ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آسیه گو دوش
نیه گنه زمین تپه چاله دارنه
معنی:آسیه دوشیدن گاو را بلد نیست می گوید زمین تپه
و چاله دارد.
موارد استعمال: عرضه انجام
دادن کاری را ندارد بهانه گیری می کند.
اغوز دار سر
اسّا صد نفر وره کتپل زندنه
معنی: گردویی که بالای درخت می باشد صد ها نفر برای
چیدنش چوب پرت می کنند
موارد استعمال: پشت
سر دختر جهت خواستگاری او حرف های بسیاری می زنند.
تا دست جا
چند تا مگر هندوانه گیرنّه
معنی: با یک دست مگر می توان چند هندوانه
برداشت.
موارد استعمال: یک نفر مگر می
تواند چند مسئولیت را قبول کند یا مسئولیت چند کار را در یک زمان قبول کردن.
اتّا گوش دره
هسه اتا گوش دروازه
معنی:
یک گوشش مانند در ، گوش دیگرش مانند دروازه
موارد
استعمال: حرف نشنوی کردن
امید داشتن
به از خوردن
معنی: امیدوار
بودن بهتر از خوردن است.
موارد استعمال:
امید را از دست ندادن
انگور انگور
جا لکه یادگیرنه، همسایه، همسایه جا فن
معنی: انگور پوسیده باعث پوسیدگی انگور کناری خودش
می شود و همسایه نیز از همسایه دیگر هنر می آموزد.
موارد استعمال: چشم هم چشمی کردن .
این اسبه
مرغنه سیو کرک شنه
معنی:
این تخم مرغ سفید از آن مرغ سیاه است.
موارد
استعمال: قدر پدر و یا مادر را در موقع بدست آوردن تمام، دانستن.
این چش ره شی
مار دارنه بموافن خیال دارنه
معنی: این چشمی که مادر شوهر دارد قصد آمدن
دارد.
موارد استعمال: حالا حالا ها دست
بردار نیست، در قصدش مصمم است.
بامشی دست
گوشت جا نرسنه گنه بو دنه.
معنی: گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید بو می
دهد.
موارد استعمال: عرضه انجام کاری را
نداشتن.