبرند . برج دریایی اسکندریه در زمان سلطنت جانشین اسکندر یعنی بطلمیوس دوم 307 - 247 قبل از میلاد به وسیله معماری به نام سوسترات ساخته شد . آنچه که تاریخ در باره ارتفاع برج ذکر کرده است باور کردنی نیست . یونانی ها میگویند در حدود 272 متر ارتفاع داشته ، ولی اعراب که 10 قرن بعد توانستند قدم به مصر گذارند گفته اند ارتفاع خرابه برج به 16 متر میرسد این برج روی پایه ای چهار گوش که 69 متر ارتفاع آن بوده از دیواری 8 ضلعی و 38 متری بالا رفته است که برج 9 متری دیگر روی آن بنا شده بود که بر فراز برج اخیر فانوس دریایی پرتو افکن بود . این برج تا قرن 12 راهنمایی کشتی ها بود ولی در سال 1375 میلادی بر اثر زلزله شدیدی که در اسکندریه و سایر نقاط اطراف آن روی داد از بین رفت و چیزی هم از خرابه های آن در دست نیست .

ضرب المثلهای آلمانی

 

 

گاهی دروغ همان کاری را میکند که یک چوب کبریت با انبار باروت میکند.

بهتر است دوباره سوال کنی تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی.

زمان دوای خشم است.

در برابر آنکس که عسل روی زبان دارد، از کیف پولت محافظت کن.

روزی که صبر در باغ زندگیت رویید ، به چیدن میو? پیروزی امیدوار باش.

تملق، سمی شیرین است.

به امید شانس نشستن همان و در بستر مرگ خوابیدن همان.

سند پاره میشود ولی قول پاره نمی شود.

کمی لیاقت، جوهر توانایی در موفقیت است.

کسی که در خود آتش ندارد، نمی تواند دیگران را گرم کند.

افتادن در گل و لای ننگ نیست، ننگ آنست که در آنجا بمانی.

بدون دوستان به سر بردن بدتر از داشتن دشمنان است.

یک دروغ تبدیل به راست میشود وقتی که انسان باورش کند.

بهترین توبه ، خودداری از گناه است.

اگر میخواهی قوی باشی ، نقطه ضعف خود را پیدا کن.

بسیاری از افراد در موقعی که برنده میشوند، می بازند و بسیاری دیگر وقتی که می بازند، برنده میشوند.

خالی ترین ظرفها، بلندترین صداها را میدهد.

هرچه قفس تنگتر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود.

مجموعه 800 ضرب المثل فارسی

آب از سر چشمه گله!

کاچی بهتر از هیچی است!

هر چه به هَمِش بزنی گندش زیادتر میشه!

کار از محکم کاری عیب نمی کنه!

دست بی هنر کفچه گدئیست!

اجاره نشین خوش نشینه!

کار خر و خوردن یابو!

دست پشت سر نداره!

کارد، دسته خودشو نمی بره!

هر چه پول بدی آش میخوری!

کار نباشه زرنگه!

دست پیش را گرفته که پس نیفته!

کار، نشد نداره!

چشم کسی آب نخوردن!

آب از دستش نمی چکه!

کاسه داغ تر از آش!

کار هر بز نیست خرمن کوفتن/گاو نر می خواهد و مرد کهن.

هر چه پیش آید خوش آید!

کــاری بــکن بـهر ثــواب/نه سیخ بسوزه نه کباب!

ارزان خری، انبان خری!

کاسه جائی رود که شاه تغار باز آید!

کاسه را کاشی می شکنه، تاوانش را قمی می ده!

هر چه خدا خواست هـمان شد/هر چه دلــم خواست نــه آن شد!

سر گنجشکی خورده!

کاشکی را کاشتند سبز نشد!

دست تنگی بدتر از دلتنگی است!

کاه از خودت نیست کاهدون که از خودته!

آب از آب تکان نمی خوره!

کاشکی ننم زنده می شد این دورانم دیده می شد!

هر چه دختر همسایه چل تر، برای ما بهتر!

کاه بده، کالا بده، دو غاز و نیم بالا بده!

کاه پیش سگ، استخوان پیش خر!

از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم!

کباب پخته نگردد مگر به گردیدن!

دست در کاسه و مشت در پیشانی!

کبکش خروس می خونه!

کجا خوشه؟ اونجا که دل خوشه!

کج میگه اما رج میگه!

کدخدا را ببین، ده را بچاپ!

دست، دست را میشناسه!

کرایه نشین، خوش نشینه!

آب از سرش گذشته!

کرم داران عالم را درم نیست /درم داران عالم را کرم نیست.

هر چه دیر نپاید دلبستگی را نشاید!

کرم درخت از خود درخته!

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!

سرم را می شکنه نخودچی جیبم می کنه!

کسی را در قبر دیگری نمی گذارند!

هر چه رشتم پنبه شد!

کسی که از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نمیشه

دست راست را از چپ نمیشناسه!

کسی که از گرگ می ترسه گوسفند نگه نمی داره!

از اونجا مونده، از اینجا رونده!

کسی که منار می دزده ، اول چاهش را می کنه!

هر چه سر بزرگتر، درد بزرگتر!

کسی که خربزه می خوره، پای لرزش هم میشینه!

دستش به دم گاو بند شده!

کشته از بس که فزونست کفن نتوان کرد!

هر چه عوض داره گله نداره!

سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی /که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی.

کف دستی که مو نداره از کجاش میکنند!

دستش به خر نمیرسه پالان خر را بر میدارد!

آب پاکی روی دستش ریخت!

کفشات جفت، حرفات مفت!

هر چه کنی بخود کنی گر همه نیک و بد کنی!

کفشاش یکی نوحه میخونه، یکی سینه میزنه!

کفگیرش به ته دیگ خورده!

هر چه میگم نره، بازم میگه بدوش!

کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیره راه رفتن خودش هم یادش رفت

هر چه مار از پونه بدش میاد بیشتر در لونه اش سبز میشه

کلاغ سر لونه خودش قارقار نمی کنه!

سرنا را از سر گشادش میزنه!

کلفتی نون را بگیر و نازکی کار را!

هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید!

دستش بدهنش میرسه!

کله اش بوی قرمه سبزی میده!

از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره

دستش در کیسه خلیفه است!

کمال همنشین در من اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستم (سعدی)

هر خری را به یک چوب نمی رونند!

کم بخور همیشه بخور!

کمم گیری کمت گیرم, نمرده ماتمت گیرم

دستش شیره ایست یا دستش چسبناک است!

کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره!

هر دودی از کباب نیست!

دستش را توی حنا گذاشت!

کوه بــه کوه نمی رسه، آدم به آدم می رسه!

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم!

لالائی میدونی چرا خوابت نمیبره!

دست شکسته بکار میره، دل شکسته بکار نمیره!

سری را که درد نمی کند دستمال مبند!

لر اگر ببازار نره بازار میگنده!

هر رفتی، آمدی داره!

دست شکسته وبال گردنه!

لقمان حکیم را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان

از این امامزاده کسی معجز نمی بینه!

لگد به گور حاتم زده!

هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد!

دستش نمک نداره!

لیلی را از چشم مجنون باید دید!

دست کار دل و نمیکنه و دل کار دست و نمیکنه!

ما از خیک دست برداشتیم خیک از ما دست بر نمیداره!

هر سرا زیری یک سر بالائی داره!

مادر را دل سوزد، دایه را دامن!

سزای گرانفروش نخریدنه!

دستش کجه!

مادر زن خرم کرده، توبره بر سرم کرده!

آب را گل آلود می کنه که ماهی بگیره!

مادر مرده را شیون میاموز!

هر سرکه ای از آب، ترش تره!

دست که به چوب بردی گربه دزده حساب کار خودشو میکنه!

مار بد بهتر بود از یار بد!

سری که عشق ندارد کدوی بی بار است./ لبی کـه خنده ندارد شکاف دیـوار است

مار پوست خودشو ول می کنه اما خوی خودشو ول نمیکنه

دست که بسیار شد برکت کم می شود!

مار تا راست نشه به سوراخ نمیره!

از این دم بریده هر چی بگی بر میاد!

مار خورده افعی شده!

هر سگ در خونه صاحابش شیره!

مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه!

مار گیر را آخرش مار می کشه!

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل./پای ما لنگ است و منزل بس دراز

ماست مالی کردن!

آب زیر پوستش افتاده!

ماستی که ترشه از تغارش پیداست!

هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی!

ما صد نفر بودیم تنها، اونها سه نفر بودند همراه!

ما که در جهنم هستیم یک پله پائین تر!

هر کس از هر جا رونده است با ما برادر خونده است!

مال است نه جان است که آسان بتوان داد!

از این ستون به آن ستون فرجه!

مال بد بیخ ریش صاحبش!

هر که بامش بیش برفش بیش!

مال به یک جا میره ایمان به هزار جا!

دستی را که حاکم ببره خون نداره یا دیه نداره!

مالت را خار کن خودت را عزیز کن!

سفره نیفتاده ( نینداخته ) بوی مشک میده!

مال خودت را محکم نگهدار همسایه را دزد نکن!

دستی را که نمیتوان برید باید بوسید!

مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم!

آب که یه جا بمونه، می گنده.

مال دنیا وبال آخرته!

هر که به یـک کار، به همه کار,هر که به همه کار به هیچ کار

مال ما گل مناره، مال مردم زیر تغاره!

پول باد آورده چند و چون نداره!

سفره نیفتاده یک عیب داره ! سفره افتاده هزار عیب!

مال ممسک میراث ظالمه!

از بی کفنی زنده ایم!

مال همه ماله، مال من بیت الماله!

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون ,او بــه مطلب ها رسید و ما هنوز آواره ایم.

سقش سیاه است!

هر که به امید همسایه نشست گرسنه میخوابه!

ماه همیشه زیر ابر پنهان نمیمونه!

دشمن دانا بهتر از دوست نادان

ماه درخشنده چو پنهان شود , شـب پـره بازیگر مـیدان شود!

هر که تنها قاضی رفت خوشحال بر میگرده!

ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است!

ماهی ماهی رو میخوره، ماهی خوار هر دو را!

سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه!

ماهی و ماست؟ عزرائیل میگه بازم تقصیر ماست؟

مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند!

از دست پس میزنه، با پا پیش میکشه!

مردی که نون نداره اینهمه زبون نداره!

مرغ بیوقت خوان را باید سر برید!

دعا خانه صاحبش را می شناسد!

مرغ یه پا داره!

سگ باش، کوچک خونه نباش!

مرگ به فقیر و غنی نگاه نمیکنه!

هر که خری نداره غمی نداره!

مرگ یه بار شیون یه بار!

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

سگ پاچه صاحبش را نمی گیره!

معامله با خودی غصه داره!

معامله نقد بوی مشک میده!

هر که خیانت ورزد دستش در حساب بلرزد!

معما چو حل گشت آسان شود!

دل سفره نیست که آدم پیش هر کس باز کنه!

مغز خر خورده!

از تنگی چشم پیل معلوم شد, آنان که غنی ترند محتاج ترند

ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشکل!

هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد گوید!

من از بیگانگان هرگز ننالم, که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

موریانه همه چیز خونه را میخوره جز غم صاحب خونه را!

موش به سوراخ نمیرفت جارو به دم بست!

هر که را زر در ترازوست زور در بازوست!

مهمون مهمون و نمیتونه ببینه صاحبخونه هر دو را!

مهمون ناخونده خرجش پای خودشه!

دماغش را بگیری جانش در میاد!

مهمون هر کی، و در خونه هر چی!

هر که را طاووس باید جور هندوستان کشد!

میان حق و باطل چهار انگشته!

از تو حرکت، از خدا برکت.

میان دعوا حلوا خیر نمی کنند!

دم خروس از جیبش پیداست!

میان دعوا نرخ معین میکنه!

سگ درحضور به از برادر دور!

می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری مکن!

آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه!

میهمان راحت جان است و لیکن چو نفس, خفه سازد که فرود آید و بیرون نرود

دندن اسب پیشکشی را نمیشمارند!

نـابرده رنـج گـنج میسر نـمی شود/مـزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

ناز عروس به جهازه!

از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است!

نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن!

دنیا پس از مرگ ما، چه دریا چه سراب!

نخود همه آش!

ندید بدید وقتی بدید به خود برید!

نذر میکنم واسه سرم خودم میخورم و پسرم!

نردبون، پله به پله!

دنیا جای آزمایش است، نه جای آسایش!

نردبون دزدها!

نزدیک شتر نخواب تا خواب آشفته نبینی!

هر که نان از عمل خویش خورد, منت از حاتم طائی نبرد

دنیا، دار مکافاته!

نزن در کسی را تا نزنند درت را!

سگ را که چاق کنند هار میشه!

نسیه نسیه آخر به دعوا نسیه!

نفسش از جای گرم در میاد!

دنیا را آب ببره او را خواب میبره!

از خر افتاده، خرما پیدا کرده!

نکرده کار نبرند به کار!

هر کی به فکر خویشه کوسه به فکر ریشه!

دنیا را هر طور بگیری میگذره!

نوش دارو بعد از مرگ سهراب!

سگ زرد برادر شغاله!

نون اینجا آب اینجا, کجا روم از اینج

دنیا محل گذره!

نون بدو، آب بدو، تو بدنبالش بدو!

آتش که گرفت، خشک و تر می سوزد!

دود از کنده بلند میشه!

هر گردی گردو نیست!

دود، روزنه خودشو پیدا میکنه!

نون را به اشتهای مردم نمیشه خورد!

هر گلی زدی سر خودت زدی!

نون را باید جوید توی دهنش گذاشت!

نونش توی روغنه!

دوری و دوستی!

آخر شاه منشی، کاه کشی است!

نون نامردی توی شکم مرد نمیمونه!

دوست آنست که بگریاند. دشمن آنست که بخنداند!

دوست همه کس، دوست هیچکس نیست!

نون نداره بخوره پیاز میخوره اشتهاش واشه!

سگ سیر دنبال کسی نمیره!

نه آفتاب از این گرم تر میشود و نه غلام از این سیاه تر!

هزار دوست کمه، یک دشمن بسیار!

دوستی دوستی از سرت می کند پوستی!

نه از من جو، نه از تو دو، بخور کاهی برو راهی!

دو صد گفته چو نیم کردار نیست!

نه به اون شوری شوری نه به این بی نمکی!

نه به باره نه به داره، اسمش خاله موندگاره!

نه بر مرده بر زنده باید گریست!

نه پیر را برای خر خریدن بفرست نه جوان را برای زن گرفتن

نه خانی اومده نه خانی رفته!

نه چک زدم نه چونه، عروس اومد به خونه!

نه خود خوری نه کس دهی گنده کنی به سگ دهی!

دو قرت و نیمش باقیه!

هشتش گرو نه است!

نه راه پس دارم نه راه پیش!

نه سر پیازم نه ته پیاز!

ده انگشت را خدا برابر نیافریده!

آدم بد حساب، دو بار میده!

ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند

نه مال دارم دیوان ببره نه ایمان دارم شیطان ببره!

نه نماز شب گیر کن نه آب توی شیر کن!

پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد!

پای خروستو ببند، به مرغ همسایه چیز نگو!

پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست!

سگ نمک شناس به از آدم ناسپاس!

پز عالی، جیب خالی!

آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره!

دهنش چاک و بست نداره!

پدر کو؟! ندارد نشان از پدر.. تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

دهن مردم را نمیشود بست!

هم از شوربای قم افتادیم هم از حلیم کاشون!

پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله!

از دور دل و میبره، از جلو زهره رو!

دهنه جیبش را تار عنکبوت گرفته!

سگی به بامی جسته گردش به ما نشسه!

پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور!

دیده می بینه، دل میخواد!

پولدارها به کباب، بی پولها به بوی کباب!

آدم خوش معامله، شریک مال مردمه!

پیاده شو با هم راه بریم!

دیر آمده زود میخواد بره!

پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه!

سگی که پارس کنه، نمیگیره!

پیش از آخوند منبر نرو!

پیش قاضی و معلق بازی!

راه دزد زده تا چهل روز امنه!

همان آش است و همان کاسه!

از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه

رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت!

دیگ به دیگ میگه روت سیاه، سه پایه میگه صل علی!

رفت به نان برسه به جان رسید!

رفتم ثواب کنم کباب شدم!

آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه!

دیگران کاشتند ما خوردیم، ما می کاریم دیگران بخورند!

رنگم ببین و حالمو نپرس!

سلام روستائی بی طمع نیست!

روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد!

هم فاله و هم تماشا!

روز از نو، روزی از نو!

دیوار حاشا بلنده!

دیوار موش داره ، موش هم گوش داره!

سنگ به در بسته میخوره!

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!

آدم زنده، زندگی میخواد!

سنگ بزرگ علامت نزدنه!

عاشقان را همه گر آب برد

طبل تو خالیست!

طبیب بی مروت، خلق را رنجور میخواهد!

از نخورده بگیر، بده به خورده!

طمع زیاد مایه جونم مرگی (جوانمرگی) است!

آشپز که دو تا شد، آش یا شوره یا بی نمک!

هیچ بده را به هیچ بستانی کاری نیست!

وای به باغی که کلیدش از چوب مو باشه!

صابونش به جامه ما خورده!

از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن!

شاه خانم میزاد، ماه خانم درد میکشه!

آدم گدا، اینهمه ادا؟!

شاهنامه آخرش خوشه!

سنگ بنداز بغلت واشه!

شب دراز است و قلندر بیکار!

از کیسه خلیفه می بخشه!

عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشکل!

شتر در خواب بیند پنبه دانه, گهی لف لف خورد گهی دانه دانه

عـاشقی پیداست از زاری دل,نیست بیماری چو بیماری دل.

شتر دیدی ندیدی ؟!

عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد!

همه کاره و هیچ کاره!

شتر را گفتند: چرا گردنت کجه؟ گفت: کجام راسته!

شتر را گم کرده پی افسارش میگرده!

عاشقی کار سری نیست که بر بالین است!

عاقبت جوینده بابنده بود!

درم داران عالم را کرم نیست کریمان را بدست اندر درم نیست!

رگ خواب کسی را به دست آوردن!

قسمت را باور کنم یا دم خروس را ؟!

رگ دیوانگیش گل کردن!

کاسه و کوزه کسی را بهم زدن!

درویش از ده رانده، ادعای کدخدائی کند!

سرش را پیراهن هم نمیدونه!

چشم کسی آب نخوردن!

این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست!

قوم و خویش، گوشت هم را میخورند استخوان هم را دور نمیندازند!

سر قبری گریه کن که مرده توش باشه!

در، همیشه بیک پاشنه نمیگرده!

در هفت آسمان یک ستاره نداره!

هر جا خرسه، جای ترسه!

این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه!

هر جا سنگه به پای احمد لنگه!

دزد بازار آشفته میخواهد!

دزد باش و مرد باش!

اینو که زائیدی بزرگ کن!

هر جا که گندوم نده مال من دردمنده!

هر جا که پری رخیست دیوی با اوست!

دزد به یک راه میرود، صاحب مال به هزار راه!

هر جا که نمک خوری نمکدون نشکن!

دزد ناشی به کاهدون میزنه!

این همه چریدی دنبه ات کو؟!

سرکه مفت از عسل شیرین تره!

دست بالای دست بسیار است. در جهان پیل مست بسیار است

هر جا هیچ جا، یک جا همه جا!

هر چه به خود نپسندی به دیگران نپسند!

صدقه، راه به خانه ی صاحبش می برد.

علم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن

خودشناسی، خدا شناسی است.

سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش "گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع"

خودش رو نمی تونه نگهداره، چطور منو نگه می داره؟

سحر خیز باش تا کامروا باشی!

ثروت را می توان پنهان کرد ولی فقر را نمی توان.

خواهی که به کس دل ندهی، دیده ببند.

سخن تلخ از دل تلخ برمی خیزد.

خون را با خون نمی شویند.

ثمر علم ای پسر عـمل است و رنه تحصیل علم درد سر است

ثبات، قدم از پیش می برد.

خوشا چاهی که آب از خود بر آرد!

خشت اول چون نهد معمار کـج تا ثریا می رود دیوار کج

خواب بامداد باز می دارد آدمی را از روزی.

خوشبخت آن که خورد و گشت، بدبخت آن که مرد و هَشت؟!

خواب پاسبان، چراغ دزده!

خوردن از برای زیستن است، نه زیستن از برای خوردن.

خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری

خوردن خوبی دارد، پس دادن بدی!

خود کرده را تدبیر نیست.

خرج که از کیسه مهمان بود حـاتم طایی شدن آسان بود

یا کوچه گردی یا خانه داری!

سر بی گناه، پای دار می رود اما بالای دار نمی رود!

سلامت از احتیاط خیزد.

سرش توی لاک خودش است!

سر قبری گریه کن که داخلش مرده باشد.

سَر که نه در راه عـزیزان بود بار گرانیست کشیدن بدوش

سرزنش بجا بهتر از تعریف بی جا است!

سعی هر کس به قدر همت اوست!

سود و زیان، خواهر و برادرند.

گـر بُری گوش و گر زنی دمبم بنده از جای خود نمی جنبم

یـا مـکن بـا پیل بـانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خورد پیل

هر چه زود برآید دیر نپاید.

هر چه دیر نپاید دلبستگی را نشاید!

هنوز سر از تخم در نیاورده!

هـیچ کس در نزد خـود چیزی نشد "هیچ آهن نزد خود تیغی نشد"

هـر آنـچه دیـده بیند دل کـند یـاد ز دست دیده و دل هر دو فریاد

هر چه خواهی که نشنوی، مگوی.

هر جا سنگ است برای پای لنگ است!

یک مرده بنام به که صد زنده به ننگ! یک داغ دل بس است برای قبیله ای!

یک روده راست توی شکمش نیست!

یک سر دارد و هزار سودا.

یک تب یک پهلوان را می خواباند!

یک دست صدا ندارد!

یکی را که در بند بینی مخند مبادا کـه ناگه در افتی به بند

گردن ما از مو باریکتر است و شمشیر شما از الماس برنده تر!

گـربه شـیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ!

گنج بی مار و گـل بی خار نیست شادی بی غم در این بازار نیست

ز عـشق تا بـه صبوری هـزار فرسنگ است دلی که عاشق و صابر بود مـگر سنگ است

زگهواره تا گور دانش بجوی.

زور حق را پای مال می کند.

زور داری، حرفت پیش است!

به مرگ می گیره تا به تب راضی بشه!

جهاندیده بسیار گوید دروغ!

جهان بگردد ولیکن نگرددش احوال.

تا پریشان نشود کار به سامان نرسد!

فریاد کشیدن روش بی خردان است.

تنبل مرو به سایه، سایه خودش می آیه!

فضیلت تنها نیست، حتما همسایگانی دارد.

تـا تـوانی دلـی بـه دسـت آور دل شکستن هنر نـمی باشد

تعارف اومد نیومد داره!

تا نقدی ندهی، بضاعتی نستانی.

فیلش یاد هندوستان کرده است!

عــلاج واقــعه پیش از وقــوع باید کرد دریغ سـود ندارد چو رفت کار از دست

تو که خیرت نمی رسد، شر مرسان.

تمرین زیاد بهترین استاد است.

وقتی که با گرگ شام می خوری سگت را هم پهلویت نگه دار.

وفاداری مـدار از بلبلان چـشم که هـر دم بر گلی دیگر سرآیند.

عاشقان را هـمه گر آب برد خوبرویان همه را خواب برد

و آن کس که نکو گفت هم او خود نیکوست.

حادثه خبر نمیکند

چوپان دروغگو

کاسه ای زیر نیم کاسه است

چوب خدا صدا ندارد

یک شب پول دار شدن

یک کلاغ چهل کلاغ کردن

هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود

هم رنگ جماعت شدن

هر کسی را بهر کاری ساخته اند

حساب حساب است کاکا برادر

نابرده رنج گنج میسر نمیشود

کنگر خوردن و لنگر انداختن

دروغگو کم حافظه است

در نا امیدی بسی امید است

تا سه نشه بازی نشه

بی خبری خوش خبری ست

ز گهواره تا گور دانش بجوی

بگو دوستت کیه تا بگم کی هستی

یه دست صدا نداره

فضولی موقوف

هر گردی گردو نیست

تا تنور داغه نون رو بچسبون

شانس یک بار در خونه آدم رو می زنه

خر ما از کُرّه گی دم نداشت

اول خودتو اصلاح کن بعد دیگران رو نصیحت کن

دو تا فکر بهتر از یک فکره

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو

باد آورده را باد می برد

حساب حساب است کاکا برادر

قصه حسین کرد شبستری گفتن

یک کلاغ چهل کلاغ کردن

شتر سواری دولا دولا نمیشه!

عالم بی عمل، همچو زنبور بی عسله!

سنگ مفت، گنجشک مفت!

عـاقبت گرگ زاده گرگ شود / گـر چه با آدمی بـزرگ شود!

شتر مرغ را گفتند: بار بردار. گفت: من مرغم. گفتند: پرواز کن. گفت: من شترم!

سنگی را که نتوان برداشت باید بوسد و گذاشت!

از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد!

عالم ناپرهیزکار، کوریست مشعله دار!

شریک اگر خوب بود خدا هم شریک میگرفت!

همیشه روزگار به انسان رو نمیکنه!

شریک دزد و رفیق قافله!

سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه!

شست پات توی چشمت نره!

شش ماهه به دنیا اومده!

آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم!

عاقل به کنار آب تا پل می جست دیوانه پا برهنه از آب گذشت!

شعر چرا میگی که توی قافیه اش بمونی!

شنا بلد نیست زیر آبکی هم میره!

از ماست که بر ماست!

شنونده باید عاقل باشه!

تا پریشان نشود کار بسامان نرسد!

هنوز باد به زخمش نخورده!

تا تنور گرمه نون و بچسبون!

آرزو بر جوانان عیب نیست!

تا گوساله گاو بشه، دل مادرش آب میشه!

هنور دهنش بوی شیر میده!

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!

تخم دزد، شتر دزد میشه!

همیشه ما میدیدیم یه دفعه هم تو ببین!

تخم نکرد نکرد وقتی هم کرد توی کاهدون کرد!

هنوز سر از تخم در نیاورده!

عجله، کار شیطونه!

عجله سبب ضرر است و ضرر باعث بدبختی است.

سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته!

از مردی تا نامردی یک قدم است!

تعارف کم کن و بر مبلغ افزا!

هنوز غوره نشده مویز شده!

عـبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست

تف سر بالا، بر میگرده بریش صاحبش!

همینو که زائیدی بزرگش کن!

توبه گرگ مرگه!

هیچ ارزونی بی علت نیست!

توی دعوا نون و حلوا خیر نمی کنند!

سیبی که بالا میره تا پائین بیاد هزار چرخ میخوره!

آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه!

وای به کاری که نسازد خدا!

هیچ بدی نرفت که خوب جاش بیاد!

عروس که به ما رسید شب کوتاه شد!

وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی بشه!

وعده سر خرمن دادن!

صبر کوتاه خدا سی ساله!

آش نخورده و دهن سوخته!

یار در خانه و گرد جهان میگردیم!

وقت خوردن، خاله، خواهر زاده را نمیشناسه!

وقتی که جیک جیک مستونت بود یاد زمستونت نبود ؟!

یار، مرا یاد کنه ولو با یک هل پوک!

صداش صبح در میاد!

یا زنگی زنگ باش یا رومی روم!

از هر چه بدم اومد، سرم اومد!

یا مکن با پیلان دوستی یا بنا کن خانه در خورد پیل

صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر!

هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه!

یکی رو تو ده راه نمی دادند سراغ کدخدارو میگرفت!

عروس مردنی را گردن مادر شوهر نگذارید!

یک ارزن از دستش نمی ریزه!

یک بز گر گله را گر میکند!

یک داغ دل بس است برای قبیله ای!

از هول هلیم افتاد توی دیگ!

یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب!

عروس نمی تونست برقصه می گفت: زمین کجه!

یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک!

یه پاش این دنیا یه پاش اون دنیاست!

از یک گل بهار نمیشه!

عروس که مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند!

یه تخته اش کمه!

آفتاب لب بومه!

آمدم ثواب کنم، کباب شدم!

هیچ دودی بی آتش نیست!

یه دست صدا نداره!

یه روده راست توی شیکمش نیست!

یه دیوانه سنگی به چاه میندازه که صد عاقل نمیتونه بیرون بیاره!

عزیز کرده خدا را نمیشه ذلیل کرد!

از این گوش میگیره، از آن گوش در می کنه!

یه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون کره!

هیچکاره و همه کاره!

آمد زیر ابروشو بر داره، چشمش را کور کرد!

یه سیب و که به هوا بندازی تا بیاد پائین هزار تا چرخ میخوره!

اسباب خونه به صاحبخونه میره!

یه شکم سیر بهتر از صد شکم نیم سیر!

صد موش را یک گربه کافیه!

یه کفش آهنی میخواد و یه عصای فولادی!

آنان که غنی ترند، محتاج ترند!

یه کلاغ و چهل کلاغ!

هیچکس را توی گور دیگری نمیگذارن!

یه گوشش دره یه گوشش دروازه!

چار دیواری اختیاری!

چاقو دسته خودشو نمی بره!

آنچه دلم خواست نه آن شد آنچه خدا خواست همان شد.

هیچکس روزی دیگری را نمیخوره!

یه مو از خرس کندن غنیمته!

عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زند!

یه نه بگو، نه ماه رو دل نکش!

یه وقت از سوراخ سوزن تو میره یه وقت از در دروازه تو نمیره!

یکی به نعل و یکی به میخ!

چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی!

هیچ ارزونی بی حکمت نیست!

یکی کمه، دوتا غمه، سه تا خاطر جمه!

یکی مرد و یکی مردار شد یکی به غضب خدا گرفتار شد!

یکی یه دونه یا خل میشه یا دیوونه!

آن را که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه؟!

چاه نکنده منار دزدیده!

ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

ذره ذره جمع گردد وانگهی دریا شود.

آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه!

چشمش آلبالو گیلاس می چینه!

ذره ذره کاندرین ارض و سـماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست

عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند!

زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می آورد!

زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد بهوش باش که سر در سر زبان نکنی

اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده!

زبان گوشت است به هر طرف که بچرخانی می چرخه!

چراغی که به خونه رواست، به مسجد حرام است!

آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه!

عقلش پاره سنگ بر میداره!

زخم زبان از زخم شمشیر بدتره!

اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر هم بو نشند هم خو میشند!

چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه!

زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!

آنقدر مار خورده تا افعی شده!

عقل که نیست جون در عذابه!

زرد آلو را می خورند برای هسته اش!

چغندر گوشت نمیشه، دشمنم دوست نمیشه!

زرنگی زیاد فقر می آره!

زمانه ایست که هر کس بخود گرفتار است!

زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز!

آن ممه را لولو برد!

چوب خدا صدا نداره ، هر کی بخوره دوا نداره!

زمستان رفت و رو سیاهی به زغال موند!

عقل مردم به چشمشونه!

زن بد را اگر در شیشه هم بکنند کار خودشو می کنه!

اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد!

زن بلاست، اما الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشه!

زن تا نزائیده دلبره، وقتیکه زائید مادره!

زن راضی، مرد راضی، گور پدر قاضی!

علف به دهان بزی باید شیرین بیاد!

زن سلیطه سگ بی قلاده است!

زن که رسید به بیست، باید بحالش گریست!

اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن!

چوب معلم گله، هر کی نخوره خله!

زنگوله پای تابوت!

زن نجیب گرفتن آسونه، ولی نگهداریش مشکله!

آواز دهل شنیده از دور خوشه!

چـو به (بهتر) گشتی، طبیب از خـود میازار چراغ از بهر تاریکی نگه دار!

اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره!

زن و شوهر جنگ کنند، ابلهان باور کنند!

چـو دخلت نیست خرج آهسته تر کـن که گوهر فرو شست یا پیله ور!

سال به سال دریغ از پارسال!

چه خوشست میوه فروشی گر کس نخرد خودت بنوشی!

اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی می کرد!

زورش به خر نمیرسه پالون خر را بر میداره!

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد. دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

زور داری، حرفت پیشه!

سالی که نکوست از بهارش پیداست!

زیر اندزش زمین است و رو اندازش آسمون!

چه علی خواجه، چه خواجه علی!

اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت به چشم آن وختی!

زیر سرش بلنده!

زیر کاسه نیم کاسه ایست!

زیره به کرمان میبره!

فرزند عـزیز نور دیده از دبه کسی ضـرر ندیده!

اگه پشیمونی شـاخ بـود، فلانی شـاخش به آسمان میرسید!

ضرب خورده جراحه!

چیزی که شده پاره، وصله ور نمی داره!

سبوی نو آب خنک دارد!

ضرر را از هر جا جلوشو بگیری منفعته!

فـرزند کـسی نمی کند فرزندی گر طوق طلا به گردنش بر بندی!

چیزی که عوض داره گله نداره!

ظالم پای دیوار خودشو میکنه!

ضرر به موقع بهتر از منفعت بی موقعه!

ظالم دست کوتاه!

دادن به دیوانگی گرفتن به عاقلی!

ظالم همیشه خانه خرابه!

سبیلش آویزان شد!

جا تره و بچه نیست!

دارندگیست و برازندگی!

جایی نمی خوابه که آب زیرش بره!

جواب ابلهان خاموشیست!

فرشش زمینه، لحافش آسمون!

جوانی کجائی که یادت بخیر!

داری طرب (شاد) کن، نداری طلب کن!

جوجه را آخر پائیز می شمرند!

سبیلش را باید چرب کرد!

جون به عزرائیل نمیده!

داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حسابه!

جیبش تار عنکبوت بسته!

با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد.

فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس، دین، دین محمد!

با این ریش میخواهی بری تجریش؟

فضول را بجهنم بردند گفت : هیزمش تره!

دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد!

با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی!

اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله!

باد آورده را باد می برد!

سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت از در آید!

با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه!

بادنجان بم آفت ندارد!

دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه هـر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا!

بارون آمد، ترکها بهم رفت!

فکر نان کن که خربزه آبه!

بار کج به منزل نمیرسد!

بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره!

سر بریده سخن نگوید!

دختر تنبل، مادر کدبانو را دوست داره!

با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره!

اگه دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند!

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه!

با کدخدا بساز، ده را بچاپ!

با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه!

سر بزرگ بلای بزرگ داره!

اگـه زری بـپوشی، اگـر اطلس بـپوشی، هـمون کنگر فـروشی!

باید گذاشت در کوزه آبش را خورد!

اگه علی ساربونه، میدونه شتر رو کجا بخوابونه!

با یک دست دو هندوانه نمی شود برداشت!

در بیابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام!

اگه لر به بازار نره بازار میگنده!

بچه سر پیری زنگوله پای تابوته!

فیلش یاد هندوستان کرده!

بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه!

برای کسی بمیر که برات تب کنه!

برای یک بی نماز، در مسجد و نمی بندند!

در جنگ، حلوا تقسیم نمی کنند!

به روباهه گفتند شاهدت کیه ؟ گفت: دمبم!

خار را در چشم دیگران می بینه و تیر را در چشم خودش نمی بینه!

فیل و فنجان!

خاک خور و نان بخیلان مخور!

بزک نمیر بهار میاد کنبزه بـا خیار میاد!

در جـوانی مـستی، در پیـری سستی، پـس کی خد پـرستی؟!

خانه ای را که دو کد بانوست، خاک تا زانوست!

خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالی باشه!

بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم!

سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره!

خدا روزی رسان است، اما حرکتی هم می خواهد!

خدا گر ببندد ز حکمت دری ز رحمت گشاید در دیـگری

در جیبش را تار عنکبوت گرفته است!

به مالت نناز که به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده!

اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می کشه!

خدا میان دانه گندم خط گذاشته!

خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم می ندازه!

به ماه می گه تو در نیا من در میام!

در جهان هر کس که داره نان مفت، میتواند حرفهای خوب گفت!

خدا وقتی بخواد بده، نمی پرسه تو کی هستی؟

خدا همه چیز را به یک بنده نمی ده!

سر پیری و معرکه گیری!

در حوضی که ماهی نیست، قورباغه سپهسالاره!

غاز می چرونه!

خدا یه عقل زیاد به تو بده یه پول زیاد به من!

خر، آخور خود را گم نمیکنه!

اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم!

در خانه ات را ببند همسایه تو دزد نکن!

خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی!

غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو!

خربزه که خوردی باید پای لرزش هم بشینی!

در خانه اگر کس است یک حرف بس است!

خر ما از کرگی دم نداشت!

امان از خانه داری، یکی می خری دو تا نداری!

خنده کردن دل خوش میخواد و گریه کردن سر و چشم!

غم مرگ برادر را برادر مرده می داند!

در خانه هر چه، مهمان هر که!

خواهر شوهر، عقرب زیر فرشه!

سر خر باش، صاحب زر باش!

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!

خود گوئی و خود خندی؟ عجب مرد هنرمندی!

درخت پر بار، سنگ می خوره!

درخت کج جز به آتش راست نمیشه!

خودم کردم که لعنت بر خودم باد!

امان ازدوغ لیلی، ماستش کم بود آبش خیلی!

درخت هر چه بارش بیشتر بشه، سرش پائین تر میاد!

سر را با پنبه می برد!

خوش زبان باش در امان باش!

گاو پیشانی سفیده!

گاوش زائیده!

گاو نه من شیر!

درد، کوه کوه میاد، مومو میره!

سر زلف تو نباشد سر زلف دگری!

گذر پوست به دباغ خانه میافته!

در دنیا همیشه بیک پاشنه نمی چرخه!

گربه برای رضای خدا موش نمیگیره!

در دروازه را میشه بست، اما در دهن مردم و نمیشه بست!

گربه تنبل را موش طبابت می کنه!

سرش از خودش نیست.

گربه را دم حجله باید کشت!

در دنیا یه خوبی میمونه یه بدی!

گربه شیر است در گرفتن مـوش لیک موش است در مصاف پلنگ

در دیزی وازه، حیای گربه کجا رفته!

اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام!

گر تو قرآن بدین نمط خوانی بـبری رونـق مـسلمانی ر

گر حکم شود کـه مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند

گر در یمنی چو با منی پیش منی ور پیش منی چو بی منی در یمنی

گـرد نـام پـدر چـه مـیگردی؟ پـدر خـویش باش اگر مـردی!

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازیم!

سرش به تنش زیادی میکنه!

گر زمین و زمان به هم دوزی ندهندت زیاده از روزی!

در زمستان یه جل بهتر از یه دسته گله!

گره ای که با دست باز میشه نباید با دندان باز کرد!

سرش توی حسابه!

قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری!

گـفت: چشم تنگ دنیا دار ر یا قـناعت پـر کند یـا خاک گور

در زیر این گنبد آبنوسی، یکجا عزاست یکجا عروسی!

گنج بی مار و گل بی خار نیست شادی بی غم در این بازار نیست

درس ادیـب اگـر بـود زمــزمه مــحبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را.

از مکافات عـمل غافل نشو گندم از گندم بروید جو ز جو

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله مـن آن چه البته به جائی نرسد فریادست

اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن!

در شهر کورها یه چشمی پادشاست!

موهاشو توی آسیاب سفید نکرده!

گــوهر پـاک بباید کـه شـود قـابل فـیض ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ مرجان نشود

قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم!

در شهر نی سواران باید سوار نی شد!

گــیرم پـدر تـو بـود فـاضل از فضل پدر تو را چه حاصل

در عفو لذتیست که در انتقام نیست!

سرش بوی قرمه سبزی میده!

در نمک ریختن توی دیگ باید به مرد پشت کرد!

نشخوار آدمیزاد حرف است

سگ نمک شناس به از آدم ناسپاس!

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست!

نصیب کسی را کسی نخورد

چشم و دل سیر است!

قرض که رسید به صد تومن، هر شب بخور قیمه پلو!

سرش توی لاک خودشه!

چشم و گوش بسته!

در کف شیر نر خونخواره ای غـیر از تسلیم و رضا کو چاره ای؟

اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد!

در مجلس خود راه مده همچو منی رکه افسرده دل افسرده کند انجمنی را!

چشم و هم چشمی کردن!

سرش جنگه اما دلش تنگه!

ضرب المثل های جالب درباره ازدواج

نکته: بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد.

1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

 2- مردی که به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی)

 3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست. ( ضرب المثل چینی)

 4- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی)

 5- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی)

 6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی)

 7- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی)

 8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی)

 9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

 10-داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

 11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی)

 12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی)

 13- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی)

 14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی)

 15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

 16- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی)

 17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

 18- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی)

 19- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی)

 20- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط)

 21- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. ( بورنز)

 22- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند)

 23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون)

 24- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی)

 25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک)

26- با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

27- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

 28- برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " کر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس)

 29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( کریستین)

 30- تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز)

 31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین)

 32- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک)

 33- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

 34- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی)

 35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن)

 36- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)

 37- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک)

 38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

 39- مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)

 40- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)

 41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور)

 42- ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 43- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی)

 44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)

 45- من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)

 46- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)

 47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون)

48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)

49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

 50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی)

 51 -هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 52 -با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی)

53 -تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر)

 54 -دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 55 -ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت)

 56 -زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی)

 57 -ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین)

 58 -ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر)

 60 -تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر)